ایستادگی پای مقدسات؛ راز نابودی مرتدها
پروژه اسلامهراسی و اسلامستیزی غرب و جدال تمدنی با اسلام روندی است که از اقدام سلمان رشدی به بعد تشدید شد
صفیه رضایی - روزنامهنگار
پیروزی انقلاب اسلامی و خاصیت الهامبخشی و صدور و بازصدور گفتمان انقلابی از همان ابتدا به مذاق نظام سلطه خوش نمیآمد. درواقع بارقههای این گفتمان که ندای آزادگی برای ملل مظلوم و مستضعف را به همراه داشت برای قدرتمندان و زورگویان غربی قطعا خوشایند نبود. اینگونه بود که دقیقا پس از پیروزی انقلاب اسلامی از طریق جنگهای سختافزاری و نرمافزاری سعی در خاموش کردن این افق روشن داشتند. بدیهی است زمانی که نظام سلطه فهمید نمیتواند با ابزار سختافزاری و جنگ و گریز به کیان نظام اسلامی ضربه وارد سازد از ابزارهای نرم استفاده کرد. به این ترتیب میتوان گفت تمامی حرکتهای تخریبی علیه اسلام از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی در قالب روندی قابل فهم است که هر چند شخصیتها و افراد بازیگر در آن تا حدی مهم تلقی میشدند، اما پشت صحنه کارگردانی این روند همان نظام سلطه و دولتهای استعماری غرب بودند.
احتضار یک مرتد
2روز پیش اعلام شد که سلمان رشدی در نیویورک مورد حمله قرار گرفته و ضارب که جوانی 24ساله به نام «هادی مطر» و ساکن ایالت نیوجرسی است به وی چند ضربه چاقو زده است. البته اگر در ۱۴مرداد ۱۳۶۸ مصطفی مازح، جوان ۲۱ ساله لبنانی میتوانست رشدی را نابود کند و خود دچار مشکل نمیشد تا این تاریخ هم این مرتد زنده نمیماند. سلمان رشدی، نویسنده کتاب موهن آیات شیطانی بود که امامخمینی(ره) در سال 1367حکم به ارتداد و اعدام وی داده بودند؛ فتوایی که با استقبال مسلمانان مواجه شد. این در حالی بود که حمایتهای نظام سلطه از سلمان رشدی و باز کردن مبحث توبه وی بسترساز دیگری بود که جلوی این حکم را در افکار عمومی مسلمانان سد کند، اما امامخمینی(ره) قاطعانه روی حکم ارتداد این منفور مسلمانان با انتشار بیانیهای ایستادگی میکنند. این موضعگیری و خشم جامعه مسلمانان درحالی بود که مقامات و مطبوعات اروپایی و در رأس آنها انگلستان در برابر اعتراضات مسلمانان جهان از سلمان رشدی دفاع میکردند؛ بهعنوان نمونه روزنامه انگلیسیزبان گلفنیوز از اعلام آمادگی موساد به دولت انگلستان برای تأمین امنیت جانی سلمان رشدی تا پایان عمر خبر داده بود. همچنین هواداران منافقین در آلمان غربی تجمعی علیه فتوای امام (ره) برگزار کردند. یک ناشر اسرائیلی نیز اعلام کرده بود که قراردادی با انتشارات پنگوئن برای انتشار ترجمه عبری آیات شیطانی امضا میکند. وزیر امور خارجه هلند و میتران، رئیسجمهور فرانسه نیز از سلمان رشدی حمایت کردند. جورج بوش، رئیسجمهور آمریکا نیز اعلام کرده بود که «هرکس دست به اقدامی علیه مؤلف، ناشران یا توزیعکنندگان آیات شیطانی بزند به اشد مجازات خواهد رسید.» درواقع حکم امامخمینی(ره) برای دشمنان اسلام بسیار سخت تمام شده بود؛ طبیعی است که امید نظام سلطه که در قضیه سلمان رشدی تمامقد به میدان آمده بود، به این بود که با ارتحال حضرت امامخمینی (ره)این موضوع فراموش شود، اما رهبر معظم انقلاب آیتاللهالعظمی خامنهای در نخستین پیام خود به حجاج یکماه پس از ارتحال امامخمینی(ره) مجددا بر قضیه سلمان رشدی ایستادگی کردند.
