• چهار شنبه 5 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 15 شوال 1445
  • 2024 Apr 24
یکشنبه 2 مرداد 1401
کد مطلب : 166746
+
-

تکلیف فرزندان مقاومت در جنگ روایت‎ها

یادداشت
تکلیف فرزندان مقاومت در جنگ روایت‎ها

حنیف غفاری-کارشناس مسائل بین‎الملل

همواره میان «ساختار»، «بازیگر» و «محیط» روابطی مستقیم و معنادار در حوزه روابط بین‎الملل وجود دارد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا و متحدانش درصدد ترسیم مناسبات پساجنگ براساس «مدیریت ساختار» و «بازتعریف محیط» برآمدند. آنها معتقد بودند که اگر بتوانند ساختار قدرت و محیطی که قدرت در آن اعمال می‌شود را توسط خود ترسیم کنند، بازیگران ناچار به پذیرش این «محیط» و «ساختار» به‎مثابه یک «واقعیت غیرقابل انکار» و «مولفه ثابت راهبردی» می‎شوند. سازمان‎های بین‎المللی نیز با همین هدف ازسوی غرب ایجاد شدند تا بتوانند نسبت میان «محیط»، «بازیگر» و «ساختار» را به سود اهداف کلان، میانی و کوتاه‌مدت واشنگتن و متحدانش ثابت نگه دارند.
براساس این نگاه نظام‎مند، هر بازیگری درصورتی در نظام بین‎الملل قدرت تنفس و حیات دارد که ثوابت ترسیم شده از سوی غرب در مناسبات ساختاری و محیطی جهان را پذیرا باشد. متعاقبا، غرب و به‎ویژه آمریکا، به جهانیان این‎گونه القا کردند که هیچ‌گونه گزاره‎ای در نظام بین‎الملل بدون اجازه و اراده آنها تحقق پیدا نخواهد کرد.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سلطه بی‎چون و چرای ادعایی غرب بر «ساختار» و «محیط» حاکم بر مناسبات بین‎المللی را به چالش کشید. اکنون که 43سال از پیروزی انقلاب اسلامی می‎گذرد، 3قاعده مهم و تعیین‎کننده ازسوی دشمنان سلطه آمریکا و به‎ویژه جبهه مقاومت، جایگزین انگاره‌ها و مولفه‌های القایی اولیه کاخ سفید شده ‎است:
- آمریکا دیگر قدرت بلامنازع در جهان نیست و حتی دیگر قدرت تعریف یا بازتعریف ساختارهای نوین قدرت و امنیت در نظام بین‎الملل را از دست داده ‎است.
- آمریکا و متحدانش در غرب آسیا و اروپا، در بسیاری موارد قادر به ترسیم منظومه‌های ترکیبی یا حتی ساده راهبردی و تاکتیکی خود در مواجهه با دشمنان سلطه‎گری غرب نیستند.
- دال مرکزی جریان قدرت در آمریکا و اروپا به سبب شکاف میان «دولت‎ها و ملت‎ها» در غرب به چالش کشیده شده و به همین نسبت، بازیگران تمایل دارند از ساختارهای آشکار یا نامرئی ترسیم شده ازسوی جریان‎های قدرت در غرب فاصله بگیرند.
اکنون دمکرات‎ها یا جمهوری‎خواهان آمریکا میلیاردها دلار هزینه می‎کنند تا این «گذار محیطی- ساختاری» را منکر شوند یا آن را به‎گونه‎ای دیگر روایت کنند! واشنگتن جنگ «واقعیات» را باخته و اکنون تلاش می‌کند تا در «جنگ روایت‎ها» تاحدودی این شکست را جبران کند.
اما سؤال اصلی اینجاست که تکلیف جبهه مقاومت در برابر این پدیده (جنگ روایت‎ها ازسوی غرب) چیست؟ واقعیت امر این است که «جنگ روایت‎ها» امروز به اندازه «جنگ واقعیات» یا حتی بیشتر از آن اهمیت و موضوعیت دارد. «جهاد تبیین» مبتنی بر همین دغدغه تعریف می‌شود. دراین خصوص عملیات‎های آفندی و پدافندی مخالفان سلطه آمریکا در جهان (در مواجهه با جنایات و مداخله‎گرایی واشنگتن) جملگی باید پیوستی اقناعی و تبیینی داشته باشند.
یکی دیگر از این موارد، بازخوانی مواردی است که درآن، ارتباط «ساختار»، «محیط» و «بازیگران» در نظام بین‎الملل درست برخلاف خواسته و تلاش آمریکا شکل گرفته و درنهایت باعث شکست جریان سلطه شده ‎است. به‎عنوان مثال، استراتژی فشار حداکثری، منظومه‎ای متشکل از سلسله مولفه‌های بازدارنده، محدودکننده و مخرب با هدف تغییر ساختار و نظام جمهوری اسلامی ایران بوده ‎است.
جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در روزهای منتهی به خروج دولت سابق آمریکا از برجام، تأکید کرد که ایرانیان جشن 40سالگی انقلاب اسلامی را هرگز نخواهند دید. به‎عبارت بهتر، مقام‎های آمریکایی در انتظار اثربخشی استراتژی فشار حداکثری در یک بازه زمانی 6تا 9ماهه بودند، به‎گونه‎ای که پس‎از وضع تحریم‎های گسترده علیه ایران، نظام اقتصادی کشور دچار فروپاشی شده و این مسئله، روی رفتار اجتماعی و معادلات امنیتی کشور تأثیر سلبی بگذارد و درنهایت به فروپاشی نظام جمهوری اسلامی منجر شود. اما پس‎از مدتی کوتاه، استراتژی «فشار حداکثری» علیه ایران ناکارآمدی خود را نشان داد! کار به جایی رسید که در سال 2020میلادی و زمانی که خبر شکست ترامپ در انتخابات ریاست‎جمهوری آمریکا اعلام شد، اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران آمریکایی و اروپایی یکی از نقاط ضعف و پاشنه آشیل‎های ترامپ در حوزه سیاست‎خارجی را شکست استراتژی فشار حداکثری علیه ایران دانستند. بازخوانی شکست فشار حداکثری آمریکا درمقابل ایران، در ‌گذار از ساختار کاذب و غیرواقعی ترسیم شده از سوی غرب قطعا مؤثر خواهد بود.
شکست آمریکا، رژیم صهیونیستی، رژیم سعودی و شرکای غربی آنها در پروسه حمایت از داعش ، جبهه النصره و پیروزی بزرگ جبهه مقاومت بر تروریست‎های مورد حمایت غرب و رژیم صهیونیستی یکی دیگر از این موارد و مصادیق محسوب می‌شود. جنگ یمن و شکست ریاض، ابوظبی و متحدان غربی آنها در نابودی مقاومت نیز جایگاه خود را دراین خصوص دارد. تأکید می‌شود که در «جنگ روایت‎ها» ازسوی غرب باید ضمن توجه به خمیرمایه‎ای به نام «جهاد تبیین»، از رویکرد منفعلانه و واکنشی محض در مواجهه با توطئه‌های آمریکا و متحدانش خارج شد. بدون‎شک درنهایت جبهه مقاومت پیروز عرصه «واقعیت» و «روایت صادق» در برابر دشمنان خواهد بود.

این خبر را به اشتراک بگذارید