بررسی عملکرد یکساله دولت درگفتوگو با مصطفی هاشمی طبا نامزد انتخابات 96
روحانی در دولت حرف آخر را نمیزند
ابراهیم جلالیان/ خبرنگار
گذشت یکسال از انتخابات ریاستجمهوری 96 انگیزه مناسبی بود برای اینکه سراغ یکی از نامزدهای ششگانه رقابتهای سیاسی سال گذشته برویم. مهندس هاشمیطبا گزینهای بود که توانستیم با او گپ و گفتی داشته باشیم. ساختمان محل کار او و دفترش نشان میداد که از روشهای زندگی در دهه 60 حداقل در ظاهر فاصله نگرفته است. سوابق سیاسی سیدمصطفی هاشمیطبا او را از همان شروع رقابتها، در جناح اصلاحطلب جای داده و خود او نیز در میانه مناظرات و برنامههای تلویزیونی انتخاباتی گفت که من از حسن روحانی حمایت میکنم. او در این گفتوگو منتقد رئیسجمهور است و معتقد است که اگر کار را به خودش میسپردند وضعیت 20درصد بهتر از حال حاضر بود. هاشمیطبا میگوید روحانی در کابینه حرف آخر را نمیزند. هاشمیطبا در کابینه شهید باهنر و نخستوزیر زمان جنگ مسئولیت وزارت صنایع را برعهده داشته، معاونت ریاستجمهوری را در کارنامه دارد و در دولت دوم مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی و دولت اول سیدمحمد خاتمی، رئیس سازمان تربیت بدنی بوده است. او 2بار برای کسب کرسی ریاستجمهوری رقابت کرده است؛یکبار خرداد 80 در شروع دور دوم ریاستجمهوری دولت اصلاحات و یکبار هم سال گذشته در دور دوم ریاست جمهوری دولت تدبیر و امید.
با وجود گذشت یک سال از انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم ـ با توجه به اینکه شما خود را حامی آقای روحانی میدانستید ـ آیا هنوز هم حامی ایشان هستید؟
در طول انتخابات من چندین بار گفتم که به آقای روحانی رأی میدهم و البته این اظهار نظر، به معنی این نبود که من فقط برای حمایت از ایشان به انتخابات قدم گذاشتهام. خیر، من آمدم که برنامههای خودم را تبیین کنم. در واقع من صرفا بهعنوان حامی آقای روحانی به عرصه انتخابات نیامدم.
پس چرا گفتید حامی آقای روحانی هستید؟
یک مقدار که از روند تبلیغات انتخاباتی گذشت، متوجه شدم که آمار بالایی در انتخابات ندارم؛ به همین دلیل نظرم بر این قرار گرفت که افرادی که مایل هستند به من رأی بدهند، بدانند که من حامی آقای روحانی هستم.
چرا کنار نرفتید؟
درآن ایام یک موضوع مهم مطرح بود که من به آن فکر میکردم؛ اینکه آقای جهانگیری به نفع آقای روحانی کنار کشیده بود و در واقع نامزدهای سمت ما فقط آقای روحانی و من بودیم. این یک واقعیت است که به هر حال سلامت افراد هم دست خداست؛ ما انسانها ضعیف هستیم و احتمال حادثه یا کسالت برای هر فردی وجود دارد. من برای حفظ مصلحت، نظرم این بود که تا لحظه آخر حضور داشته باشم که اگر زمانی آقای روحانی به هر دلیلی توفیق حضور نداشتند، من باشم.
کسی از شما نخواست کنار بکشید؟
نه. فقط یک مورد بود؛ فرد محترمی10روز قبل از انتخابات با من تماس گرفت و از من خواست که به نفع آقای رئیسی کنار بکشم. البته من مایل نیستم اسم این فرد را ببرم.
خب چرا این مسئله را نپذیرفتید؟ یعنی در این مذاکره دلیلتان برای کنارنرفتن به نفع آقای رئیسی چه بود؟
من برای همه کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته احترام قائل بودم اما معتقد بودم که آقای رئیسی، سابقه کار اجرایی لازم را برای تصدی این مسئولیت نداشته است. اما آقای روحانی علاوه بر اینکه در ستاد جنگ همراه مرحوم آیتالله هاشمی بودند، مدتی هم نماینده مجلس بودند؛ ضمن اینکه در 4سال قبل از آن نیز مسئولیت ریاستجمهوری را داشت و میتوانست بهتر از بقیه عمل کند. همچنین معتقد بودم برنامههای آقای روحانی معتدلتر است و مردم از برنامهها و اشخاص تند استقبال نمیکنند.
