تکلیف فرزندان مقاومت در جنگ روایتها
حنیف غفاری-کارشناس مسائل بینالملل
همواره میان «ساختار»، «بازیگر» و «محیط» روابطی مستقیم و معنادار در حوزه روابط بینالملل وجود دارد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، آمریکا و متحدانش درصدد ترسیم مناسبات پساجنگ براساس «مدیریت ساختار» و «بازتعریف محیط» برآمدند. آنها معتقد بودند که اگر بتوانند ساختار قدرت و محیطی که قدرت در آن اعمال میشود را توسط خود ترسیم کنند، بازیگران ناچار به پذیرش این «محیط» و «ساختار» بهمثابه یک «واقعیت غیرقابل انکار» و «مولفه ثابت راهبردی» میشوند. سازمانهای بینالمللی نیز با همین هدف ازسوی غرب ایجاد شدند تا بتوانند نسبت میان «محیط»، «بازیگر» و «ساختار» را به سود اهداف کلان، میانی و کوتاهمدت واشنگتن و متحدانش ثابت نگه دارند.
براساس این نگاه نظاممند، هر بازیگری درصورتی در نظام بینالملل قدرت تنفس و حیات دارد که ثوابت ترسیم شده از سوی غرب در مناسبات ساختاری و محیطی جهان را پذیرا باشد. متعاقبا، غرب و بهویژه آمریکا، به جهانیان اینگونه القا کردند که هیچگونه گزارهای در نظام بینالملل بدون اجازه و اراده آنها تحقق پیدا نخواهد کرد.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سلطه بیچون و چرای ادعایی غرب بر «ساختار» و «محیط» حاکم بر مناسبات بینالمللی را به چالش کشید. اکنون که 43سال از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد، 3قاعده مهم و تعیینکننده ازسوی دشمنان سلطه آمریکا و بهویژه جبهه مقاومت، جایگزین انگارهها و مولفههای القایی اولیه کاخ سفید شده است:
- آمریکا دیگر قدرت بلامنازع در جهان نیست و حتی دیگر قدرت تعریف یا بازتعریف ساختارهای نوین قدرت و امنیت در نظام بینالملل را از دست داده است.
- آمریکا و متحدانش در غرب آسیا و اروپا، در بسیاری موارد قادر به ترسیم منظومههای ترکیبی یا حتی ساده راهبردی و تاکتیکی خود در مواجهه با دشمنان سلطهگری غرب نیستند.
- دال مرکزی جریان قدرت در آمریکا و اروپا به سبب شکاف میان «دولتها و ملتها» در غرب به چالش کشیده شده و به همین نسبت، بازیگران تمایل دارند از ساختارهای آشکار یا نامرئی ترسیم شده ازسوی جریانهای قدرت در غرب فاصله بگیرند.
اکنون دمکراتها یا جمهوریخواهان آمریکا میلیاردها دلار هزینه میکنند تا این «گذار محیطی- ساختاری» را منکر شوند یا آن را بهگونهای دیگر روایت کنند! واشنگتن جنگ «واقعیات» را باخته و اکنون تلاش میکند تا در «جنگ روایتها» تاحدودی این شکست را جبران کند.
اما سؤال اصلی اینجاست که تکلیف جبهه مقاومت در برابر این پدیده (جنگ روایتها ازسوی غرب) چیست؟ واقعیت امر این است که «جنگ روایتها» امروز به اندازه «جنگ واقعیات» یا حتی بیشتر از آن اهمیت و موضوعیت دارد. «جهاد تبیین» مبتنی بر همین دغدغه تعریف میشود. دراین خصوص عملیاتهای آفندی و پدافندی مخالفان سلطه آمریکا در جهان (در مواجهه با جنایات و مداخلهگرایی واشنگتن) جملگی باید پیوستی اقناعی و تبیینی داشته باشند.
یکی دیگر از این موارد، بازخوانی مواردی است که درآن، ارتباط «ساختار»، «محیط» و «بازیگران» در نظام بینالملل درست برخلاف خواسته و تلاش آمریکا شکل گرفته و درنهایت باعث شکست جریان سلطه شده است. بهعنوان مثال، استراتژی فشار حداکثری، منظومهای متشکل از سلسله مولفههای بازدارنده، محدودکننده و مخرب با هدف تغییر ساختار و نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است.
جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق آمریکا در روزهای منتهی به خروج دولت سابق آمریکا از برجام، تأکید کرد که ایرانیان جشن 40سالگی انقلاب اسلامی را هرگز نخواهند دید. بهعبارت بهتر، مقامهای آمریکایی در انتظار اثربخشی استراتژی فشار حداکثری در یک بازه زمانی 6تا 9ماهه بودند، بهگونهای که پساز وضع تحریمهای گسترده علیه ایران، نظام اقتصادی کشور دچار فروپاشی شده و این مسئله، روی رفتار اجتماعی و معادلات امنیتی کشور تأثیر سلبی بگذارد و درنهایت به فروپاشی نظام جمهوری اسلامی منجر شود. اما پساز مدتی کوتاه، استراتژی «فشار حداکثری» علیه ایران ناکارآمدی خود را نشان داد! کار به جایی رسید که در سال 2020میلادی و زمانی که خبر شکست ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا اعلام شد، اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران آمریکایی و اروپایی یکی از نقاط ضعف و پاشنه آشیلهای ترامپ در حوزه سیاستخارجی را شکست استراتژی فشار حداکثری علیه ایران دانستند. بازخوانی شکست فشار حداکثری آمریکا درمقابل ایران، در گذار از ساختار کاذب و غیرواقعی ترسیم شده از سوی غرب قطعا مؤثر خواهد بود.
شکست آمریکا، رژیم صهیونیستی، رژیم سعودی و شرکای غربی آنها در پروسه حمایت از داعش ، جبهه النصره و پیروزی بزرگ جبهه مقاومت بر تروریستهای مورد حمایت غرب و رژیم صهیونیستی یکی دیگر از این موارد و مصادیق محسوب میشود. جنگ یمن و شکست ریاض، ابوظبی و متحدان غربی آنها در نابودی مقاومت نیز جایگاه خود را دراین خصوص دارد. تأکید میشود که در «جنگ روایتها» ازسوی غرب باید ضمن توجه به خمیرمایهای به نام «جهاد تبیین»، از رویکرد منفعلانه و واکنشی محض در مواجهه با توطئههای آمریکا و متحدانش خارج شد. بدونشک درنهایت جبهه مقاومت پیروز عرصه «واقعیت» و «روایت صادق» در برابر دشمنان خواهد بود.