پل های پشت سر را خراب کن
خاطرات تلخ گذشته با سلامت روان ما چه میکنند؟
نیلوفر ذوالفقاری
هرقدر هم از بیتأثیری گذشته و لزوم زندگی در حال و لذت بردن از لحظه حرف بزنیم، باز هم رشتههایی از طناب افکار و خاطرات، ذهن ما را به گذشته وصل میکند. یادآوری خاطرات شیرین گذشته خوشایند است اما غرق شدن در دریای افکاری که به گذشته مربوط هستند ما را از رسیدن به ساحل آرامش در آینده محروم میکنند. یادآوری خاطرات تلخ و اتفاقات منفی گذشته تأثیرات مخربی بر سلامت روان ما خواهد گذاشت. اقدس حسینیمحمودی، روانشناس و مشاور، درباره لزوم پذیرش گذشته و راهکارهای دوری از خاطرات تلخ آن توضیح میدهد. با هم توضیحات این روانشناس را مرور میکنیم.
چرا فراموشی؟
قبل از اینکه دنبال راهکارهایی برای فکر نکردن به گذشته باشیم، بد نیست از خودمان بپرسیم که اصلاً چرا لازم است بعضی اتفاقات گذشته را بهدست فراموشی بسپاریم؟ مگر چه اتفاقی میافتد اگر فراموش نکنیم؟ همان اندازه که یادآوری خاطرات شیرین گذشته دلچسب است، به یاد آوردن تلخیها و اشتباهاتی که قبلاً رخ داده میتواند تأثیرات منفی بر روح و روان ما بگذارد. ضمن اینکه حتی مرور افراطی خاطرات خوب هم، میتواند ما را از زندگی در زمان حال و قدم برداشتن در مسیر آینده دور کند. فکر کردن به خاطرات تلخ گذشته پیامدهای روانی زیادی دارد، در بعضی افراد به ناامیدی و افسردگی منتهی میشود، بعضی دیگر را دچار وسواسهای فکری برای فرار از تکرار آن اتفاقات میکند، در گروهی از افراد این افکار آنقدر زیاد میشود که خواب شب را از آنها میگیرد و حتی بر سلامت جسمی آنها هم تأثیر منفی میگذارد. افزایش اضطراب و داشتن عذاب وجدان و احساس گناه درباره اشتباهات گذشته، پیامدهای دیگر غرق شدن در روزهای رفته است.
مهربانی با خود
برای رهایی از افکار آزاردهنده درباره گذشته و مرور افراطی خاطرات تلخ، راهکارهایی وجود دارد که قدم اول آنها، مهربان بودن با خود است. منظور این نیست که اشتباهات و خطاهایتان را بیاهمیت بدانید، فقط کافی است دست از سرزنش خودتان برای خطای گذشته بردارید. بهخودتان حق بدهید که اشتباه گذشته را بپذیرید و خودتان را ببخشید. البته که برای این کار لازم است تا حد امکان دنبال جبران و ایجاد تغییر باشید، اما همیشه هم جبران اشتباهات گذشته ممکن نیست و اگر با خودتان مهربان نباشید، عذاب وجدان به سلامت روان شما آسیب خواهد زد. از ملامت کردن خود و گفتوگوهای ذهنی منفی خودداری کنید، همه تقصیرها را متوجه خودتان ندانید و با احساس گناه و شرمندگی بیش از حد مقابله کنید تا بتوانید از رنج گذشته رها شوید. اگر ممکن است گرههای کدورت در گذشته را باز کنید و این فرصت را بهخودتان بدهید که با بخشیدن دیگران و بخشیده شدن، از بند احساس گناه و عذاب وجدان نجات پیدا کنید.
سرگرم باشید
نشخوارهای ذهنی و افکار وسواسگونه، شیفته افراد بیکاری هستند که مشغولیتی جز یک جا نشستن و غرق شدن در دریای فکر و خیال ندارند. اگر از این دسته افراد هستید، هر چه زودتر وضعیت را تغییر دهید. سرگرمی و مشغولیتی برای خود بسازید که نیازمند تمرکز باشد و باعث شود افکارتان از مرور گذشته دور باشد. پروژههای کاری جدید قبول کنید، یک کلاس آموزشی تازه را امتحان کنید، وارد گروههای فعالیت داوطلبانه شوید، مسئولیت کارهایی را در خانه بر عهده بگیرید، برنامههای تفریحی ساده را به زندگی روزمره اضافه کنید و خلاصه دنبال هر راهی باشید که ذهنتان را سرگرم فعالیتی در زمان حال کند. هر وقت بیکار بودید و افکار منفی گذشته به ذهنتان هجوم آورد، تماشای یک فیلم را شروع کنید یا برای چند دقیقه قدم زدن خانه را ترک کنید. مهم است که نشانههای شروع یادآوری گذشته را ببینید و از همان ابتدا جلوی آنها را بگیرید.