مگر آقای رئیسی حرف تند یا حرکت افراطی داشته است؟
نه. به صورت کلی گفتم.
خب اگر اینطور بود، چرا شما به عنوان رقیب آقای روحانی در صحنه حاضر بودید و در واقع جداگانه رقابت داشتید و برنامههایتان را معرفی میکردید؟
من معتقد بودم و هستم که برنامههای من برای کشور بهتر بود و اگر آن برنامهها اجرا میشد امروز وضعیت کشور حداقل 20درصد بهتر بود. خب البته آمار آرای من کم بود.
در ماههای پس از انتخابات موجی به نام #پشیمانیم علیه دولت آقای روحانی در شبکههای اجتماعی شکل گرفت و عدهای گفتند که از رأیدادن به دولت روحانی پشیمان هستند؛ نظرتان در این باره چیست؟
آنهایی که میگویند ما پشیمانیم، اول باید اعلام کنند که اصلا رأی دادهاند یا خیر. بسیاری از این افراد اصلا جزو شرکتکنندههای انتخابات نبودهاند که حالا میگویند پشیمان هستند. یک ضربالمثل از گذشته گفتهاند که اینجا کاربرد دارد: اول برادریات را ثابت کن بعد ارث بخواه.
پس معتقدید که امروز کسی از رأیدادن به آقای روحانی پشیمان نیست؟ نه. نگفتم کسی پشیمان نیست. قابلقبول است که با وضعیت موجود، برخی نگران باشند و حتی برخی پشیمان اما باید دید دلیل آنها چیست؛ حرفشان چیست و نگاهشان به مسائل چگونه است. احتمالا هر کدام از آنها دلایلی دارد که باید رفت و شنید دلایلش چیست. هر فردی انتظاراتی داشته است که میخواسته به ثمر بنشیند.
آیا شما بهعنوان یکی از نامزدهای ریاستجمهوری در سال96 به این افراد، حق اعتراض میدهید؟
هر کسی حق اعتراض دارد اما باید روشن کند که به چه اعتراض دارد.
موجی از اعتراضها از دیماه سال گذشته شکل گرفت. شما فکر میکنید که امروز، مردم به چه معترض هستند؟
مثلا ما آزادیهای مورد نظر برخی را تأمین نکردهایم و آنها معترضاند؛ یا برخی فکر میکردند که روابط خارجی ما با دنیا بهتر میشود؛ خصوصا اینکه آقای روحانی وعده داده بودند همه تحریمها رفع خواهد شد. خب این مسئله اتفاق نیفتاد و حتی برخی از تحریمهای قبل هم برگشت؛ خب مردم معترضند. برخی بر این باور بودند که ارزانی میشود؛ خب نشده و این مسائل، اعتراضها را شکل داده است. منظورم، مسائل اقتصادی و نابسامانیهای موجود در این زمینه است. اما من اینجا میخواهم یک نکته بگویم و آن اینکه این بخش از مردم فقط به دولت اعتراض ندارند بلکه به هیأت حاکمه و سیاستگذاریها نقد دارند. آقای باهنر جملهای را به نقل از نخستوزیر مالزی گفته که من با آن موافقم و قبل از آن هم من چندین بار آن را گفتهام. از ابتدای شکلگیری انقلاب، ما به قیمت ازبینرفتن منافعمان به فکر راضیکردن مردم بودهایم و حتی در همین مسئله راضیکردن هم موفق عمل نکردهایم؛ درحالیکه هدف ما باید منافع کشورمان باشد.
بهصورت ملموس میتوانید چند مثال بزنید که در آنها ما به قیمت راضیکردن مردممان منافع ملی را از بین برده باشیم؟ دنبال چه بودهایم که مردم راضی شوند و حالا بهنظر شما باز هم راضی نیستند؟
ما تمام منابع کشورمان را در معرض خطر قرار دادهایم. مثلا 400هزار چاه غیرمجاز حفر کردهایم که منافع ملیمان را به خطر انداخته است؛ یا به طور مثال در همین زمینه بحران آب، ما در منطقه غرب دریاچه ارومیه 300هزار هکتار سطح زیر کشت جدید ایجاد کردهایم و حیات دریاچه را در معرض خطر قرار دادهایم. استخراج نفت و خامفروشی آن یا مسائل مربوط به بحرانهای اجتماعی کشور هم زنگ خطری برای همه است.
