• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
شنبه 8 مرداد 1401
کد مطلب : 167333
+
-

ولیعهد سعودی؛ مستبدی در صحرا

جهان‌نما
ولیعهد سعودی؛ مستبدی در صحرا

نیکلاس پلهام؛ اکونومیست

برادرهای ناتنی و عموزادگان اشرافی‌اش او را «صدام کوچولو» یا «پسر بادیه‌نشین» صدا می‌زدند. اینها القاب پسر منزوی و نامحبوب خاندان سعودی بود که بعدها به‌عنوان ولیعهد عربستان‌سعودی معرفی شد. محمد بن‌سلمان هرگاه که برای دیدن پدرش به کاخ سلطنتی می‎رفت، با توهین و تحقیر برادرهای بزرگ‌تر ناتنی‎اش روبه‌رو می‌شد. بعدها که آنان برای تحصیل به آمریکا و انگلیس رفتند، او در ریاض ماند و به دانشگاه ملک سعود رفت. 
در تصاویری که از تعطیلات خاندان سعودی منتشر شده، معمولا محمد بن‌سلمان در حاشیه قرار دارد. اما او خیلی سریع از حاشیه به مرکز خانواده رفت و اکنون به مهم‌ترین فرد تصمیم‌گیر در خاندان سعودی تبدیل شده است. اکنون پادشاه 86ساله و پدر محمد بن‌سلمان به‌ندرت در انظار عمومی دیده می‌شود.
در واقع چند‌سالی است که مشخص شده آنکه بر عربستان حکومت می‌کند، نه بن‎سلمان، که پسر اوست. به‌گفته یک مأمور امنیتی، واقعیت این است که شاه سلمان دیگر شاه نیست.
در نگاه اول، شاهزاده 36ساله سعودی تمام ویژگی‌های یک حاکم جوان را داشت. او به‌لحاظ سنی به جامعه جوان عربستان- که 70درصد آن زیر 30سال دارند- نزدیک بود. بی‌طاقتی و عدم‌مدارای بن‌سلمان با مخالفان نیز به او کمک کرد تا اصلاحاتی را به سبک فرهنگ غربی در این کشور کلید بزند که کمتر کسی فکر می‌کرد طی نسل‌ها در عربستان اتفاق بیفتد. اما پذیرفتن فرهنگ مصرفی غرب به‌معنای پذیرش ارزش‌های دمکراتیک نیست. در سفر اخیرم به عربستان متوجه شدم که مردم عربستان تقریبا در تمام سطوح اجتماعی از انجام هرگونه انتقادی (از خاندان سعودی) وحشت داشتند؛ امری که پیش‌تر هرگز ندیده بودم. وقتی از شرایط موجود با یک تحلیلگر کهنه‌کار صحبت کردم، گفت: «من از 4 پادشاهی جان سالم به در برده‌ام. اجازه دهید پنجمی را هم به سلامت بگذرانم.» در ابتدا به‌نظر می‌رسید، غربِ وابسته به نفت عربستان آماده است که زیاده‌روی‌های ولیعهد سعودی را نادیده بگیرد اما در اواخر سال 2018 شاهد سلاخی جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار روزنامه واشنگتن‌پست به‌دست مقام‌های سعودی بود؛ واقعه‌ای که باعث شد حتی دوآتشه‌ترین حامیان سعودی نیز از آن فاصله بگیرند.
امروز اما به لطف ولادیمیر پوتین، شاهزاده سعودی بار دیگر به مرکز توجه تبدیل شده است. پس از آغاز جنگ روسیه و اوکراین، قیمت نفت در بازارهای جهانی به‌شدت افزایش یافت. رهبران غرب ازجمله بوریس جانسون (نخست‌وزیر انگلیس)، راهی ریاض شدند. رجب طیب اردوغان (رئیس‌جمهوری ترکیه)، که پیش‌تر در پرونده جمال خاشقجی به دشمن شماره یک محمد بن‌سلمان تبدیل شده بود، او را در ریاض در آغوش کشید. حتی جو بایدن، رئیس‎جمهوری آمریکا، هم مجبور شد که به‌خاطر تبعات اقتصادی جنگ اوکراین راهی عربستان شود و آتش تند انتقاد مخالفان را به جان بخرد.  