دولت سیزدهم و زبان مذاکره با دنیا
دولت ریل مذاکرات را از شتابزدگی و هیاهوی رسانهای به هوشمندی در مذاکرات تغییر داد
حمیدرضا بوجاریان- خبرنگار
گرچه دولت یازدهم با شعار بلدبودن زبان مذاکره به پشتوانه تجربه سیاسی و بینالمللی خود شکل گرفت، اما در 2دوره ریاست 4ساله بر جمهور، عملکردها نشان داد دولت مدعی آشنایی با زبان دنیا، چندان هم با این زبان آشنا نیست! ادعای شکستن سازمان تحریمها و تضمین دانستن امضای وزیر خارجه بر پای توافق برجام، اوج این نابلدی بود. با وجود اینکه دولت وقت همه سیاستها و برنامههای خود را معطوف در برجام دیده بود، با روی کارآمدن ترامپ در آمریکا، برجامی که برای بهدست آمدنش ماهها مذاکره شده بود به سادگی با یک امضا منتفی شد. خوشخیالی و اصرار بر غیرقابل خروج شدن آمریکا از برجام و تضمین دانسته شدن امضای وزیر خارجه آمریکا پای آن بهعنوان تعهد دولت آمریکا، ناگهان مشخص کرد مذاکرهکنندگانی که با امیرکبیر قیاس میشدند، برای مقابله با خروج آمریکا از برجام دستشان خالی است. در چنین شرایطی دولت وقت مدارا و سکوت را مقابل بدعهدی آمریکا در پیش گرفت تا شاید با سکوتی که کرده است، تحریمهای کمتری از سوی آمریکا به کشور تحمیل شود. اما وضعیت بهقدری برای سکانداران سیاست خارجی تنگ شده بود که صدای اعتراض وزیر وقت خارجه را هم بلند کرد. محمدجواد ظریف تیرماه98، در گفتوگو با رادیوNPR آمریکا تأکید کرد با تفکر تعامل با غرب اعتبارش را در ایران از دست داده است. او گفته بود: «مردم دیگر نگاهشان به تعامل با جامعه بینالمللی نیست، نگاهشان به آمریکا نیست؛ بهدلیل اینکه به قولش عمل نکرد و به اروپاییها هم نیست؛ بهخاطر اینکه آنها نتوانستند در برابر آمریکا ایستادگی کنند؛ بنابراین، بله، تعامل با غرب اعتبارش را در ایران از دست داده و بر همین اساس، من هم اعتبارم را از دست دادهام.» این رویه تا انتخابات سال1400 ریاستجمهوری ادامه یافت. با مشخص شدن کاندیداهای انتخابات، هنگامی که شانس سیدابراهیم رئیسی برای رسیدن به ریاستجمهوری بیشتر شد، پیکان انتقاد جریان مدافع مذاکره با آمریکا، سمت او تیزتر میشد. منتقدان معتقد بودند رئیسی با زبان گفتوگو با مردم خود آشنا نیست و به این دلیل چگونه میخواهد با زبان دنیا پای میز مذاکره برود؟ به این دلیل، رقبای سیاسی رفتن رئیسی به پاستور را نگرانکننده میدانستند. در میان هیاهوی سیاسی بر سر بلد بودن یا نبودن فن مذاکره ازسوی رئیسی، انتخابات برگزار شد و رئیس وقت قوه قضاییه، رخت ریاستجمهوری را بر تن کرد.
وقتی نابلدها پای مذاکره رفتند
بسیاری ورود رئیس سابق قوه قضاییه به پاستور را ورود به دوره افراطیگری در حوزه سیاست خارجی و مسئله هستهای ایران دانستند و از تیره و تار شدن آینده برجام خبر دادند. فردای روز انتخابات، رئیسی که این بار در قامت رئیس دولت سخنرانی میکرد، یکی از شعارهای دولتش را بازگشت به برجام به شرط لغو تحریمها اعلام کرد و با این شعار روند مذکرات را تغییر داد؛ روندی که بهگفته زهره الهیان، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، با گذشته تفاوتی اساسی داشت؛ تفاوتی که الهیان درباره آن به همشهری میگوید: «مذاکرات در دولت روحانی بدون نتیجه استمرار داشت. در دولت جدید این رویه را شاهد نبودیم. روند مذاکرات در گذشته فرسایشی بود و بعید است در دوره جدید این روند ادامه پیدا کند.» گرچه دولت تازهنفس، قصد کرده بود مذاکرات رفع تحریمها را با سرعت اما، قاطعانه پیگیری کند، ولی وزیر وقت امور خارجه در آخرین ساعتهای حضور خود در وزارت خارجه با لحنی نه چندان مناسب دستاوردهای خود در مذاکرات را «بالاترین امتیازاتی که میشد از طرف غربی گرفت»، معرفی کرد. محمدجواد ظریف گفته بود: «نمیتوانید به طرف مقابل بگویید من این محصول را میخواهم. او هم نمیتواند بگوید! آقایانی که این صحبتها را میکنند، بیایند به من نشان بدهند ۲ صفحه با یک نفر توافق نوشتهاند؛ نه ۲۰۰ یا ۱۵۰ صفحه.»
رویکردی تهاجمی به جای دفاعی
با رفتن ظریف که چنین تفکری را در روابط خارجی کشور جاری کرده بود، تیم جدید سیاست خارجی و مذاکرهکنندگان هستهای، رویکردی تهاجمی و نه دفاعی را در میز مذاکرات هستهای پیش گرفتند؛ رویکردی که بهگفته سیدمحمد مرندی، تحلیلگر سیاسی و مشاور هیأت مذاکرهکننده هستهای دولت سیزدهم، نه با عجله و زیر فشار، بلکه به آرامی و به دور از هیاهوهای رسانهای پیگیری شد: «یکی از ویژگیهای رئیسی اصرار او برای رسیدن به یک توافق خوب بود. آقای رئیسی هیچگاه برای زودتر بهنتیجهرسیدن مذاکرات، نمایندگان ایران در گفتوگوهای هستهای را تحت فشار قرار نداد و تحتتأثیر فضای احساسی قرار نگرفت و مخالف هر نوع شتابزدگی در این عرصه بود.» با این حال، با گذشت یک سال از آغاز مذاکرات تیم جدید، بهنظر میرسد رسیدن به توافقی بهتر از برجام موضوعی است که طرفهای مذاکرهکننده غربی به آن اذعان دارند و بر این باورند که رسیدن به توافق و رفع همه تحریمها دور از دسترس نیست؛ اتفاقی که درصورت وقوعش میتواند یکی دیگر از وعدههای دولت سیزدهم را محقق کند؛ وعدهای که تحقق آن، شاید تنها به چند روز انتظار و یک تصمیم سیاسی در آمریکا نیاز داشته باشد.