• چهار شنبه 26 دی 1403
  • الأرْبِعَاء 15 رجب 1446
  • 2025 Jan 15
پنج شنبه 3 شهریور 1401
کد مطلب : 169652
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/qxwq3
+
-

ریشه تابستان تب است

گنج واژه
ریشه تابستان تب است

هستی پودفروش

تابستان زمان تاب آوردن است و حالا تابیدن آفتاب در بی‌تاب‌ترین فصل سال به انتهایش نزدیک می‌شود. ریشه گرمای تابستان در زاویه تابش آفتابی است که بر تن زمین تابیده می‌شود و حالا خورشید دارد از جسور تابیدنش دست برمی‌دارد تا تب و تاب زمین در این فصل گرم و تفتان فروکش کند.
ریشه گرمای تابستان هر چه باشد امری است که سرزمین نمی‌شناسد اما واژه تابستان متعصب‌تر از آن است که مانند آفتابش هر جایی سرک بکشد. تابستان ریشه در زبان فارسی باستان دارد و واژه‌ای است متشکل از دو بخش تاپ و ستان.
 تاپ در زبان پارسی به‌معنای گرم و سوزان است که با افزودن پسوند زمان و مکان ستان به شکل تاپستان و سپس تابستان درآمده است. بنابراین تابستان به زمانی گفته می‌شود که همه جا گرما و سوزان است. مانند زمستان که زم در فارسی باستان به‌معنای سرد است و به‌معنای زمانی سرد و بی‌آفتاب است. در واژه زمین نیز 2 بخش زم و این دارد که به‌معنای محلی است که سرد یا زمهریر شده است.
اما مگر می‌شود آفتاب را از تابستان دریغ کرد و چه غافلیم از اینکه این 2 واژه هر چه باشد تاب مشترکی دارد. تاب آفتاب همان تب و گرمای سوزان است و پسوند اولیه آف در زبان پارسی باستان به‌معنای بر بلندای چیزی است. پس آفتاب، گرمای سوزانی است بر بالای هر چیزی.
اما مگر می‌شود در تابستان داغ، تب نکرد و گر نگرفت. تبی که عرق ریزانمان می‌کند نیز ریشه در تاب دارد که به شکل امروزی تب درآمده است.
تافتن نیز ریشه‌اش از تب یا تف است. واژه تب، تاب یا تف را در زبان‌های هند و اروپایی نیز می‌بینیم. در زبان‌های لاتین هم کلماتی با ریشه تب هنوز مورد استفاده است. برای مثال در زبان‌های اسلاوی تپ به کسر ت به‌معنای گرماست.
اما اگر قرار باشد سخن از تافتنی‌ها باشد هیچ‌چیز به اندازه نان تافتون، تافتنی نیست. البته نام درست این نان تفتان و تافتان است و به‌معنای آنچه از آفتاب یا آتش گرم شده باشد است. تافتان و تفتان، که در گویش تهرانی به تافتون بدل شده به عقیده‌ای، از تافت یا تف به‌معنی تاب و تب و گرمی است. و چقدر بوی نان تافتان یا تافتون در عصر شهریورهای تابستان آدم را می‌برد در کوچه‌های دوچرخه‌ها و توپ‌های راه راه پلاستیکی با لایی‌هایی پاره از جنس خودشان و کفش‌های سوراخی که مدام توپ‌ها را به دروازه کودکی پرت می‌کرد.
به قول سهراب سپهری:
ظهر تابستان است
سایه‌ها می‌دانند که چه تابستانی است
سایه‌هایی بی‌لک
گوشه‌ای روشن و پاک
کودکان احساس! جای بازی اینجاست
 

این خبر را به اشتراک بگذارید