تغییر ایجاد کنید
همه ما از تأثیر محیط و افراد در ایجاد احساسات مختلف در وجودمان خبر داریم. وقتی درگیر احساسات منفی ناشی از فکر کردن به گذشته و یادآوری تلخیهای آن هستید، گاهی لازم است محیط و اطرافیانتان را تغییر دهید. اگر دوستی دارید که مدام از گذشته میگوید و اجازه نمیدهد ذهنتان از فضای رویدادهای قدیمی پاک شود، از او فاصله بگیرید. به اطرافیانتان تذکر دهید که مایل به شنیدن خاطرات گذشته نیستید و اگر توجه نکردند، از جمع آنها حتی بهطور موقت خارج شوید. حواستان به عادتهایی که ممکن است خاطرات گذشته را در ذهنتان روشن کند باشد. مثلاً اگر عبور از یک مسیر تکراری باعث میشود هربار به رویدادی تلخ فکر کنید، منطقی است که دستکم مدتی از آن مسیر عبور نکنید. هر عادت تازهای میتواند چیدمان تکراری ذهن ما را تغییر دهد و این تغییر یعنی فاصله گرفتن از گذشته. آشنایی با افراد جدید، شروع فعالیتهای موردعلاقه و قرار گرفتن در محیطهای تازه باعث میشود ناخودآگاه شما، خودش را در دنیای جدید پیدا کند که از گذشته فاصله دارد.
واقعا فراموش میکنیم؟
شاید بهترین واژه برای عبور از گذشته تلخ و غرق نشدن در خاطرات آن، فراموشی نباشد بلکه پذیرش آن باشد. واقعیت این است که ما حتی اگر واقعاً بخواهیم و تلاش کنیم، نمیتوانیم همهچیز را از حافظه خود پاک کنیم و بهطور کامل از یاد ببریم. از طرف دیگر اگر قرار باشد بدون درس گرفتن از رویدادهای گذشته و فهمیدن علت اشتباهات، فقط آنها را بهدست فراموشی بسپاریم، احتمال اینکه موقعیتهای نادرست و آسیبزا دوباره تکرار شوند زیاد است. هرچند این حرف کلیشهای بهنظر میرسد اما واقعاً همه ما امروز حاصل تجربهها و اتفاقاتی هستیم که دیروز در زندگی هر کداممان رخ داده و بدون آن تجربهها، آگاهی و احساس الان را نداشتیم. وقتی درباره گذشته به مرحله پذیرش برسیم، بدون اینکه بندهایی پایمان را به روزهای رفته گره بزند از آن عبور میکنیم و آنچه از گذشته برایمان میماند نه خاطرات تلخ، نه احساس عذاب وجدان، گناه و ناامیدی و نه حسرت افسوس، بلکه تجربههای مفید و راهگشا خواهد بود. اگر از فراموش کردن گذشته حرف میزنیم، منظورمان فرار از آن نیست بلکه رسیدن به مرحلهای است که دیگر آنچه در گذشته اتفاق افتاده نتواند بر حال و آینده ما تأثیر منفی بگذارد.
عجله نکنید
پذیرش گذشته و اتفاقات آن آنقدرها که روی کاغذ مینویسیم ساده، بیدردسر و سریع نیست. برای رسیدن به این مرحله باید صبوری پیشه کنید. منتظر این نباشید که خیلی زود زهر تلخی خاطرات گذشته کامل از یادتان برود و بدون هیچ تلاشی، به مرحله پذیرش و عبور از گذشته رسیده باشید. زمان، کلید حل بسیاری از مشکلاتی است که ریشه در گذشته دارند و حتی اگر این مشکلات حل نشوند، گذر زمان به التیام دردها و کنار آمدن به واقعیتها کمک غیرقابل انکاری میکند. هر راهکاری هم که برای فراموش کردن گذشته و مرور نکردن تلخیها در پیش بگیرید، باید زمان بدهید تا ذهنتان آماده از یاد بردن و جایگزین کردن افکار منفی شود. بنابراین عجله نکنید، به تأثیر گذر زمان اعتماد داشته باشید و ناامید نشوید.