علمبندان ماسوله
مریم ساحلی
آنها که بر بامها ایستادهاند، مه را نمیبینند که سراسیمه از بلندای کوهها سرازیر شده است. آنها که در کوچهپس کوچههای تنگ، راه میروند، شمعدانیها را بر رف پنجرهها نمیبینند. آنها که سنجها را به هم میکوبند، آوای چشمهها را که نه، تنها قصیده ایستادن را میشنوند و تشنگی. آنها، همه آن آدمها که چشم انتظار علمها ایستادهاند، زمین و زمان را از یاد میبرند و ماسوله اینگونه در عصر ششمین روز از ماه محرم، نم اشک انسان و آسمان را به جان میخرد تا روایت آزادگی را به مرور بنشیند. و این حکایتی 800ساله است که هر سال هزاران نفر از عزاداران حضرت امامحسین(ع) و یارانش را پیرامون بقعه امامزاده «عون بن محمدبنعلی» در شهر تاریخی ماسوله گرد میآورد. آنها که سیاهپوش و سینهزنان میخوانند: «سقای دشت کربلا ابالفضل ابالفضل...» ؛ آنان از دور و نزدیک میآیند تا مرثیهخوان روزی باشند که آب را به روی سروقامتان کربلا بستند. این آیین چنین آغاز میشود که ابتدا ریشسفیدان 4محله «خانهبر»، «مسجدبر»، «کیسَر» و «اسدمحله» ماسوله، قطعات 4علم را از مسجد محل خویش به بقعه عونبنمحمد(ع) میبرند تا علمها همراه با نوحهخوانی در آنجا بسته شوند و بر آنها سبز پوشانده شود. سپس این 4علم در دست علمداران پس از پیمودن مسیری معلوم همراه با سینهزنی و مرثیهخوانی روانه مسجد محل خویش میشوند. علمها تا تاسوعا سبزپوشند اما جامهسبزشان روز عاشورا با تنپوشی سیاه تعویض میشود و تا پایانماه صفر سیاهپوش میمانند. عزاداریهای محرم و صفر که به پایان میرسد، مراسمی دیگر برگزار میشود. «علم واچینی» نام آیینی است که با برپایی آن اهالی ماسوله رخت سیاه را از علمها جدا میکنند و علمها در مساجد میمانند تا عصر ششمین روز از ماه محرم سال بعد.