این لحظه، لحظه پیروزی محمد بن‌سلمان بود، چون توانست سفر خود از حاشیه به مرکز قدرت را کامل کند. اما او به‌رغم ظاهرسازی با استفاده از برخی اصلاحات اجتماعی، در حوزه آزاداندیشی با تندروهای وهابی تفاوت زیادی ندارد. به‌عنوان مثال، مدت کوتاهی پس از لغو ممنوعیت رانندگی زنان یکی از فعالان حقوق زنان در عربستان‌سعودی دستگیر شد. به‌گفته خانواده این فعال مدنی، او در حضور یکی از مشاوران ارشد محمد بن‌سلمان ساعت‌ها و روزها شکنجه شده است.
ولیعهد عربستان‌سعودی به‌طرز بی‌‌رحمانه‌ای جاه‌طلب است. او در مسیر قبضه‌کردن قدرت، همزمان با سرکوب مخالفان و رقبای سیاسی در داخل، در عرصه جهانی دوستان مهمی پیدا کرد که اشتراکات زیادی با آنان داشت؛ از جمله دونالد ترامپ که در انتخابات ریاست‌جمهوری‌2016 آمریکا به پیروزی رسید. در سایه حمایت دولت وقت آمریکا بود که محمدبن‌سلمان قطر را تحریم کرد.  همچنین سعد حریری، نخست‌وزیر وقت لبنان را به عربستان‌سعودی دعوت کرده و او را بازداشت کرد که خشم بیروت و جامعه جهانی را برانگیخت. با این‌حال، جرد کوشنر داماد ترامپ و مشاور رئیس‌جمهور وقت آمریکا در امور خاورمیانه که دوستی نزدیکی با بن‌سلمان دارد دست از حمایت او برنداشت. قتل خاشقجی و افشای جزئیات این جنایت، اما کار را برای دولت آمریکا هم سخت کرد.
 ولیعهد سعودی گرچه پس از فشارهای بین‎المللی و اطلاعاتی، مسئولیت این جنایت را برعهده گرفت اما دستور مستقیم خود برای این عملیات را انکار کرد. 3سال پس از قتل خاشقجی، نشست داوس در صحرا با حضور برخی‌ شرکت‌های بزرگ آمریکایی در عربستان برگزار شد؛ حتی شرکت آمازون نیز نماینده‌ای برای حضور در این مراسم اعزام کرده بود. غرب با این کار درس مهمی به ولیعهد سعودی داد: اینکه مهم نیست چه گناه یا خطایی از شما سر بزند، اگر در میان خشم و اعتراض‌های جامعه جهانی محکم سر جای خود بنشینید، سرمایه‌گذاران و رهبران غربی بار دیگر به‌سوی شما خواهند آمد.
مسئله این است که امروز در تشکیلات سیاست خارجی آمریکا برخی امیدوارند با توجه به تبعات اقتصادی جنگ روسیه و اوکراین و بحران جهانی انرژی، محمد بن‌سلمان به یک شریک منطقه‌ای یاری‌دهنده برای غرب تبدیل شود. اما واقعیت این است که چنین دیدگاهی خوشبینانه است؛ در جنگ فاجعه‌بار، ولیعهد سعودی نشان داد که چنین انتظاری بیهوده است. بن‌سلمان نه‌تنها نمی‌تواند یک حامی باشد بلکه اکنون برخی ناظران نگران هستند که با کاهش ذخایر نفتی، ولیعهد سعودی به سیاستمداری خطرناک‌تر هم تبدیل شود. یک دیپلمات که شخصا بن‌سلمان را می‌شناسد، می‌گوید: «اگر مردی میانسال که بر کشوری با درآمد متوسط حکمرانی می‌کند، حوصله‌اش سر برود و بخواهد دست به ماجراجویی بزند، چه می‌شود؟»

این خبر را به اشتراک بگذارید