جایگاه علم اخلاق در عاشوراپژوهی
طرح چند سؤال بهمنظور گشودن دریچهای از فلسفه اخلاق به عاشورا
حجتالاسلام سیدمحمدمهدی زادصالح
عاشورا و حوادث حول آن، اقیانوسی را پدید آورده که با هر تخصص و گرایشی با آن مواجه شوی، مات و مبهوت میمانی. دگرگونیها و اتفاقات در جریان عاشورا آنقدر گسترده است که میتوان دانشگاههای متعددی برای عاشوراپژوهشی داشته باشیم. واقعه عاشورا را میتوان از زاویه جامعهشناسی، روانشناسی، اخلاقپژوهی، حقوق، سیاست و... بررسی کرد و سالهای سال قلم را زمین نگذاشت. در میان دانشهای مختلف، اخلاق، جایگاه کلیدی در پیشبرد تحقیقات و پژوهشها دارد و در نوشتار پیشرو، میکوشیم جایگاه کلیدی اخلاق در منظومه علوم انسانی را تبیین کرده و به نمونههایی از اخلاقپژوهی در عاشورا اشاره کنیم. این امر در سایه ایجاد سؤالاتی امکانپذیر است که بتوان هر یک از آنها را در یادداشتهایی مجزا بسط داد.
اخلاق و سایر علوم انسانی
جهتگیریهای اقتصاد و مکاتب آن، گرایشهای مختلف روانشناسی، نظریههای مختلف علوم سیاسی و هر دانش کهنه یا نوظهور دیگری که در حوزه علوم انسانی قرار میگیرد، همگی براساس نظام ارزشی ما شکل مییابد. موضعگیری ما در بایدها و نبایدهای اقتصادی و سیاسی و... تابع نظام ارزشی است که در اخلاق بنا نهادهایم.
وقتی در اخلاق مشخص کردیم خوب و بد چیست، آن وقت است که اقتصاد هدف خویش را مشخص میکند و میگوید براساس این هدف ربا لازم است یا ناشایست؛ همچنین اگر در اخلاق گفتیم قدرت در چه صورت ارزشمند است و در چه صورت ضدارزش، در سیاست میگوییم که حمله به کشورهای مظلوم ارزشمند است یا ضدارزش.
قبل از اینها اگر در ورا و فرای اخلاق، ارزشها را دارای حقایق ثابت دانستیم، رویکردمان کاملاً متفاوت میشود با کسی که نظریه اخلاقیاش اعتباریبودن ارزشهای اخلاقی است. بهعنوان مثال چنین شخصی حجاب را تنها درصورتی ارزشمند میداند که مردم جامعه آن را ارزشمند بدانند. یا اگر کسی قائل به نسبیت ارزشهای اخلاقی شد، در مشاوره هر آن چیزی که حال مراجعهکننده را خوش کند، ارزشمند میداند، فرقی ندارد عبادت باشد یا یک عمل حرام؛ چراکه به عقیده او خیر و شر امر ثابتی نیست، بلکه بستگی به فهم انسانها از این دو دارد. با این مقدمه سراغ موضوع عاشورا برویم.
ضرورت تحلیل اخلاقی واقعه عاشورا
چرا رویکرد سیاسی مردم کوفه متزلزل شد؟ چرا خشونت افراد در جریان عاشورا به پرخاشهای بیسابقه مبدل شد؟ آیا از لحاظ سیاسی حضرت سیدالشهدا(ع)، گزینههای دیگر را کنار گذاشت و تنها مسیر کوفه را پیش رفت؟ پاسخ به این سؤالها زمانی روشن و شفاف میشود که واقعه عاشورا و قبل و بعدش را در نظام ارزشی و اخلاقی تحلیل کرده باشیم.
اقدامات افراد و جریانها، از رویکرد اخلاقی و نظام اخلاقی آنها نشات میگیرد. اگر در سیاستهای مردم کوفه سؤال داریم، باید ببینیم اخلاق حرفهای سیاست چگونه بر ایشان دیکته شده است و براساس کدام مبنا و نظریه نامهدادن به سیدالشهداعلیهالسلام و تنهاگذاشتن ایشان را امری ناپسند ندانستند یا لااقل در عمل چنین نمایش دادند؟!
