• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
سه شنبه 22 شهریور 1401
کد مطلب : 171432
+
-

تئاتری به قیمت یک دکتری تجربی

گفت‌وگو با «محمدرضا پورحکیمی»، کارگردان نمایش «خانه‌خراب»

گفت‌‌وگو
تئاتری به قیمت یک دکتری تجربی

احمدرضا حجارزاده-روزنامه‌نگار

باز هم یک نمایش ایرانی و سنتی دیگر روی صحنه یک سالن خصوصی! این‌بار تماشاخانه شهرزاد میزبان نمایشی است به نام «خانه‌خراب» به نویسندگی رضا دادویی و کارگردانی محمدرضا پورحکیمی؛ نمایشی که گرچه براساس نمایشنامه مشهور «خسیس» مولیر نوشته شده اما فضایی تاریخی و ایرانی دارد و رویدادهای دوران مشروطه و به توپ‌بستن مجلس شورای ملی توسط کلنل لیاخوف و به دستور محمدعلی‌شاه را مرور می‌کند ولی این سیر تاریخی در نمایش، با فضایی طنز از زندگی «‌جبار» همراه است که از آشفتگی اوضاع مملکت به نفع افزایش دارایی‌های خود و ازدواج تازه بهره می‌برد. نمایش خانه‌خراب، چندی پیش در تماشاخانه ملک نیز اجرا  شد. به بهانه اجراهای مجدد این نمایش، با محمدرضا پورحکیمی (کارگردان) گفت‌وگو کرده‌ایم.

نمایشنامه خانه‌خراب چگونه برای اجرا به‌دست شما رسید؟ آیا متن چاپ‌شده بود یا جزو نمایشنامه‌های تازه‌ای است که آقای دادویی نوشته‌اند؟

من ابتدا می‌خواستم نمایشنامه خسیس مولیر را اجرا بکنم اما از آنجا که علاقه‌ای هم به نمایش‌های ایرانی و روحوضی و کلاً نمایش‌های قجری با فضای قدیمی دارم، دوست داشتم بن‌مایه‌ای از خسیس به این شکل در اجرای ما باشد. به همین دلیل با آقای دادویی صحبت کردم و گفتم که می‌خواهم نمایشنامه خسیس را ایرانیزه بکنیم و یک شکل ایرانی به آن بدهیم، چون این نمایشنامه، متن خیلی خوبی است و جزو نخستین نمایشنامه‌هایی بود که وارد ایران شده و تاکنون بارها اجرا رفته. در نهایت آقای دادویی طبق آنچه من می‌خواستم و نظراتی که داشتم و روابطی که می‌خواستم بین افراد نمایشنامه باشد، این متن را برای اجرا نوشتند.
در این نمایشنامه، کدام جنبه و ویژگی‌های متن برای‌تان جذابیت و اهمیت بیشتری داشت؟ آیا در تمرین‌ها، از متن خسیس هم نکاتی برداشت کردید یا همانطور که می‌بینیم، فقط به نام‌بردن از آن اکتفا شده؟
من کلاً می‌خواستم روی حرص و طمع آدمیزاد کار بکنم. نمایشنامه خسیس را خیلی دوست داشتم، چون رابطه‌های خانوادگی برایم خیلی اهمیت دارد. اگر بخواهم روی چیزی فکر بکنم و ارائه‌بدهم، بیشتر روی روابط خانوادگی مانور می‌دهم. رابطه‌های خانوادگی جنبه‌های مختلفی دارند، ازجمله اینکه در خانواده‌های ایرانی، فضا خیلی دیکتاتوری است و معمولاً پدر خانواده به جای خانواده تصمیم می‌گیرد. بنابراین حاجی‌جباری که ما ساختیم، شباهتی هم به دایی‌جان ناپلئون و نمونه‌های دیگر دارد و از آنها در تکمیل این شخصیت الگو گرفتیم. در بسیاری از میزانسن‌ها دوست داشتم متعهد باشم به خسیس مولیر. در نتیجه از آقای دادویی خواهش کردم از میزانسن‌های نمایشنامه خسیس مولیر هم استفاده بکنند.

حضور نویسنده نمایشنامه در ترکیب بازیگران، چه تأثیری در اجرا داشت؟ با توجه به اینکه آقای دادویی تجربه کارگردانی دارند، آیا نظرات خود را درباره متن و شخصیت‌ها به شما منتقل می‌کردند یا دست شما برای کارگردانی خلاقانه خودتان باز بود؟!
خب آقای دادویی در دانشگاه استاد من بودند. برای این اجرا از ایشان خواهش کردم هم متن را بنویسند، هم مشاور من باشند. به همین دلیل هر کاری در این نمایش می‌خواستیم انجام بدهیم، صددرصد از آقای دادویی مشاوره گرفتیم و درباره‌اش با هم صحبت کردیم. حتی از گروه هم خیلی کمک گرفتیم، یعنی هر کسی نظرش را می‌داد و به‌نظرم در نهایت مجموعه خوبی شد.