به بحرانهای ناشی از مسائل و آسیبهای اجتماعی اشاره کردید که تنهبهتنه مسائل سیاسی میزند و در واقع به آینده سیاسی کشور هم مربوط میشود. ریشه این آسیبها را در کدام سیاستگذاریها میبینید؟
ریشه این مسائل در تراکم بالای جمعیت و بیکاریاست. مثلا فرانکفورت آلمان 1/5میلیون جمعیت دارد اما در همه نقاط آلمان به صورتی بومی زمینه اشتغال فراهم شده است و مردم روستاها مجبور به مهاجرت به شهرهای بزرگ نشدهاند. برخی آمارها میگوید که ما تا 10سال آینده 10تا 15میلیون مهاجر از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ خواهیم داشت؛ این یعنی گسترش حاشیهنشینی و آسیبهای اجتماعی. ما باید در کشور، توزیع مناسب منابع داشته باشیم تا با این مشکلات مواجه نشویم. یا به طور مثال؛ ما به مردم یارانه میدهیم و تا به حال حدود 350هزار میلیارد تومان یارانه دادهایم؛ حالا با کم و زیادش. میدانیم که با این پول میشد 1000کارخانه 350میلیارد تومانی در سراسر کشور درست کرد و از آن به نفع مردم بهره برد؛ یا مثلا در منطقه کردستان به مسئله کولبرها سروسامان داد و برای آنها شغل درست کرد؛ یا دهها مشکل بزرگ کشور را برطرف کرد. چرا آقای روحانی این مسئله را سروسامان نمیدهد؟ همه به دنبال رضایت مردم هستند. آقای روحانی هم در مسئله یارانه همان سیاست رضایت مردم را دنبال کرده است. البته این را هم بگویم که از اول انقلاب همه میخواستهاند که مردم رفاه داشته باشند ـ حتی احمدینژاد ـ اما راه را اشتباه رفتهاند. راهکار اصلی ما این است که مردم بهصورت بومی درآمدزا شوند. توسعه گردشگری به این مسئله کمک میکند؛ یا سروساماندادن مسئله قاچاق هم به همین نحو ممکن است.
شما بهعنوان یکی از حامیان اصلی رئیسجمهور چه انتظاراتی از دولت داشتهاید؟ آیا برای حمایتتان سهمی هم از دولت خواستهاید؟
من هیچ سهمی از دولت نخواستهام و البته آنها هم هیچ ارتباطی با من نداشتهاند.
شما با آنها ارتباط نگرفتید؟
من 2نامه نوشتم و نظرات خودم را بیان کردم. البته نامهها بدون پاسخ مانده است و خودم هم میدانم چرا پاسخ ندادهاند؛ چون نوع نگاه من مورد پسندشان نیست.
شما در جلسه تحلیف هم حضور نداشتید. آیا اصلا برای جلسه تحلیف رئیسجمهور دعوت شدید؟
بله دعوت شدم اما کسالتی داشتم که باعث شد در آن جلسه حضور نداشته باشم.
نقطه قوت و نقطه ضعف دولت دوازدهم را در یک سالی که گذشت، در چه میدانید؟
تلاش برای بهبود سیاست خارجی و حل مسائل روابط خارجی یکی از مسائل مهمیاست که رئیسجمهور پیگیر آن بوده است.
نقطه ضعف دولت هم معطوف به برنامه ششم توسعه است. البته برای اجرای این برنامه، صدها هزار میلیارد تومان اعتبار لازم است؛ درحالیکه بخش زیادی از بودجه در دست دولت، خرج هزینههای جاری کشور میشود. دولت میتواند با یک جراحی بزرگ اقتصادی، در این زمینه پیشقدم باشد. اگر 30درصد از بودجه جاری کشور کم شود ما رو به پیشرفت میرویم. البته معتقدم تا وقتی که کل حاکمیت نسبت به آینده کشور احساس خطر نکند اتفاقی نمیافتد. روحانی باید مسائل را عریان و بیپرده به مردم توضیح بدهد و مشکلات را بیان کند.
