• پنج شنبه 30 فروردین 1403
  • الْخَمِيس 9 شوال 1445
  • 2024 Apr 18
یکشنبه 9 مرداد 1401
کد مطلب : 167459
+
-

آغازی بر پایان عصر جهانی‌شدن

بحران‌های پیاپی مالی، بحران آوارگان، همه‌گیری کرونا و جنگ در اوکراین، ایده وابستگی کشورها به هم را به خط پایان رسانده‌ است

گزارش
آغازی بر پایان عصر جهانی‌شدن

عصر جدیدی در حال طلوع است؛ عصری که در آن مناسبات سیاسی و اقتصادی در حال تغییر است. بحران‌های جهانی اغلب سیاستمداران را در اقصی نقاط دنیا درگیر خود کرده است: بحران مالی، بحران آوارگان، فجایع طبیعی ناشی از تغییرات جوی، همه‌گیری ویروس کرونا و جنگ در اوکراین یکی پس از دیگری، اتفاق می‌افتند. اما اینها تنها پیش‌درآمد تغییری بسیار بزرگ‌تر است که به تازگی کلید خورده و آن پایان عصر جهانی‌شدن است.
اقتصاددان‌ها 6 ماه قبل پیش‌بینی کرده بودند که حتی اگر پاندمی کرونا هیچ‌گاه تمام نشود، تأثیر زیادی برای تجارت جهانی نخواهد گذاشت. سیاستمداران نیز اعلام کرده بودند که وابستگی متقابل و روزافزون دولت ـ ملت‌ها یکی از معدود قطعیت‌های انکارناپذیر دنیای سیاست در ابعاد جهانی است. آنها بر این باور بودند که بهترین راه رسیدن به آینده‌ای روشن، نزدیک تر شدن هرچه بیشتر کشورها به یکدیگر و همکاری‌های بیشتر تجاری و اقتصادی است؛ گزاره‌هایی که امروز دیگر مضحک به‌نظر می‌رسند. جهانی شدن هیچ‌گاه پدیده‌ای صرفا اقتصادی نبوده است. جهانی شدن طی 3 دهه تعیین‌کننده نظم جهانی بوده و محور اغلب تصمیم‌سازی‌های سیاسی (حداقل در غرب) بوده است. این جهانی شدن بود که مشخص می‌کرد کجا و چطور کار کنیم که چه‌کسی دوست است و چه‌کسی دشمن. اما تمام این به ظاهر قطعیت‌ها، با حرکت تانک‌های روسیه به‌سوی اوکراین رنگ باختند. این روزها دیگر تقریبا تمام رهبران سیاسی و سیاستگذاران می‌دانند که مرگ جهانی شدن اعلام شده است. اولاف شولتز، صدراعظم آلمان در آخرین نشست مجمع جهانی اقتصاد در داووس، گفته بود: «نظام همکاری بین‌المللی که در چند دهه گذشته آزادی، امنیت و رفاه را برای ما تضمین می‌کرد، در خطر است.» هنری کیسینجر، دیپلمات کهنه‌کار آمریکایی بر این باور است که ما در عصری کاملا جدید زندگی می‌کنیم. اغلب رهبران اقتصادی نیز چنین عقیده‌ای دارند. آنها اکنون به‌دنبال زنجیره‌های جدید تامین، کاهش وابستگی‌شان به کشورها و بازبینی در ظرفیت تولیدشان هستند.
در این میان، جنگ اوکراین نخستین میخ بر تابوت جهانی شدن نبوده است. حمله به جهانی شدن سال‌هاست که شروع شده است. دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا، جنگ تجاری علیه چین را کلید زد، انگلیس اتحادیه اروپا را ترک کرد و سیاستمداران پوپولیست از مجارستان گرفته تا برزیل به‌دنبال ملی کردن دوباره اقتصادهای خود هستند. بنا بر آمارهای اعلام شده، تجارت جهانی در طول سال‌های 2008تا 2019میلادی (1397-1386هجری شمسی) بیش از 5درصد کاهش یافت؛ درحالی‌که سرمایه‌گذاری بین‌المللی در طول  سال‌های 2016تا 2019میلادی (1394تا 1397) نصف شد. محاسبات اولیه بانک جهانی نشان می‌دهد که جنگ اوکراین باعث شده تا تجارت جهانی حداقل تا به امروز، یک درصد دیگر کاهش پیدا کند.
