به رنگ طلا
شهنام صفاجو
گندم، گیاهی به رنگ طلاست که کشت آن از 5000سال پیش در مناطق خاورمیانهای امروزی نظیر سوریه و مصر و ایران رواج داشته و بعدها به هند و چین و روسیه رفته است. گندم با توجه به اقلیم و شرایط آب و هوایی مناطق مختلف، در یک بازه زمانی 8ماهه به ثمر مینشیند و مراحل کاشت و داشت و برداشت آن بسیار ظریف و شکننده است که نشان از هنر بیبدیل خالق آن دارد. نکته جالب این است که گندم کشت پاییزه باید یک دوره سرمای زمستانی را از سر بگذراند تا خوشه طلایی آن جان یابد و در گرمای دوران به فصل برداشت برسد. این دانه طلایی با گذر از روزهای طولانی جوانهزدن، پنجهدادن، ساقهرفتن، سنبلهآمدن، گلدادن، دانهبستن یا به زبان شعر و هنر، خاکآب، پنجهآب، ساقاب، خوشاب، گلآب، دانآب، بر سر سفره زندگی ما حاضر میشود و بیگمان شایسته قدر و اعزاز است.
هر دانه گندم نشان از یک زنجیره تکاملی دارد که بسان زندگی است؛ یک زیست طبیعی و حقیقی که در خالصترین شکل آن، بدون تحریف و با ترکیبی از شگفتی و رضایت قابل بازشناخت است.
از سوی دیگر و در ساحت هنر، چشمانداز مزرعه گندم همواره مورد توجه بزرگان هنر نقاشی، بهویژه ونسان ونگوگ و کلود مونه بوده است. در زمانه معاصر نیز فرانسوا ژورنو و سمیر سامون حق هنر را در قبال این دانه طلایی ادا کردهاند. آفتاب درخشان بر فراز گندمزار (Soleil radieux sur champ de blé) عنوان تابلوی نقاشی فرانسوا ژورنو است که خود پیرامون خلق این اثر رخشنده امپرسیونیستی به مجله هنری artmajeur.com میگوید: «میخواستم خورشیدی را نقاشی کنم که آنقدر بدرخشد تا به همه آسمان رنگ طلا ببخشد؛ با مزرعهای از گندم طلایی. این چیزی است که من از ونگوگ دیدم و آن را خیلی دوست دارم...»
تابلوی گندمزار (Wheat Field) سمیر سامون، هنرمند نقاش لبنانی- کانادایی هم طلایهدار یک دشت طلایی همراه با رقص خوشههای گندمی است که به فصل آخر خود نزدیک شدهاند تا به نماد حیات بشری تبدیل شوند. درختان جنگل فراسوی این موج زرد رقصنده، سبز و بلندبالا ایستادهاند و آسمان همیشه آبی با وجود لکههای ابری، به هر بینندهای حس رنگ و سلوک و زندگی میبخشد.