آقای روحانی اینروزها به کابینه خودش هم انتقاد میکند؛ منشأ این ماجرا چیست؟ خودش نباید پاسخگو باشد؟ کابینه و کشور را میتوان با تعارف اداره کرد؟
من معتقدم که آقای رئیسجمهور برای کابینه و وزرا وقت کافی نمیگذارد. نکته دوم هم که در پاسخ به سؤال شما میخواهم بگویم این است که واقعا اگر وزیری خوب کار نمیکند خب برکنارش کند. رئیسجمهور این اختیار را دارد که اگر وزیری نمیتواند وظیفه خودش را بهخوبی انجام دهد یا اگر وزیری به هر دلیلی همراه دولت نیست برکنارش کند. دو مشکل دیگر هم در این میان وجود دارد. سازمان برنامه و بودجه کلا رابطهاش با وزرا قطع است و این درست نیست. معاون اول هم بهدلیل اینکه کارهای مهم دیگری به او ارجاع شده خودش را از تعامل با وزرا، محروم کرده است. چطور ممکن است وزرا با هم اختلاف داشته باشند و بعد اختلافهای خود را به تریبونهای عمومی بیاورند؟ این مشکلات باید در کابینه حلوفصل شود تا مردم، یک حرف از دولت بشنوند. این هم به این دلیل است که روحانی در کابینه حرف آخر را نمیزند. نظرم این است که خود آقای رئیسجمهور باید پاسخگو باشد. البته بخشی از مشکلات با گفتوگوی روحانی با مردم حل میشود. او به مردم شفاف بگوید که مشکل کار کجاست؛ بگوید چرا وضع معیشت مردم بهتر نمیشود.
آیا وضعیت کشور را بحرانی میبینید؟ مشکل اصلی کشور چیست؟ چرا هر دولتی میآید بخشی از مشکلات جلوی پای خود را فهرست میکند که با وجود آنها امکان توسعه کشور و کارکردن وجود ندارد؟
من نکتهای در این زمینه دارم. اگر کشور در خارج از مرزها انقلابیاست و شعارهای انقلابی میدهد و هزینههایش را میدهد خب در داخل هم انقلابی عمل کند! جراحی اقتصادی انجام دهیم. ما در سوریه و عراق اقدامات خوبی با اجازه این کشورها انجام دادهایم؛ خب درست؛ اما درحالیکه در مبارزه با امپریالیسم، اقداماتی میکنیم و شعارهایی میدهیم، در داخل، از سیاستهای اقتصادی مخرب آنها پیروی میکنیم و حتی به امپریالیسم، پول هم میدهیم و کالاهایش را هم میخریم. مشکل بزرگ بعدی هم رشد اشرافیت و تجمل در کشور است که متأسفانه برخی از مسئولان هم سراغ این مسائل رفتهاند.
به مسئله اشرافیت اشاره کردید. رهبر معظم انقلاب اخیرا گفتهاند که مسئولان از ارزشهای دهه60 فاصله گرفتهاند. چرا چنین برداشتی میشود؟ اگر شما هم با این نظر موافقید چرا مسئولان از ارزشها فاصله گرفتهاند؟ به نظر شما آن ارزشها امروز هم جوابگو هست؟
فاصلهگرفتن مسئولان از این ارزشها به خاطر تساهل و تسامح بوده است. برخی از مسئولان در این سالها بهترین منازل را برای خود تهیه کردهاند و در قبال آن سکوت شده است. مگر کسی نمیدانسته؟ همه میدانند. فرزندان مسئولان در تعاملات اقتصادی گسترده بودهاند و باز ما سکوت کردهایم. جلوی آقازادهها گرفته نشده است. در همین تهران موارد نقض طرح جامع چقدر بوده؟ اینها که دیگر جلوی چشم همه است و نمیتوان پنهان کرد. برجهای 30طبقه در کوچههای 8متری که در دوره مدیریت شهرداری پیشین مجوزهای آن داده شده است! من میگویم قانون باید برای همه اجرا شود؛ نمیگویم دیگر نمیشود کاری کرد؛ میشود به این شرط که قانون برای همه اجرا شود.
حالا که بحث اشرافیت شد این را هم بپرسم که چرا شما خیلی به مسئله رسانهایکردن حقوقهای نجومی اعتقاد نداشتید و در بخشی از مناظرات و برنامههایتان گفتید که نباید روی این مسئله مانور داده شود؟
من معتقد بودم که مسئله حقوقهای نجومی یک موضوع سیاسیاست.