گرچه چرخ تجارت جهانی کاملا متوقف نشده اما در چند سال گذشته مطالعات نشان داده که دولت‌های دمکراسی محور در سراسر جهان در حال عقب‌نشینی هستند و رژیم‌های سیاسی خودکامه در حال ظهور و در مسیر قدرت‌گیری بیشتر قرار گرفته‌اند. در سال‌های 1970تا 2010میلادی (از سال 1348تا 1388هجری شمسی) 53درصد از اقتصاد جهان در دست دولت‌های دمکراتیک بود اما این رقم روندی نزولی داشته و اکنون بیش از 60درصد از تجارت جهانی در دست دولت‌های غیردمکراتیک است.
نشانه‌های این تغییر در اروپا هم دیده می‌شود. امروز در میان کشورهای عضو اتحادیه اروپا هم بحث قدرت‌گیری بیشتر دولت‌ها، تقویت بیشتر استقلال کشورها، خودکفایی بیشتر و فاصله گرفتن از جامعه جهانی مطرح است؛ این دقیقا همان روش کاری سیاستمداران پوپولیستی چون دونالد ترامپ است که بر طبل ملی‌گرایی افراطی می‌کوبند؛ رویکردی که اغلب اقتصاددان‌ها آن را رد می‌کنند؛ چون معتقدند نتیجه‌اش چیزی جز سیاست‌های حمایتگرانه نیست. سیاست‌های حمایتگرانه اقتصاد را محدود می‌کنند و این تهدیدی برای کشورهایی چون آلمان که صادرات‌محور است، محسوب می‌شود.
لارنس فینک، اقتصاددان ارشد و مدیر اجرایی شرکت بلک‎راک، در مصاحبه با نشریه آلمانی اشپیگل، می‌گوید: «یک چیز قطعی است؛ جنگ در اوکراین، جهانی شدنی را که30سال از عمرش گذشته بود، پایان داد. در این میان، شرکت‌ها باید مسیر متفاوتی را در پیش بگیرند. آنان باید تولید خود را متنوع کرده و بخش بزرگ‌تری از زنجیره تامین شان را به بازارها نزدیک کنند.» فینک مطمئن است که با ادامه روند موجود شرکت‌های بزرگ چندملیتی از برخی کشورها خارج خواهند شد.
این کارشناس ارشد اقتصادی همچنین به تهدید جدید و ژئوپلتیک جنگ روسیه و اوکراین علیه بازارهای مالی جهان اشاره می‌کند و می‌گوید: دسترسی به بازار جهانی سرمایه یک حق نیست، امتیاز است. به‌دلیل تحریم‌های غرب علیه روسیه شرکت‌های زیادی مجبور شدند که این کشور را ترک کنند. این اتفاق می‌تواند در کشورهای دیگری هم تکرار شود؛ این صدایی است که امروز از پکن هم شنیده می‌شود. اگر تجارت جهانی کاهش یابد، شرکت‌های بزرگ و جهانی بسیاری متضرر خواهند شد اما کشورهایی که به‌دنبال سیاست‌های حمایتگرانه هستند و می‌خواهند جهان را به عصر دو قطبی خصمانه بازگرداند، بیشتر متضرر می‌شوند. به همین دلیل اتحادیه اروپا نیز باید از در پیش گرفتن سیاست‌های حمایت‌گرایانه اجتناب کند. آلمان را در نظر بگیرید. امروزه درآمد شرکت‌های این کشور در چین به‌طور چشمگیری کاهش یافته است. همچنین جهان ماشین‌های کمتری از آلمان می‌خرد و همه‌‌چیز هر روز گران‌تر از دیروز می‌شود. جهان هر چقدر از جهانی شدن بیشتر فاصله می‌گیرد؛ مدل‌های اقتصادی موفقی چون آلمان که متکی به بازارهای آزاد هستند آسیب‌پذیرتر می‌شوند. واقعیت غمبار برای غرب این است که تنها روابط نزدیک اقتصادی دیگر نمی‌تواند سمت و سوی وقایع سیاسی جهان را مشخص کند. دنیا وارد عصر جدیدی شده و سیاستمداران باید خود را برای رویارویی با تغییرات بزرگ پیش‌رو آماده کنند.

این خبر را به اشتراک بگذارید