• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
پنج شنبه 6 مرداد 1401
کد مطلب : 167137
+
-

سلبریتی‌ها بالاخره موضع بگیرند یا نگیرند؟

عیسی محمدی

این روزها هر کسی که یک حساب شخصی در شبکه‌های اجتماعی داشته باشد، می‌تواند و البته به‌خودش حق می‌دهد که به نسبت وزن و سواد و حد و اندازه و قواره خودش، در مسائل اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و... مشارکت داشته باشد. مدام هم با این استدلال که این وظیفه ماست یا حق اظهارنظر داریم و... این قضیه را پشتیبانی منطقی می‌کنند. وقتی که مردم عادی در چنین وضعیتی هستند، طبیعی است که سلبریتی‌ها و ورزشکاران و چهره‌های شاخص و هنرمندان ما نیز در این حوزه قرار بگیرند و بخواهند مشارکت اجتماعی انجام بدهند. به هر حال آنها نیز بخشی از این جامعه هستند و نمی‌توانند بی‌تفاوت باشند. تا این‌جای کار که همه‌‌چیز منطقی است و مشکل خاصی وجود ندارد. پس مسئله اصلی کجاست؟
تا حالا به این فکر کرده‌اید که چرا به چهره‌های شناخته‌شده این همه تبلیغات و کارهای تبلیغی سپرده می‌شود؟ چرا به من و شما چنین چیزهایی را نمی‌سپرند؟ بله، درست حدس زدید؛ آنها محبوبیت و معروفیت اجتماعی دارند و در نتیجه همین امر باعث شده تا خواسته یا ناخواسته الگوسازی و الگوپذیری اجتماعی هم نزد گروه‌هایی از جامعه داشته باشند. بحث ما منطقی‌بودن یا نبودن این فرایند نیست، صرفاً داریم می‌گوییم که چنین قصه‌ای هست؛ صرفاً داریم توصیف می‌کنیم. در واقع چرخش بزرگی حتی در حوزه بازاریابی اتفاق افتاده و امروزه بازاریاب‌ها به جای اینکه تبلیغات مستقیم سفارش بدهند، ترجیح می‌دهند با افرادی که مقبولیت و محبوبیت اجتماعی دارند، وارد مذاکره شوند. این دست افراد همچنین نیازی را به خوبی درک کرده‌اند و دست بالا را در این حوزه‌ها می‌گیرند.
سؤال اصلی این‌جاست: چرا یک سلبریتی و چهره شناخته شده، باید بیش از پیش مراقب رفتار، گفتار، حتی پندار خودش باشد؟ ساده‌ترین دلیلش همین است: او چه بخواهد و چه نخواهد و ما چه دوست داشته باشیم یا از این قضیه متنفر باشیم، محل مراجعه و تماشا و تمرکز و توجه گروه‌هایی، حالا کم یا زیاد از جامعه هست و خواهد بود. همه‌جای دنیا هم چنین قصه‌ای هست و صرفاً خاص ما نیست. هر سلبریتی و چهره شناخته‌شده و فوتبالیست و بازیگر و هنرمندی این قضیه را نفی کرد، فقط باید از او بپرسید که چرا پس سراغ‌تان می‌آیند برای این همه کار تبلیغاتی و مشارکتی و...؟ اگر شما مقبولیت و مرجعیت خواسته و ناخواسته نداشته باشید، چرا آنها باید به‌خودشان زحمت بدهند که نزد شما بیایند؟ مگر چه آورده‌ای برای‌شان دارید؟ صنایع و صاحبان کسب‌وکار و بزرگان بازاریابی، نسبت به خرج‌کرد و هزینه‌کرد پول و بودجه‌شان به‌شدت حساس و سفت و سخت هستند. دقیقاً می‌دانند که چه چیزی هم در جامعه اثر‌گذار است. به همین دلیل وقتی سر کیسه را برای قراردادهای تبلیغاتی با چهره‌ها شل می‌کنند، یعنی که این چهره‌ها اثرگذاری اجتماعی و عمومی دارند.
وقتی شما این اثرگذاری اجتماعی و عمومی را در کنار موضع‌گیری‌های این افراد قرار می‌دهید، این‌جاست که کارها خراب می‌شود. در این‌جا دیگر موضع‌گیری یک فرد صرفاً موضع‌گیری یک فرد معمولی نیست؛ ممکن است باعث جذب یا دفع عده زیادی از آدم‌ها به یک نظر یا یک نقد یا هر چیز دیگری بشود. شاید حتی خود سلبریتی بگوید من یک آدم معمولی هستم، ولی نکته این‌جاست وقتی که چنین فردی از دایره آدم‌های معمولی خارج شده، دیگر یک آدم معمولی نیست و اگر می‌تواند و ظرفیت بالقوه این را دارد که در تبلیغات و دیگر برنامه‌های مشارکتی‌پولی اجتماعی شرکت کند، پس ظرفیت اثرگذاری سوء‌خواسته و ناخواسته نیز در او وجود دارد حتماً.
در این‌جا بد نیست به دعوای زلاتان ابراهیموویچ و لبران جیمز اشاره کنیم؛ 2فوق ستاره فوتبال و بسکتبال جهان. زلاتان که غالباً عادت به چنین اظهارنظرهایی دارد، درباره اظهارنظرهای سیاسی و اجتماعی جیمز گفته بود که ترجیح خود او، بر دوری از چنین مواردی است و در یک جامعه متعادل، هر کسی باید کار خودش را بکند؛ ورزشکار ورزش کند، سیاستمدار سیاست‌ورزی کند و یک فعال اجتماعی هم دنبال اثرگذاری اجتماعی برود. و زلاتان البته اشاره می‌کند اگر قرار بود که دنبال سیاست‌ورزی و اظهارنظرهای سیاسی‌اجتماعی برود، به فوتبال نمی‌آمد و عضو احزاب می‌شد.
البته نگاه زلاتان نگاهی درست و کاملی هم هست و در یک جامعه متعادل هر کسی باید کار خودش را از مجرای درست خودش و به درستی انجام بدهد و شامل تداخل مجراها و کانال‌ها و نقش‌ها نباشیم. اما حالا در جامعه‌ای مثل جامعه ما که همه عادت کرده‌اند به اظهارنظر، باید دست‌کم دست به‌عصاتر راه رفت.
کوتاه‌سخن اینکه انتظار اولیه از سلبریتی‌ها و چهره‌ها، البته انتظار معقول و منطقی، آن است که در حوزه‌ای که واقعاً‌ شأن و سوادش را ندارند و حتی انتظار واکنش از آنها نمی‌رود، وارد نشوند. اگر هم قصد ورودی دارند، از مجرای درست و در مسیر درست و در گروه‌بندی و تیم‌بندی با آدم‌های درستش این کارها را پیش ببرند؛ مثل بعضی‌ها که مثلاً به‌عنوان هنرمند در حوزه محیط‌زیست فعالیت می‌کنند یا در امور خیریه و.... این، بهترین شیوه ممکن به‌نظر می‌رسد؛ شیوه‌ای برای کم‌کردن از دردسرهایی که سلبریتی‌ها دارند برای خودشان و جامعه و طرفداران‌شان و دست‌آخر برای حوزه کاری‌شان درست می‌کنند.

این خبر را به اشتراک بگذارید