دیپلماسی ایستادگی در برابر هتاکی
سلمان رشدی پروژه پرخرجی برای نظام سلطه بود؛ در حدی که یکبار شاهزاده چارلز (ولیعهد انگلستان) اعلام کرده بود که سلمان رشدی سرباری پرخرج برای مالیاتدهندگان انگلیسی است. همچنین شرکت هواپیمایی «بریتیش ایرویز» حضور رشدی را در هواپیماهای خود تا سال ۱۹۹۸ ممنوع اعلام کرده بود و شرکت هواپیمایی «ایرکانادا» تا چند سال از سفر رشدی با پروازهای خود جلوگیری میکرد. درواقع حکم امامخمینی(ره) آنقدر نافذ بود که تا ۲۰ سال بعد هیچکس بهخود اجازه توهین به مقدسات اسلامی و پیامبر اسلام(ص) را نداد. این در حالی بود که سلمان رشدی تنها یک مهره از زنجیره روند تخریب اسلام بود که توسط نظام سلطه انجام میشد. پروژههای بعدی آنها بعدها در قالب توهین به مسلمانان و قرآنسوزی بیشتر شد. بدیهی است که تأکیدات رهبر معظم انقلاب بر حکم امامخمینی(ره) در سالهای دهه ۷۰، ۸۰ و ۹۰ روندی پیوسته داشت و چندینبار تکرار شده است. ایشان در سخنرانی پس از انتشار کاریکاتورهای موهن از پیامبر اسلام(ص) در یک نشریه دانمارکی در بهار ۸۷ و پس از هتک حرمت قرآن مجید توسط یک کشیش آمریکایی در سال ۱۳۸۹ این اتفاقات را در ادامه پروژه دشمنان اسلام و ماجرای سلمان رشدی معرفی کردند. درواقع قرار بود که کتاب آیات شیطانی نقطه آغازی بر تحقیر نظاممند جهان اسلام باشد، اما حکم قاطعانه امامخمینی(ره) آن برنامه را از بین برد. تجربه برخورد با آیات شیطانی نیز ثابت کرد که «پایبندی بر اصول اسلامی و کوتاه نیامدن از آنها در چالشهای بینالمللی» از مهمترین بایدهایی است که برای موفقیت در دیپلماسی باید رعایت شود. درواقع مسلمانان و در رأس آنها دولتها باید همگام و همصدا نوعی دیپلماسی مقابله با هتاکی علیه اسلام را داشته باشند که بتوانند روند درنظر گرفته شده از سوی دشمنان و نظام سلطه را خنثی کنند. اینکه سلمان رشدی میمیرد یا میماند مهم نبود و حتی الان هم مهم نیست؛ مهم این بود که امامخمینی(ره) قاطعانه برای صیانت از اسلام عزیز جلوی دهنکجی نظام سلطه ایستادند و در روند آنها خلل ایجاد کردند.
روندی که پایانی ندارد
توهین و اهانت به مسلمانان در کشورهایی انجام میشود که خود مدعی حقوق بشر هستند. در کشورهایی که مدعی دمکراسی هستند؛ تا جایی که کاظم غریبآبادی، دبیر ستاد حقوق بشر، از سرزمینهای غربی به مثابه «زندان برای مسلمانان» یاد میکند. این شرایط در امتداد همان روندی است که در دهه 60و با پروژه سلمان رشدی و شاید نمونههای دیگر انجام میشود. درواقع جدال تمدنی با اسلام و مسلمانان تا جایی عمیق است که این روند در آینده نیز رخ خواهد داد. نظام لیبرالیستی میترسد از اینکه بارقههای اسلام مکاتب به گل نشسته آنها را تسخیر کند و قلبهای انسانها را نورانی سازد؛ از اینرو دست به تخریب و اهانت به قرآن و مسلمانان میزنند که نمونههای بیشمار آن را در اهانت به قرآن در سوئد و دانمارک و توهین و کشتار مسلمانان شاهد بودهایم. اصغر زارعی، تحلیلگر مسائل بینالملل در این زمینه به همشهری گفته است: «گفتمان لیبرالیسم غرب نوعی تهدید بالقوه و بالفعل برای جریان اسلامخواهی و مسلمانان است. درواقع نظامهای سیاسی غرب همواره تقویتکننده و مجری اسلامهراسی و اسلامستیزی بودهاند. نمونههای اجرای این تفکر را در حمله به مسلمانان، هتک حرمت به قرآن، حمله به مساجد و زنان مسلمان محجبه و... شاهد بودهایم. بهعبارتی باید اینگونه بیان کرد که تمامی رویدادهای مشابه از این دست در راستای جدال گفتمان لیبرال دمکراسی غربی و گفتمان اسلامی است. چنین جریانی مدعی آزادی بیان، حقوق بشر و آزادیهای اجتماعی است، اما با آزادیهای مذهبی مخالف است و نژادپرستی را ترویج میکند.» بدیهی است که این جنگ سرد را نظام سلطه با بازوانی از جنس صهیونیستها، گروههای نژادپرست و آشوبگر و لائیکهای مهاجر از کشورهای اسلامی همچون بهائیان، معاندین و ملعبههای داخلی دنبال میکنند؛ از اینرو این روند نهتنها پایانی ندارد، بلکه باید دیپلماسی قوی در برابر آن از جانب دولتهای مسلمان پیش گرفته شود. دیپلماسی قاطع همچون قاطعیت امامخمینی(ره) در برابر پروژه سلمان رشدی؛ ضمن اینکه ایستادگی امروز با وجود تأکید بر اهمیت بحث تحقق تمدن نوین اسلامی بیش از پیش باید چارچوبمندتر باشد. بازوی رسانهای قوی در کنار دیپلماسی ایستادگی میتواند خدعه نظام سلطه را نابود سازد؛ چرا که بخشی از پروژههای آنها در داخل کشور و با عناصر بازیچه داخلی انجام میشود و از اینرو این قاطعیت باید ابعاد داخلی و خارجی داشته باشد.