زندگی صحنه پیکارها
بررسی کلیاتی از آرای مرحوم «علی صفایی حائری» درباره عاشورا
محمدابراهیم یزدانی
عاشورا و حوادث حول آن، اقیانوسی را پدید آورده که با هر تخصص و گرایشی با آن مواجه شوی، مات و مبهوت میمانی. دگرگونیها و اتفاقات در جریان عاشورا آنقدر گسترده است که میتوان دانشگاههای متعددی برای عاشوراپژوهشی داشته باشیم. علی صفایی حائری (۱۳۳۰-۱۳۷۸ش) معروف به عین صاد، روحانی، نویسنده و اندیشمند شیعی است که بر نگرش نظاممند به آموزههای دینی تأکید داشت. صفایی نظام تربیتی را بر دیگر نظامهای دینی مقدم میدانست و معتقد بود پیامبر با اعمال روش تربیت اسلامی، فلسفه، عرفان، اخلاق و فقه اسلامی را در فکر و احساس و رفتار مؤمنان پرورش داده است. وی با نگاهی نو به واقعه عاشورا از منظر انگیزهها و اهداف، به تحلیل این قیام پرداخته است.
عین صاد سرآغاز روایت خود در عاشوراپژوهی را تعبیر زندگی به صحنهای از پیکارها قرار میدهد. او قائل به این هست که انسان وقتی در میدان زندگی استعدادهایش بیرون میریزد که در میدان مبارزه باشد. او پیکار و مبارزهای را ارزشمند میداند که با هدفی بزرگ شروع شود و با انگیزهای پاک همراه گردد و به بهترین شکل رهبری گردد. بر همین اساس او مدل بررسی قیام عاشورا از منظر شکل، هدف، انگیزه و رهبری را مورد بررسی و مداقه قرار میدهد. عین صاد عاشورا را یک داستان میداند که وسعت آن به پهنای تاریخ است و یک بُعد و جهت ندارد. وی در جایی از کتاب عاشورا میگوید:«حسین آمد تا کشته شود، تا شفیع ما باشد تا آبروی ما باشد. حسین آمد تا با خون خود، نهال دین را آبیاری کند. شهادت او به نفع اسلام بود.» آنچه در این نوع قرائت عینصاد از واقعه عاشورا بسیار مشهود است، دقت در تفاوت معنای «هدف» و معنای «انتخاب» و رسیدن به تحلیلی کامل از حرکت امام حسین(ع) است. او تفاوت انتخاب با هدف را در واقعه عاشورا اینگونه تعریف میکند که هدف و انتخاب با هم تفاوت دارند، اثر با هدف تفاوت دارد. حسین برای قرب خدا جنگید و شهید شد اما این هدف اثری همچون شفاعت را به همراه دارد، شفاعت همراه این انتخاب بزرگ هست. آری، این شهادت، انتخاب حسین است و این شفاعت نتیجه کار عظیم او. شهادت، انتخاب است، نه هدف و شفاعت نتیجه است، نه مقصد. تمام مطلب در همین نکته، نهفته است که انتخاب با هدف، تفاوت دارد.گاهی انسان، کاری را انتخاب میکند و هدفش چیز دیگر است. عاشورا بهعنوان الگویی برای عدالتخواهان جهان و شناخت آنچه آدمیان برای رسیدن به رستگاری نیاز دارند؛ سرمشقی برای تولی به حجت خدا و تبری از دشمنان آنها تبدیل شده است. این مقوله در آثار صفایی حائری نیز بهعنوان امر «اضطرار به حجت خدا» طرح شده است. او در بخشی از روایت عاشوراپژوهانه خود در بیان وظیفه امروز «وارثان عاشورا» مسئله احیای امر را طرح میکند. عینصاد میگوید:«رابطه انسان با دین و اولیای آن، نباید تنها در حد اثبات وجود آنها یا انتظار از ایشان باشد؛ بلکه باید این نگاه از انتظار از ولی به اضطرار به ولی تغییر کند و آدمی معیار صحیحی در شبهات و فتنهها برای یافتن حق در برخورد با ایشان داشته باشد و به آن ملتزم شود. وارثان عاشورا باید بدانند که چگونه میتوانند امر اهلبیت را احیا کنند؟ ویژگیهای ممتاز اصحاب آنها چه باید باشد؟» عینصاد بر این باور است که اگر امروز دنیای ما بهسامان نیست و کارها را به زعم خود تمامشده میدانیم اما جامعهمان اصلاح نمیشود، علتش این هست که اضطرار به وحی، رسول و حجت خدا را باور نداریم.
عینصاد علاوه بر اینکه در غایت و هدف از کربلا و عاشورا میگوید، قصه خود در مسئله قیام حسین بن علی(ع) را اینگونه دنبال میکند که او قیام کرد تا عاشورا آینه تمام نمای خیر و شر شود. عاشورا ابتدای شناخت هر شری در عالم و مرز تمایز بخشیدن بین خوبی و بدی شد. عاشورا شقیترین آدمیان را در مقابل پاکترین و زلالترین مردمان خلقت در ایمان و اخلاق قرار داد تا آینه تمام نمای خلقت شود. عاشورا نقطه عطفی است که عقل و خیر با تمام قوا و در تمام زوایا نمود پیدا کرد و جهل و شر نیز با تمام قوا و در تمامی زوایا خودنمایی کردند. اینگونه شد که علی صفایی حائری در تعبیر خود از این قیام الهی میگوید، عاشورا آینه تمام نمای خلقت است.