
جادوگر کلمات

جورج برنارد شاو، نویسنده شوخطبع ایرلندی - انگلیسی از یک پدر تاجر غلات و مادری خواننده متولد شد و تحصیلاتش را در مدرسه علوم انگلیسی و تجاری دوبلین به پایان رساند. سال1925 برنده جایزه نوبل شد اما از پذیرش آن امتناع کرد و گفت: «من هر سال کتاب مینوشتم و کسی جایزهای نمیداد. امسال که چیزی ننوشتهام، به من نوبل میدهند؛ یعنی اینقدر بد مینویسم؟» آخر سر هم جایزه را به اصرار زنش پذیرفت ولی پولش را نگرفت و خواست تا برای ترجمه کتابهای سوئدی به انگلیسی خرج شود! برنارد شاو بیشتر از اینکه رمان نویس موفقی باشد، یک جامعهگرا، سخنوری افسونگر، مجادلهگر و نمایشنامهنویسی قدرتمند بود. از او بهعنوان توانمندترین نمایشنامهنویس بریتانیایی پس از شکسپیر و نافذترین رسالهنویس پس از جاناتان سوییفت (هجونویس ایرلندی)، یاد میکنند. برنارد شاو همچنین یکی از برترین منتقدان موسیقی و تئاتر نسل خود هم بود. در واقع شاو درک خوبی از موسیقی، بهخصوص سبک اُپرا داشت و با آمیختن این دانش با دیگر معلومات خود، باعث شده بود تا نقدهایش، جذابیتی همیشگی داشته باشند. اما بهطور قطعی، کار اصلی او زمانی شروع شد که به وسیله فرانک هریس بهعنوان یک منتقد تئاتر در هفتهنامه سَتِردِی ریوییو استخدام شد. او در این جایگاه از تمام ذکاوت و قدرتهای بحث و جدل خود استفاده کرد تا تصنعات و تظاهرات را از صحنه نمایش عصر ویکتوریا، پاک کند و افکار حیاتبخش را به آن تزریق کند. علاوه بر این، خودش هم شروع به نوشتن نمایش کرد. در نهایت باید گفت شاهکار طنز و خندهدارترین و مشهورترین نمایش جورج برنارد شاو پیگمالیون است که در سال ۱۹۱۳ میلادی به نمایش گذاشته شد. از این نمایشنامه، در ۱۹۳۸ میلادی اقتباسی موفق به نام «بانوی زیبای من» نوشته و ساخته شد و توانست جایزه اسکار فیلمنامه را بهدست بیاورد. برنارد شاو در سالهای پایانی عمرش بیانیههای عمومی کمتری منتشر کرد، اما تا مدت کمی پیش از مرگ به خلق آثار فراوانش ادامه داد و در ۹۴سالگی درحالیکه از دریافت تمام نشانهای ملی - ازجمله نشان مریت در سال۱۹۴۶ - خودداری کرده بود، از دنیا رفت.