قضاوت اخلاقی مردم کوفه و جریانهای مختلف نسبت به قیام حضرت چه بود؟ در تاریخ میخوانیم که برخی او را تشویق و نخبگان زیادی او را نصحیت کردند که ای اباعبدالله! باعث اختلاف و انشقاق نشو! براساس چه معیاری قیام او را تحسین کردند و در براساس کدام مبانی، وفاق مسلمین بر همهچیز اولویت دارد؟ همسوبودن قضاوت اخلاقی مخاطب و عامل اخلاقی چه میزان در احتمال وقوع آن فعل اختیاری تأثیرگذار است؟ نقش قضاوتهای اخلاقی مردم کوفه در جهتگیریهای سیاسی آنها چه بوده است؟ قوانین حقوقی که از سوی معاویه در جامعه کوفه حکمفرما شده بود، چه میزان در قضاوتهای اخلاقی مردم تأثیرگذار بود؟
تحلیل اخلاقی؛ پلی به سایر پژوهشها
تحلیل اخلاقی وقایع عاشورا با رویکردی فلسفی پلی است به تمامی مباحثی که در حوزه علوم انسانی میتوان در مورد عاشورا مطرح کرد. اگر تحلیل صحیح اخلاقی نباشد، تحلیلهای علمی، مبتلا به ابهام، نقصان و حتی مغالطه میشود. تحلیلگر رشتههای گوناگون، اگر از مبانی ارزشی جریانات و افراد اطلاع نداشته باشد، در خطر قضاوتهای جانبدارانه واقع میشود.
شاید در روانشناسی اجتماعی به این نتیجه برسی که جامعه کوفی، جمعیتی ترسو بودند و ترس را عامل انحراف آنها بیان کنی. اما چه چیز باعث این ترس میشود؟ چه میشود که عدهای در برابر ترس مقاومت میکنند و عدهای سر خم میکنند؟ آیا ترس تنها عامل انحطاط است، درحالیکه شهادت یاران سیدالشهدا نیز در نتیجه تقوا و ترس ایشان از خدای متعال بوده است؟ حر بن یزید ریاحی که خود را بین بهشت و جهنم دید، این ترس نبود که باعث بازگشت او شد؟ آری روانشناسی اجتماعی به نتیجه درستی میرسد اما سؤالاتی باقی میماند که تحلیل و پاسخ به آنها در توان رشته روانشناسی اجتماعی نیست و برای تحلیل صحیح باید مسائل را در منظومه معارف اخلاقی بررسی کنیم.
عاشورا و عرصههای مهم پژوهش اخلاقی
اما تحلیل اخلاقی چه حوزههایی دارد و هر کدام از آنها چگونه میتواند در تحلیل واقعه عاشورا به ما یاری برساند؟
«پژوهش اخلاقی در 7عرصه مهم ارائه شده: کلیات اخلاق، اخلاق هنجاری، فرااخلاق، اخلاق توصیفی، روانشناسی، تربیت اخلاقی و جامعهشناسی»1 مسئله عاشورا تقریبا در تمام این 7عرصه قابل تحلیل و بررسی است و در هر کدام با چالشهای جدی مواجه است. در واقع عظمت واقعه عاشورا، تمامی ظرفیتهای اخلاقی را درگیر میسازد که در ادامه نمونههای ساده از تحلیل اخلاقی عاشورا در این عرصهها را میآوریم تا با اهمیت و ابعاد این موضوع بیشتر آشنا شویم.