نمایش خانه‌خراب با ارجاعات و اطلاعات تاریخی در دیالوگ‌ها آغاز می‌شود و تا پایان، مرور رویدادهای تاریخی دوره مشروطه در آن دیده می‌شود. به‌عنوان کارگردان کدام یک از دو وجه نمایش برای‌تان مهم‌تر بود؛ قصه ‌جبار و موقعیت‌های طنز خانه‌اش یا اشارات تاریخی به اوضاع سیاسی کشور در آن برهه زمانی؟!
من در کل دوست دارم وقتی کاری را انجام می‌دهم، چندوجهی باشد. دوست ندارم در یک خط داستانم را تعریف بکنم. دوست دارم چند لایه از زندگی هر شخصیت را ببینیم. خود متن خسیس یک نمایشنامه صددرصد خطی و کلاسیک و کمدی است، ولی ابتدا تراژدی‌بودن این نمایشنامه برای من اهمیت داشت که از روز اول به آقای دادویی گفتم دوست دارم این نمایش با وجود برخورداری از لحظه‌های کمدی اما یک تراژدی کامل باشد تا حرفی را که نمایش می‌خواهد بزند، به‌صورت کوبنده گفته بشود. زمانی که یک تراژدی اتفاق می‌افتد، به‌نظرم تأثیر بار کلمات تراژدی به‌مراتب از کمدی بیشتر است. اگر درنظر بگیریم که ما هم داریم داخل خانه ‌جبار را نشان می‌دهیم و هم خارج از خانه را، من این دو تا را یکی می‌دانم. دیدگاهم این بوده که کل آن را در یک خانواده چندوجهی متضاد نشان بدهم.

بازی‌های خوب بازیگران، از امتیازهای مهم نمایش است. در رسیدن به این کیفیت از بازی، سهم شما به‌عنوان کارگردان چقدر بود و تا چه اندازه خود بازیگران اجازه داشتند ایده‌ها و خلاقیت‌شان را برای شکل‌گیری نقش به‌کار ببرند؟!
برای انتخاب بازیگر، من نزد هر کدام از این بازیگران می‌رفتم، خودم را شاگرد آنها می‌دانستم. خیلی شانس داشتم که الان دارم با بهترین بازیگران موجود در تئاتر کار می‌کنم. خدا را شاکرم که چنین افتخاری نصیبم شده که توانستم آقای سیروس همتی، کاوه آهنین‌جان، هادی عطایی و خود آقای رضا دادویی که بازیگر بسیار قابلی است و همینطور همسرشان خانم الهه حسینی، رضا علوی، وحید نفر، ندا مقصودی و حامد سوری را در این نمایش همراه داشته باشم. همه اینها به نوبه خود عالی‌اند. آقای آهنین‌جان به‌نظرم یکی از بهترین ‌بازی‌هایش را در این نمایش ارائه داده. ایشان هر شب روی صحنه، به نوعی درس بازیگری می‌دهد، یعنی اگر یک دانشجوی تئاتر بیاید و کار ایشان را ببیند، واقعاً یک درس بازیگری برای اوست. به‌خودم می‌بالم که چنین گروهی دارم. البته در تمرین‌ها، من ایده‌های دیگری داشتم برای شکل‌های دیگر اجرا، ولی چون همه این بازیگران استادان من هستند، حین کار فکر می‌کردیم و نظر می‌دادیم. الان خیلی از میزانسن‌ها، مدیون حرفه‌ای‌بودن خود بازیگران است. من در شیوه کارگردانی‌ام، 80درصد کار را می‌سپارم به‌خود بازیگر، یعنی می‌گفتم شما روی صد اتود بزن، بعد آن را هرس می‌کردیم. البته زیرنظر استاد دادویی ما درس پس دادیم و این کار به‌عنوان یک دوره دکتری تجربی برای من تمام شد!

نمایشنامه خانه‌خراب فضایی ایرانی، سنتی و تاریخی دارد. طنز گفتاری و رفتاری نمایشنامه، در بسیاری از لحظه‌ها به تئاتر تخت‌حوضی نزدیک است و حتی جایی هم شخصیت‌ خدمتکار خانه به نمایش تخت‌حوضی اشاره می‌کند. چرا با وجود قابلیت‌هایی که متن برای اجرای تخت‌حوضی دارد، از عناصری مثل شخصیت سیاه و موسیقی شاد و طرب‌انگیز در کار بهره نبردید؟
من دوست داشتم نمایش ایرانی را به شکل دیگری اجرا ببرم. دوست نداشتم همان نمایش ایرانی سابق باشد. دوست داشتم شکل مدرنی داشته باشد.

