• شنبه 27 مرداد 1403
  • السَّبْت 11 صفر 1446
  • 2024 Aug 17
سه شنبه 1 شهریور 1401
کد مطلب : 169347
+
-

در دنیای رسانه‌ای شده تماشاچی نباشیم

سیدمهدی سیدی - روزنامه‌نگار

در میدانگاه روستا، تعزیه برقرار است؛ همان تعزیه همیشگی که هر سال لب‌به‌لب محرم خودش را می‌تکاند و از بین کهنه‌انبارهای ده، وسایل قدیمی را با یک دنیا خاطره بیرون می‌کشد؛ سپرها و خودها و شمشیرها با لباس‌های سبز و قرمز و سوگواره‌های آبا و اجدادی که سینه‌به‌سینه در شعرهای پر سوز و گداز تعزیه جاخوش کرده است.
نمایش به عصر عاشورا رسیده، تعزیه‌خوان امام‌حسین(ع) درحالی‌که صورتش خونی است و دور تا دورش پر از یاران شهید است دارد سخنرانی می‌کند. ندای استغاثه به آسمان بلند کرده و «هل من ناصر» می‌خواند. شمر، خولی و سنان دور و برش مثل کفتارهای گرسنه بیابان می‌چرخند و برق شمشیر را به سمت خیمه‌ها نشانه ‌می‌روند. درست ثانیه‌هایی قبل‌تر از آنکه صدای حسین(ع) به پایان برسد و عمرسعد دستور حمله نهایی را صادر کند؛ یعنی درست قبل‌تر از آنی که بخواهند به‌صورت نمادین خیمه‌ها را به آتش بکشند، خون مردم روستا - یعنی همان تماشاگران تعزیه - به جوش می‌آید؛ ناگهان جوانی برافروخته از لابه‌لای مردم پا به میدان خاکی تعزیه می‌گذارد و به شمر نمایش حمله‌ور می‌شود. همین کافی است تا ده‌ها تن از تماشاچیان، غیرتی شده و خود را قاطی ماجرا کرده و به سپاه شام حمله کنند. خیلی نمی‌گذرد که زد و خورد با سپاه کوفه بالا می‌گیرد. همین‌که اوضاع آرام می‌شود و گرد و خاک فرومی‌نشیند صحنه‌ای جدید نمایان می‌شود. هرکس گوشه‌ای نشسته و دارد گریه می‌کند. حتی شمر شمشیرش را زمین انداخته و کلاه‌خودش را روی زانوها گذاشته و دارد مثل ابر بهار اشک می‌ریزد.
ظلم، دردناک است؛ حتی اگر نمایش آن باشد، اما در دنیای جدید که همه‌چیزش نمایشی و فرمایشی است، حتی مشاهده ظلم به‌مثابه یک نمایش جذاب، به حوزه علاقه‌مندی‌ها و کلیک‌خورهای زندگی وارد شده است؛ به همین معنا «تاریخ» برای انسان جدید نیز به یک صفحه نمایش لذت‌جویانه تبدیل شده است. انگار انسان جدید آموخته است که در صحنه اجتماع، تماشاچی باشد و به اسم اینکه این هم یک نمایش زودگذر است، به هیچ‌چیز اعتراض نکند. صرفا روایت‌ها را بشنود و فقط تصمیم بگیرد که لایک کند یا نه؛ حداکثر آنکه کامنتی بدهد و قضاوتش را با دیگران به اشتراک بگذارد، اما مداخله هرگز!
بی‌انصافی است اگر بر این ظلمی که بر انسان هزاره وارد آمده است، نوحه نکنیم و به حالش زار نزنیم؛ انسانی که آموخته است ببیند و لذت ببرد، بشنود و نقل کند، اما هرگز یک قدم یا قلم یا حتی به اندازه یک حضور محدود در دنیای واقعیت‌ها، از خود خرج نکند که تماشاچی بودن همیشه لذتبخش است و چه بهتر که زبان سرخ، سر سبز را بر باد ندهد. باشد که عمرمان دراز بادا و یادمان به بی‌طرفی ماندگار!

این خبر را به اشتراک بگذارید