یعنی میگویید با حقوقهای نجومی 50میلیونی به بالای برخی از مدیران ارشد کشور که رسانهای شد موافقید؟
نه موافق نیستم و میگویم نباید باشد اما گفتم این مسئله، سیاسیاست؛ بعد از آن هم مسئله املاک نجومی پیش آمد! بههرحال، میدانیم که برخی از شرکتها هیأتمدیرهای اداره میشود و گاهی که این شرکتها سودده میشوند، هیأتمدیره بخشی از سود را بهعنوان پاداش یا... در نظر میگیرد. البته من با این رویه مخالف هستم اما گفتهام عملیات رسانهای آن، سیاسی بوده است. درعینحال گفتهام و باز هم میگویم که اگر کسی خلاف کرده، باید با او برخورد کنند و قانون برای همه به صورت یکسان اجرا شود.
آقای رئیسجمهور، 2وعده مهم در انتخابات ریاستجمهوری داد؛ عدمفیلترینگ و برداشتن همه تحریمهای غیرهستهای. فضای مجازی و تلگرام که فیلتر شد؛ آمریکا هم که از برجام بیرون رفت و برنامه رفع همه تحریمها به جایی نرسید؛ یعنی عملا این دو وعده به ثمر ننشست. به نظر شما با توجه به اینکه خود رئیسجمهور در این 2 مسئله نقشی نداشته، این اتفاقات چقدر در نگاه مردم به روحانی اثرگذار است؟
من با فیلترینگ مخالفم و نظرم را هم صراحتا بیان میکنم اما معتقدم که مسئله اول کشور، فیلترینگ نیست اما خب مسئولان صلاح دانستند که آن را مطرح کنند.
شما که خودتان مخالفید، از فیلترشکن استفاده میکنید؟ تلگرام دارید؟
نه، من تلگرام ندارم و استفاده نمیکنم. فیلترشکن هم ندارم.
در بخشی از صحبتها یتان گفتید وعده دوم آقای روحانی یعنی مسئله تحریمها هم به نتیجه نرسید؛ تکلیف مردم چه میشود؟ آیا مردم بدبین میشوند؟
ببینید! یک مسئله مهم وجود دارد و آن این است که ما نباید در سیاست خارجی فحش بدهیم. مبارزهکردن با فحشدادن متفاوت است؛ نباید زبان خودمان را آلوده به ناسزا کنیم. فرض کنید ما یک همسایهای داریم که شیطنت میکند؛ بالاخره ما میخواهیم زندگی کنیم؛ پس نباید به او فحش بدهیم. یا مثلا مسئله آتشزدن پرچم آمریکا در مجلس. من شنیدهام شورای امنیت ملی تصویب کرده است که پرچم آمریکا نباید به آتش کشیده شود. خب اگر این درست باشد باید به آن عمل کرد.
ما در سیاست خارجی با دشمنان مبارزه میکنیم اما در عمل، تسلیم سلطهگری شدهایم؛ جنسهای خارجی وارد میکنیم درحالیکه خودمان میتوانیم بسیاری از آنها را به دست جوانانمان بسازیم. در واقع هم به آنها فحش میدهیم، هم پول! این روش، درست نیست.
نظرتان درخصوص برجام چیست؟ نتیجه آن و تضمینهای اروپاییها چه میشود؟
من منظور از تضمین اروپاییها را نمیدانم اما به نظر من همین که رسما اعلام کنند میخواهند ادامه دهند کافیاست و باید دنبال منافعمان باشیم.
