• جمعه 31 فروردین 1403
  • الْجُمْعَة 10 شوال 1445
  • 2024 Apr 19
دو شنبه 10 مرداد 1401
کد مطلب : 167575
+
-

گنج‌یابی در مناطق محروم

در پی اعلام سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک، قرار است کودکان مناطق محروم استعدادیابی شوند، اما جامعه‌شناسان از چالش‌ها می‌گویند

گزارش
گنج‌یابی در مناطق محروم

مرضیه موسوی- روزنامه‌نگار

استعدادیابی برای کودکان مناطق محروم، ماجرایی است که رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک به‌تازگی خبر از آن داده است؛ اقدامی تازه در وزارت آموزش و پرورش که این بار پای کودکان را به دنیای رقابت باز می‌کند؛ اینکه این رخداد در روستاهای محروم قرار است اتفاق بیفتد، ممکن است به مثابه فرصتی برای کودکان قلمداد شود. اما کارشناسان و جامعه‌شناسان معتقدند اجرای چنین طرح‌هایی در کنار ایجاد فرصت توجه به برخی از کودکان، دیگر کودکان بازمانده از طرح را از همین فرصت کوچک هم محروم می‌کند و می‌تواند به بی‌انگیزگی کودکان و دانش‌آموزان در مناطق محروم دامن بزند. برطرف کردن شکاف‌های آموزشی و برقراری عدالت آموزشی در کشور که از دغدغه‌های اصلی آموزش و پرورش در این سال‌هاست، می‌تواند با نگاهی عمیق و کارشناسانه و مروری بر تجربه‌های جهانی در حوزه آموزش و پرورش، صیقلی‌تر از آنچه که هست باشد. «وقتی از دوره کودکی صحبت می‌شود، یکی از اهداف، پرورش استعدادهاست. سازمان تعلیم و تربیت کودک درصدد فراهم‌ کردن زمینه شکوفایی و شناسایی استعدادهای کودکان است.» این را مجتبی همتی‌فر، رئیس سازمان ملی تعلیم و تربیت کودک می‌گوید و به ایجاد فرصت و محیط غنی برای تحقق این اهداف اشاره می‌کند. او می‌گوید: «کودکان در مناطق محروم با نوعی محرومیت و شکاف اجتماعی همراه هستند که باعث می‌شود محیط غنی را برای شکوفایی استعدادها نداشته باشند. تولید محصولات، کاربرگ و ارائه خدماتی این‌چنین کمک می‌کند تا کودکان در محیطی غنی‌تر فعالیت کنند.» او تأکید بر تأثیر فرایند کشف و شکوفایی استعداد در دوره کودکی دارد.

سمپاد؛ سازمان ملی نخبگان و کودکان مستعد
باز شدن پای استعدادیابی به سنین کودکی آن هم در مناطق محروم، گرچه قدمی خیرخواهانه به‌شمار می‌رود و به‌نظر می‌رسد می‌تواند به کم‌شدن شکاف طبقاتی تحصیلی کمک کند، اما خالی از اشکال هم نیست. نرگس آذری، جامعه‌شناس و پژوهشگر می‌گوید: «مهم‌ترین وظیفه‌ای که دولت در حوزه آموزش بر عهده دارد، برقراری امکان آموزش همگانی است. این هدف وقتی محقق می‌شود که هر فردی در هر نقطه از کشور، فارغ از هرگونه نژاد، زبان و جغرافیایی، بتواند از سطح قابل‌قبولی از تحصیل برخوردار باشد. این یعنی کیفیت آموزش در پیشرفته‌ترین شهر کشور، با کیفیت آموزش در دورافتاده‌ترین روستاها برابر باشد.» اینکه قرار است ابزارهای شکوفایی استعداد به مناطق روستایی و محروم برسد، خبر خوشی است که می‌توان آن را به فال نیک گرفت. با این حال نقدهایی هم به این ماجرا وارد است. آذری در این‌باره می‌گوید: «جامعه‌شناسان از قرن بیستم به بعد، در مقابل فرهنگ استعدادیابی ایستادند و آن را اتفاقی نامبارک قلمداد کردند. ما در ایران هم تجربه‌های ناموفق مشابهی داشتیم؛ ازجمله سمپاد که هدفش این بود که دانش‌آموزانی نخبه پرورش دهد تا بعدها از ظرفیت آنها استفاده کند، اما روایت‌های زیادی از شکست‌های بزرگ دانش‌آموختگان سمپاد به گوشمان خورده است. از طرفی عده زیادی از آنها بعد از پایان دوره تحصیل مهاجرت کرده و عملا هیچ افزوده‌ای برای کشور نداشتند. از سوی دیگر شاهد   بودیم که بسیاری از دانش‌آموزان که موفق به قبولی در مدارس استعدادهای درخشان نشده بودند، از اینکه به‌اندازه کافی باهوش نبوده‌اند، احساس سرخوردگی می‌کردند.»

شکوفایی استعدادها به نسخه‌های بومی نیاز دارد
او همچنین به بنیاد ملی نخبگان اشاره می‌کند که گروه‌های سنی دیگر را در جامعه مورد هدف قرار داد، اما معتقد است که این بنیاد هم به هدف نهایی خود نرسیده است. آذری می‌گوید: «آنچه در این زمینه مهم است، این است که صرفا ابزارهایی برای تجربه در اختیار کودکان قرار بگیرد؛ بدون تأکید و دست گذاشتن بر اینکه یک کودک فلان استعداد را دارد یا ندارد. تنها درصورت تجربه‌های مختلف است که یک کودک می‌تواند بفهمد چه توانایی‌هایی دارد و چگونه می‌تواند آنها را پرورش دهد. هرجا ما پا را فراتر از این گذاشتیم و با جدا کردن گروهی از جامعه، برچسبی مثل نخبه و در مقابل آن غیرنخبه را ایجاد کردیم، باید بدانیم که در حال آسیب زدن به هر دو گروه هستیم.»
آذری بومی نبودن معیارهای مستعد بودن کودکان را یکی از بزرگ‌ترین نقص‌های طرح‌های استعدادیابی می‌داند و می‌گوید: «کودکی که در یک روستای محروم، می‌تواند با انجام کارهایی مثل کوبیدن میخ روی چوب یا گله‌داری روستا را زنده نگه دارد، کودکی دارای مهارت‌های بسیار است. این کودک باید با معیارهای جغرافیایی خودش سنجیده شود. حالا اگر فردی که در جامعه امروز ما مستعد و نخبه تعریف‌شده را در این روستا تنها بگذاریم، احتمالا نمی‌تواند از پس تامین نیازهای خود بربیاید. پس باید به این موضوع توجه کنیم که مهارت و توانایی و میزان موفقیت آدم‌ها در شکوفایی و شناخت آن، ارتباط مستقیمی با محیط زندگی این فرد دارد و نمی‌توان آن را با معیاری یکسان سنجید و محک زد.»

این خبر را به اشتراک بگذارید