نظریه رسانهایشدن با نگاهی به نهاد خانواده در عصر جدید
رسانهایشدن و خانواده
حدیث عارفپور
فرایند اجتماعیشدن و ابزارهای ارتباطی از مؤلفههای همه جوامع انسانی است. اکنون با توجه به جایگاه رسانههای جمعی و قدرت و هژمونیای که آنها ایجاد کردهاند و از طرف دیگر با توجه به تغییرات و تحولات فرهنگیای که در جهان و جامعه بهوجود آمده است، نیازمند شناسایی ساز وکارهای رسانههای جمعی و تکنولوژیها هستیم. مفهوم «رسانهایشدن» با گسترشیافتن رسانهها و ورود آن به میدانها یا نهادهای اجتماعی دیگر، ازجمله خانواده، سیاست، جنگ و دین و تأثیرگذاری بر آنها ضروری و سودمند است.
«رسانهایشدن» یا mediatization نظریه یا رهیافتی است که بیشتر در کشورهای حوزه اسکاندیناوی خصوصا سوئد و آلمان بهکار برده میشود و در آمریکا و انگلیس مفهوم mediation بیشتر کاربرد دارد که البته این دو با هم تفاوتهایی دارند. نظریه رسانهایشدن ضمن شناخت منطق و جزئیات رسانه، به این میپردازد که پیام رسانه چگونه گسترش پیدا کرده و با حوزههایی مثل مؤسسات و نهادهای اجتماعی، سیاست، دین و فرهنگ ارتباط برقرار میکند و نحوه این اتصال و ارتباط به چه شکل خواهد بود؟
از آنجا که رسانهها در پیوندی دیالکتیک و متقابل با جامعه هستند پس بر حوزهها و نهادهای اجتماعی تأثیر گذاشته و متقابلا از ویژگیهای سرزمینی و جغرافیایی آن جامعه تأثیر میپذیرند. در واقع جامعه امروز آنقدر تحتتأثیر و زیرنفوذ رسانهها قرار گرفته است که نمیتوان آن را از این نهادها و حوزهها جدا متصور شد. مشخصه این فرایند بهگونهای است که در آن رسانهها هم در عملکرد حوزههای فرهنگی و نهادهای اجتماعی دیگر ادغام شدهاند و هم در عین حال به نوبهخود، به موقعیت نهاد اجتماعی دست مییابند. در نتیجه، تعامل اجتماعی درون نهادهای مربوطه، بین نهادها و بهطور کلی در جامعه، به شکل فزایندهای از طریق رسانهها صورت میگیرد. یکی از حوزههای اصلی رشته مطالعات فرهنگی و رسانه، حوزه رسانههای جمعی است و در این رشته برخلاف مورخان و انسانشناسان و تاحدودی برخلاف جامعهشناسان تأکید بر این است که چه فرایندهایی هماکنون جامعه امروز را شکل میدهند؟ این سؤال دارای جنبه عمومی است؛ چراکه مردم عادی هم میخواهند بدانند که چه چیزهایی زندگیشان را شکل و تغییر میدهد و این تغییر و شکلدهی چگونه است؟ یکی از نهادهای اجتماعی که در این وضعیت با تغییر یا شکلدهی همراه بوده، «خانواده» است.
خانواده به منزله نخستین اجتماعی است که هر فرد به عضویت آن درآمده و پذیرنده وظایف و نقشهایی در آن است. امروزه نقشهای خانواده ازجمله نقش پدری، مادری و فرزندی به اشکال گوناگون در رسانهها بازنمایی میشود و این بازنمایی که به نوعی متاثر از ویژگیهای این نقشها در جامعه نیز بوده، در فرایند رسانهایشدن ممکن است دستخوش تغییر شود و به شکلدهی وظایف و ویژگی نقشهای خانواده بینجامد. پس رسانه در عین اینکه به توصیف میپردازد، به ساختن و تغییر نیز منجر میشود. به تعبیر بهتر رسانه هم نقش آینهگی دارد و هم نقش رویاسازی و تصویرسازی آرمانی از آینده را ایفا میکند.
در دوران کنونی رسانه علاوه بر شکلدهی و تغییر نقشها، خود بهعنوان یک نهاد اجتماعی به ایفای نقش نیز میپردازد و توانسته برخی از وظایف در خانواده را بهعهده بگیرد. برای مثال آموزههایی که تا پیش از آن از طریق پدر یا مادر به فرزندان منتقل میشد، اینک رسانه مسئولیت آن را پذیرفته است.
همچنین رسانهایشدن، برخی از مفاهیم در خانواده را دچار دگرگونی و تغییر کرده است که این دگرگونی ریشه در مدرنیته نیز دارد. یکی از این مفاهیم «زمان» است که در شرایط جدید منجر به اختصاص مدت بیشتری به استفاده از رسانه و اختصاص مدت اندکی به حضور در کنار خانواده شده است. مفهوم دیگری که رسانهایشدن باعث تغییر در تعریف آن شده، «مکان» است. در شکل جدید خانواده، نیاز به حضور فیزیکی همه افراد در یک مکان واحد نیست؛ چرا که به مدد پیشرفت تکنولوژی و رسانههای جمعی، افراد خانواده میتوانند در هر گوشهای از دنیا با هم مرتبط شده و با هم به گفتوگو بپردازند. این ویژگی را میتوان از محاسن رسانهایشدن بر شرایط ویژه برخی خانوادهها تلقی کرد اما از طرفی فقدان درک حضور فیزیکی در کنار یکدیگر و انتقال احساس به شکل واقعی و ملموس از خلاءهای این نوع ارتباط قلمداد میشود. در پایان میتوان گفت امروزه از رسانهایشدن خانواده در عصر جدید گریزی نیست.