با توجه به اینکه نمایش‌های ایرانی و سنتی، همیشه از بداهه‌گویی نیز بهره می‌برند، آیا بازیگران خانه‌خراب مجوز داشتند تا در موقعیت‌های طنز، بداهه‌پردازی بکنند یا باید دقیقاً طبق آنچه تمرین شده بود، پیش می‌رفتند؟
بداهه‌گویی در تئاتر صددرصد جزو قاعده‌هایی است که حتماً باید باشد. من به نوبه خودم در کارکردن با بازیگر و کارگردانی‌کردن، معتقدم بازیگری که توانایی بداهه‌گویی و تخیل و نظردادن نداشته باشد، بازیگری ا‌ست که همراه نیست، یا نمی‌خواهد همکاری بکند یا شکل حرفه‌ای دیگری دارد که دخالتی در امور کار نمی‌کند، ولی چون من جوان و در اول راه هستم، خیلی کمک گرفتم از دوستان، یعنی بداهه‌گویی‌ها، میزانسن‌های بازیگران و حرفه‌ای‌بودن‌شان در این کار خیلی کمکم‌کرد.

این نمایش تیرماه امسال ابتدا در تماشاخانه ملک اجرا شد و بعد به تماشاخانه شهرزاد آمد. حتی برخی بازیگران تغییر کردند. دلیل تعویض سالن برای ادامه اجراها چه بود؟
نمایشی که ما در سالن ملک اجرا داشتیم. تصمیم گرفتیم با مجموعه تئاتر شهرزاد صحبت بکنیم و مدتی هم نمایش را اینجا اجرا ببریم. خدا را شکر اینجا هم استقبال خوب بوده و قصد داریم اجرا را چند روز تمدید بکنیم.

امیرکاوه آهنین‌جان در نقش جبار بازی خیلی خوب و جذابی ارائه کرده و تماشاگر را با خود همراه می‌کند اما در بسیاری از لحظه‌ها، به لحاظ بیان و بازی بدن، به تیپ نزدیک می‌شود و یادآور شخصیت‌هایی مانند «بابا اِتی» در مجموعه «قهوه تلخ» و «خشایار مستوفی» در سریال «زیر آسمان شهر» است. موافقید؟
ببینید! باید بگویم آقای امیرکاوه آهنین‌جان واقعاً استاد بازیگری‌اند. بازیگر بسیار خوب، قدَر، حرفه‌‌ای و متعهد. من خیلی دوست‌شان دارم. به‌نظرم بازی ایشان در نقش ‌جبار، برایشان یک‌جور شوخی است. ایشان خیلی فراتر از نقش‌هایی مانند جبار، دایی‌جان ناپلئون، بابا اِتی و خشایار مستوفی را می‌توانند بازی بکنند. ایشان استعدادی دارند که وقتی روی صحنه دیالوگ می‌گویند، من حیرت می‌کنم و به وجد می‌آیم از بازی درخشانی که دارند.

نکته ناگفته‌‌ای اگر مانده، بفرمایید.
به‌عنوان یک دانشجوی جویای نام که تازه پله‌های اول را برمی‌دارد، دوست داشتم مردم با تئاتر آشتی بکنند. دولت از تئاتر حمایت بکند. واقعاً تئاتر، هنری است که مثل کتاب خواندن و گوش‌دادن به موسیقی، روح آدم را نوازش می‌کند. تماشای یک تئاتر خوب شاید خیلی فراتر از این باشد که آدم چند ساعت کتاب بخواند. جنبه سرگرمی هم باعث لذت‌بخش‌بودن این کار می‌شود. خواهش می‌کنم هر کسی که می‌تواند، کمک بکند به این جریان. هر کسی می‌تواند به تئاتر این مملکت امتیازی بدهد و هنر تئاتر را زنده بکند، تقاضا دارم این کار را بکند. من به سهم خودم خیلی در این کار ضرر کردم. البته تا اینجای کار ضررهای ما در حال جبران‌شدن است، ولی ریسک بزرگی بود. همه می‌گفتند نکن، ضرر می‌کنی و پولت را هدر می‌دهی! الان هزینه‌های تولید کار خیلی سرسام‌آور است. اگر بخواهید در یک سالن خصوصی نمایشی روی صحنه ببرید که فقط 2بازیگر دارد، حتی با بازیگران مبتدی که اصلاً دستمزد هم نخواهند، آن کار نزدیک به 100میلیون تومان هزینه دارد، چون سالن‌های خصوصی پول می‌خواهند، تدارکات پول می‌خواهد، تولید پول می‌خواهد، دکور پول می‌خواهد. در کل کار خوب، پول می‌خواهد. با اوضاع گرانی کشور، تولید تئاتر خیلی جرأت می‌خواهد. هیچ ضمانتی هم نیست که کار شما بفروشد یا نفروشد! ضمانتی نیست، چون قلب تئاتر با قلب مردم می‌تپد. اگر حال مردم بد و پراسترس باشد، مردم با تئاتر قهر می‌کنند. چرا بروند تئاتر ببینند؟!


 

این خبر را به اشتراک بگذارید