عاشورا، تکلیف و مسئولیت اخلاقی؛ جریانات و شخصیتها در واقعه عاشورا، با چه تکالیف اخلاقی مواجه بودند؟ آیا جامعه دیندار کوفه یاریرسانی به مظلوم را بهعنوان تکلیف اخلاقی نمیپنداشتند؟ چرا؟
تصمیمات اشتباه در عاشورا و ضعف اخلاقی؛ چرا برخی از مردم بهرغم علم به ضرورت یاریرسانی به سیدالشهدا علیهالسلام، در لحظه بزنگاه او را رها کردند؟ آیا کسی مانع آنها شد یا ترسیدند یا تطمیع شدند؟ چه میشود که بهرغم این آگاهی، ترس و تطمیع نتیجه میدهد؟ چرا انسان در مواجهه با چنین چالشهایی ضعف نشان میدهد؟
امثال سلیمان بنصرد خزاعی که جان به اموال کثیف ابنزیاد آلوده نکردند و از ننگ ترس به دور بودند، چرا از یاری سیدالشهدا علیهالسلام عقب ماندند؟ آیا ضعف اینان با ضعف اخلاقی ترسوها و پولدوستان کوفه یکسان است؟
عاشورا و چالشهایی از سنخ اخلاق کاربردی؛ با توجه به تکالیفی که پیشروی مردم کوفه بود، قطعا یکی از عوامل سستی و عدمتحرک مردم، ضعف در گرهگشایی از تعارضات اخلاقی بوده است. مردی که لزوم محافظت از خانواده، مقابله برابر تفرقه بین مسلمین، حرمت مسلمانکشی و وجوب تبعیت از سیدالشهدا علیهالسلام را با یکدیگر در تعارض میبیند و نمیتواند «مهم» را از «مهمتر» و «بد» را از «بدتر» تشخیص دهد، این تعارض او را زمینگیر کرده و انگیزه حرکت و یاری را در او خاموش میکند که جهل و شبهه مانند آب سردی بر آتش حرکت و اقدام است.
یقینا عامل اصلی انحراف مردم کوفه، خودخواهی، دنیاخواهی و گناهانشان بود اما به هر حال نبود قدرت فکری جهت تحلیل این چالشها و تعارضات اخلاقی، بهانه را برای هواخواهی فراهم میکرده است.
هدف اخلاقی مردم در سال61ه.ق؛ جامعه اسلامی بهسان یک انسان، از دوران رسولالله صلیالله علیه و آله تا سال 61ه.ق، همچون نوزادی رشد و ویژگیهایی را در خود پایدار کرد. نماز جماعت، نمازجمعه، تبعیت از حاکم جامعه، مراجعه به قاضی برای حل مسائل و... صفات خوبی است که در شخصیت جامعه پایدار شد.
اما مردم این جامعه، چرا تن به این عبادات و پیرویها دادند؟ اولویت آنها وحدت عرب بود یا مسلمانان؟ در چشم ایشان ظاهر مسلمانی مهمتر بود یا ظلمستیزی و آزادگی؟ و در پایان اسم مسلمان برای تصمیمگیریهایشان ملاک بود یا رسم مسلمانی؟ از دستدادن چه چیزی برایشان گرانتر بود؟ پاسخ همه این سؤالات، در هدف نهایی است که این مردم برای خود برگزیده بودند.
اگر تعصب عربی و نام مسلمانی و حفظ وحدت عربی اولویت این جامعه شده، یعنی هدف و غایت اخلاقیشان همین دنیاست و التزام به نماز و روزه و ارزشهای مسلم اسلامی، پوسته بیمغز و سنتهای قومی است تا دستورات الهی.
تحلیل روانشناسی اخلاقی افراد و جریانات در واقعه عاشورا؛ روانشناسی اخلاق، مسائل بکر و تازهای را برای روانشناسان و اخلاقپژوهان فراهم کرده است: قضاوت اخلاقی، استدلال اخلاقی، حساسیت اخلاقی، مسئولیت اخلاقی، انگیزه اخلاقی، هویت اخلاقی، عمل اخلاقی، رشد اخلاقی، تنوع اخلاقی، شخصیت اخلاقی و ضعف و شرارت اخلاق از عرصههای روانشناسی اخلاق است. از مباحث جذاب در روانشناسی اخلاقی، حساسیت اخلاقی و هویت اخلاقی است.