تحلیل شما از شرایط دولتهای بعد از انقلاب چیست؟ برخی بر این باورند که دولتها اکثرا در دست جناح چپ و اصلاحطلب بوده است و اصولگراها خیلی نقشی در دولت نداشتهاند؛ با این نظر موافقید؟ دولت احمدینژاد را چگونه ارزیابی میکنید؟
آقای باهنر که فرصت کافی نداشت برای خدمت و به شهادت رسید؛ مرحوم هاشمیرفسنجانی هم که از جناح راست بود؛ رئیسجمهور اصلاحات هم درست است که با شعارهای سیاسیـفرهنگی پا به عرصه گذاشت اما درعمل و اجرا مجبور به عملکردن در جناح آنها شد. آقای روحانی هم که اصلاحطلب نیست؛ پس موافق نیستم. ما فقط زمان آقای هاشمیرفسنجانی سیاستهای درستی را اعمال کردیم. رشد صنایع، توسعه زیرساختها و سازندگی که در آن دوران شکل گرفت راه درستی بود. دولت زمان جنگ هم در جهت صرفهجویی اقدامات خوبی انجام داد که اگر ادامه پیدا میکرد به نفع کشور بود. البته من خودم در زمان مهندس موسوی، ستاد طرحهای مهم انقلاب را راهاندازی کردم و 120طرح مهم را پیگیری کردیم.
با توجه به اینکه شما کابینههای جوان اوایل انقلاب را تجربه کردهاید، آیا بیتوجهی به جوانان در دولتهای اخیر را بخشی از مشکل نمیدانید؟ مدیریت پیر و خسته میتواند راهگشا باشد؟ آن مدل اوایل انقلاب جوابگو بود یا مدل دولتهای اخیر؟
من موافق جوانگرایی هستم اما این، همه راهحل نیست. جوانها خب انگیزههای لازم را برای کارکردن دارند و قدیمیترها میتوانند در کنار آنها بهعنوان مشاور ظاهر شوند اما این، همه مشکلات را حل نمیکند. سیاستگذاری صحیح و عمل در جهت آن است که به رفع مشکلات منجر میشود.
برگردیم به موضوع انتخابات. شما 2دوره در رقابتهای انتخاباتی شرکت کردهاید؛ دوره دوم آقای خاتمی و دوره دوم آقای روحانی؛ چه شد که به این تصمیم رسیدید؟ کسی هم از شما خواست که کاندیدا شوید؟ اصلا فکر میکردید تأیید صلاحیت شوید؟
چرا تأیید نشوم وقتی میتوانم برای مردم کار کنم و نظرات خوبی دارم؟ نه، کسی با من تماس نگرفته بود. قبلا هم اشاره کردم که من طرحهای خوبی داشتم و اگر مسئول میشدم 20درصد موفقتر از این دولت عمل میکردم.
در زمان انتخابات شایعه شده بود که قرار است فقط 6نفر تأیید صلاحیت شوند؛ 2 نفر اصلی، 2نفر کمکی و 2نفر هم فرعی؛ شما این را شنیده بودید؟
نه اینها شایعاتی بوده که من نشنیده بودم. در مورد تأییدنشدن بقیه هم من اطلاعی ندارم.
شما یک دوره در حزب کارگزاران عضویت داشتید و بعد، از آن بیرون آمدید؛ دلیل این عضویت و خروج از حزب را ـ اگر امکان دارد ـ توضیح دهید.
من در آن دوره، به این منظور در این حزب عضو شدم که به انتخابات آن دوره رونق بدهم و از آن حزب بیرون آمدم چون دیدم نظراتم در تصمیمگیریها تاثیری ندارد.
بهعنوان آخرین سؤال هم باز میخواهم از مناظرات بپرسم. آیا از آن دوره و رقبای دیگر خاطرهای دارید؟ تعامل نامزدهای جناح رقیب با شما چگونه بود؟
ما با همه رفاقت داشتیم و رابطه دوستانه؛ البته نه به این معنا که مراوداتی داشته باشیم، نه! اما من مشکلی با بقیه رقبا نداشتم. خاطره خاصی هم یادم نمیآید. همه نامزدها پشت دوربین و قبل از شروع برنامه، بگوبخند و رفاقت داشتند ولی دوربینها را که روشن میکردند، گویی رقابت و دعوا تازه شروع میشد.
من برای همه کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری سال گذشته احترام قائل بودم اما معتقد بودم که آقای رئیسی، سابقه کار اجرایی لازم را برای تصدی این مسئولیت نداشته است. اما آقای روحانی علاوه بر اینکه در ستاد جنگ همراه مرحوم آیتالله هاشمی بودند، مدتی هم نماینده مجلس بودند؛ ضمن اینکه در 4سال قبل از آن نیز مسئولیت ریاستجمهوری را داشت و میتوانست بهتر از بقیه عمل کند. همچنین معتقد بودم برنامههای آقای روحانی معتدلتر است و مردم از برنامهها و اشخاص تند استقبال نمیکنند