سینی پلتفرمها در دست زنان خانهدار
ونوس بهنود
در ضربالمثلها آمده که «ترک عادت موجب مرض است»؛ باوری که کرونا خواسته یا ناخواسته آن را در هم شکست و آتش تغییرات سبک زندگی را شعلهور کرد تا جایی که وقایعی رقم خورد که برای قشر زنان خانهدار جامعه ایرانی تازگی داشت.
در 2 سال اخیر یکی از مهمترین تأثیرات کرونا، در بخش فرهنگی و اجتماعی جوامع بود. یک ویروس توانسته بود بسیاری از عادات رفتاری و سبکهای زندگی را تغییر داده و نسبت به تغییر نگاه انسانها به زندگی نیز نقش ایفا کند. هلدادن زندگیها به فضاهای مجازی ازجمله اتفاقاتی بود که بسیاری از تعاملات اجتماعی را تغییر داد. شاید برای گروه دانشگاهی و اهالی رسانه که روزگارشان در اتاقهای مجازی سپری میشد، چندان تندادن به این بازی غریبانه نبود اما واقعیت این است که برای زنان خانهدار و قشری که کمتر در گیرودار رسانههای مجازی حضور یافته بود، همهچیز به یکباره با تغییر جهشوار همراه شد. تا پیش از کرونا هر چند کاربری در رسانههای مجازی از سوی زنان خانهدار دیده میشد اما واقعیت این بود که خانهنشینی سایر اعضای خانواده و محرومشدن از حداقل روابط اجتماعی، سوقیافتن به زندگی مجازی را ضروریتر میساخت. زنانی که شاهد بودند مادرانشان در مطبخ و حیات پشتی و اندرونیها مسئولیتهای روزمره را از صبح تا شب تکرار میکنند و چارهای جز این ندارند، یکباره از دهه 80با افزایش استفاده از گوشی همراه با پدیدهای به نام هوشمندی خدمات مواجه شدند؛ از تراکنش بانکی با کمک دستگاههای ای تیام تا ضرورت ارسال اطلاعات خود در صفحات مجازی در ثبتنامهای مختلف، تماس با اقوام از بستر شبکههای اجتماعی و مواردی از این دست از اتفاقاتی بود که خانهدارها بدون مهارتآموزی به سمت آن رها شدند. این رهاشدگی بهویژه در شرایط شیوع بیماری کرونا، خلأهای خود را نشان داد و به نوعی زنان را در مقابل فضای ناآشنای شبکههای اجتماعی قرار داد. نهتنها دولت به سمت هوشمندسازی خدمات خود گام برمیداشت بلکه شبکههای اجتماعی نیز در شرایط کرونایی فرصت عرض اندام و تصاحب تمامی حوزههای زندگی فردی و اجتماعی را فراهم دیدند. در مقابل متولدین دهههای 20تا 40که اغلب سواد رسانهای چندانی کسب نکرده بودند، ملزم به دریافت خدمات تنها از بستر اینترنت شده بودند. صحنهای از مادری که از فرزند خود میخواهد، بارگزاری تصویر در واتساپ و یا کامنتزدن در اینستاگرام را به او یاد دهد، تنها یک اتفاق در بستر تحولات تکنولوژی نبود. این موضوع میرفت تا سبک جدیدی از اندیشه و زندگی را در جامعه ایرانی رقم بزند.
تأثیرات کرونا در چند بعد محسوس بود. با کاهش روابط اجتماعی بهدلیل شکلگیری روابط مجازی، سبک جدید زندگی به زنان خانهدار تحمیل شد. واژه تحمیل از آن جهت مورد توجه است که این تغییرات بدون آمادهسازی شهروندان در گروهها و اقشار مختلف و مکرر اتفاق افتاد. برخی افراد با 2شخصیت یکی در زندگی فیزیکی و دیگری در زندگی مجازی زندگی خود را 2 شقه کردند. چنین شرایطی بهدلیل نقش تربیتی برجسته زنان و مادران نخستین تأثیرات را در مواجهه با همسر و فرزندان برجای گذاشت. مادرانی که زمان دقیقی برای پختوپز و انجام امورات خانه و رسیدگی به همسران و فرزندان خود داشتند، اینبار در حال چرخشهای بیوقفه در صفحات مجازی و گرفتار در باتلاق خبرهای 3 خطی بودند. گویی به جای سینی غذا، ترکیبی از تولیدات پلتفرمها را به اعضای خانواده تعارف میکردند. کرونا قرار بود سبک زندگی را به بعد و قبل از خود تغییر دهد و در این تغییر ابعاد جدیدی به زندگی قشری از جامعه که تا دیروز انفعال بیشتری در روزمرگی خود داشت ببخشد. زنانی که تا دیروز در شغل بدون مزد خانهداری حضور داشتند و مشارکت اجتماعی محسوسی را تجربه نکرده بودند، در گروههای اجتماعی مجازی شبانهروز فعالیت میکردند. هر چند برخی مشکلات در دریافت خدمات هوشمند و برخی انحرافات در استفاده از شبکههای اجتماعی به مرور زمان رو به سمت تعادل گذاشته و کاربران با خودانتقادی به این مهم کمک میکنند اما هنوز جای کار بسیار است. مواجهه زنان خانهدار ایرانی با زایش ابعاد زندگی هوشمند به سرعت و با فرصت و تهدیدهای مختلفی همراه شده و روزبهروز موضوع آمادگی روان جامعه برای تغییر پررنگتر میشود. آسیبهای متوجه این قشر از هویتزایی کذب تا تجاوز سایر کاربران به حریم خصوصی، بیاعتمادی، استفاده ابزاری از کودکان و مقوله توجه و محبتطلبی مجازی موضوعاتی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن عبور کرد. این در حالی است که در مواجهه با این تغییرات، زنان خانهدار بهعنوان گروهی که نقش محوری در تربیت و شکلگیری تفکر نسل آینده را دارد، مورد غفلت قرار گرفته است.