در بحث حساسیت اخلاقی میتوان این سؤال را بررسی کرده که چرا بعضی از مردم کوفه نسبت به تکالیف اخلاقی در قبال سیدالشهدا علیهالسلام حساسیت نشان دادند و بعضی دیگر حساس نبودند؟ چه چیزی باعث از بینرفتن حساسیت اخلاقی مردم کوفه شده بود؟
در مورد هویت اخلاقی مردم کوفه نیز سؤالات زیادی قابل طرح است؛ مثلا امور متضادی مانند ظلمستیزی که منجر به یاریطلبی شد و بیوفایی که منجر به شهادت سیدالشهدا علیهالسلام شد، چگونه در کنار هم هویت اخلاقی مردم کوفه را شکل داده بود؟ مگر میشود هم ظلمستیز باشی هم ظالم؟ مگر میشود هم بر پدر و برادر خیانت کنی و برای مرتبه سوم نیز این ننگ را بر همگان آشکار سازی؟ مگر میشود این اوصاف متضاد آنچنان در تو رخنه کند که در تمام پهنه عراق و حجاز همگی بدانند که تو چقدر حقطلب و حقشکن هستی؟
عاشورا؛ نمایانگر غایت اخلاق توحید و طاغوت
مرحوم آیتالله حائری قدسسره، در کتاب «آینه تمامنما» عاشورا را آینه مای خیر و شر معرفی میکند. اگر شخصیتشناسی و جریانشناسی عاشورا به روش دقیق اخلاقی محقق شود، در هر برهه دیگر میتوان بهترین جریانشناسی را داشت؛ زیرا عاشورا نقطه عطفی است که عقل و خیر با تمام قوا و در تمام زوایا به میدان آمدند. جهل و شر با تمام قوا و در تمامی زوایا خودنمایی کردند. عاشورا آینه تمامنمای خلقت است.
تصمیمگیری مردم و حاکمان آن دوران در اقتصاد و حقوق و سیاستشان، تفاوتی با شرایط امروز جهان ندارد. اعداد و ارقام و پیچیدگیها بالا رفته است اما ماهیت هر دو یکی است. پولدرآوردن به چه قیمتی ارزشمند است؟ تبعیت از حاکمیت تا کجا لازم است و از کدام حاکم؟ آزادی یعنی چه؟ انسانمحوربودن سزاوار است یا خدامحوری؟ اینها سؤالاتی است که مردم مدینه، مکه، کوفه، بصره و شام با آنها مواجه بودند. عاشورا نتیجه مواجهه متفاوت آنها در برابر این سؤالات بود. امروز نیز همین مسائل است که انسان مدرن در جستوجوی پاسخ آنهاست.
راز گوناگونی انتخاب آدمیان
چالشهای سال 61ه.ق با سال1401ه.ش یکی است ولی چه میشود که تصمیمگیریها متفاوت میشود. چرا مردم کوفه از ترس جان ولی زمانشان- که نوه رسولالله بود- را تنها گذاشتند، اما مردم ایران پس از 1400 سال، جان و عزیزانشان را فدای عالمی از علمای دین اسلام کردند؟ در مقابل، چرا یاران سیدالشهدا علیهالسلام با آنکه مطمئن بودند سرانجامشان شهادت است و قدرت و حاکمیتی نداشتند، حضرت و ارزشهای او را رها نکردند اما برخی نخبگان مسلمان ایران1401، در اوج اقتدار و قدرت نظام اسلامی، جرأت دفاع از احکام و ارزشهای اسلامی مانند حجاب را ندارند؟
آزادی از زمین آسمانیشدن یا آزادی از آسمان و حیوانیشدن، اومانیسم و شرک یا توحید و عبودیت، اینها چالش دیروز و امروز بشریت است اما سؤال مهمی باقی است؛ چه میشود که افراد در طول تاریخ، انتخابهای متفاوتی دارند و عدهای سراغ آزادی معنوی رفته و اکثریت سراغ آزادی حیوانی؟ چرا اکثریت بهطور ناخودآگاه بهسوی اومانیسم میروند و چه میشود که عده اندکی در این دام نیفتاده و میتوانند توحیدت و عبودیت را انتخاب کنند؟ ریشه همه تفاوتها، پیشرفتها و انحرافات، صعود و انحطاط، همگی در نگرش اخلاقی افراد به زندگی و انتخابکردن است. آری بازخوانی عاشورا بدون نگرش اخلاقی، نهایتاً ابتر خواهد بود و فهم صحیح از قیام سیدالشهدا علیهالسلام شرط ورود به قیام صاحبالزمان عجلالله تعالی فرجه است.
(گسترهشناسی تحلیلی پژوهشهای اخلاقی، سیداکبر حسینی قلعهبهمن، فصلنامه علمی-ترویجی در حوزه اخلاق، س10، ش40، 1399، ص122).