چگونه کودکان را به زندگی خوش بین کنیم
روشهای گوناگونی برای تقویت خوش بینی در کودکان وجود دارد. تأثیرات مثبت بلندمدتی که شیوه تربیتی شما روی سلامت جسمی و روحی کودک میگذارد، بسیار زیاد است. به گزارش سایت جماران، اما چطور میتوان افراد خوشبینی تربیت کرد؟ در ادامه راهکارهایی در این زمینه پیشنهاد میشود:
شکایتکردن و غرزدن را کنار بگذارید: مادری را درنظر بگیرید که خودش رانندگی میکند و 2فرزند ۴ و ۶ سالهاش را به مرکز آموزشی یا دبستان و... میبرد. او همیشه نگران است و هنگام رانندگی غُر میزند. برای مثال میگوید: «عجب ترافیکی... امکان ندارد بموقع برسیم» یا «همیشه دیرمون میشه...» و سایر جملاتی که بیشتر روی ابعاد منفی تمرکز دارند. چنین مادری یک بدبین تمام عیار است.کودکان از رفتارهای والدین خود الگو میگیرند. اگر شما بهعنوان مادر یا پدر مدام درباره وضعیت مالی یا شغلی خود شکایت کنید، این رفتار بهاحتمال زیاد بر آینده فرزندتان نیز تاثیر خواهد داشت. بهجای اینکه مدام از وضعیت بد شکایت کنید و روی نقاط منفی خود بمانید، از مثبتها بگویید و سعی کنید خوشبینانهتر به دور و بر خود نگاه کنید تا تأثیر رفتاری بهتری روی فرزندتان داشته باشید. برای نمونه از موفقیتهای خود در پروژههای مختلف صحبت کنید یا از دیدار با دوستی که در اداره پست بعد از مدتها دیدهاید، تعریف کنید. درواقع، از چیزهایی در خانه صحبت کنید که دلپذیر و خوشایند هستند.
به کودک مسئولیت بدهید: باید از کودکان انتظار داشته باشید که مسئولیتهایی را بپذیرند و به انجام آنها پایبند باشند. وقتی کودکانتان خیلی کوچک هستند و حتی به سن مدرسه نرسیدهاند، نیز باید در حد واندازه توانشان به آنها مسئولیت بدهید. این کار باعث میشود، فرزندتان وظایفی را برای خود احساس کند و با انجام صحیح آنها احساس شادی و بهرهوری داشته باشد.برای مثال حتی قبل از اینکه کودکتان به مهدکودک برود، همیشه برای انجام وظایفی چون تمیزکردن اتاق و... او را مسئول بدانید. میتوانید این وظایف ساده و بیزحمت را روی تکه کاغذی بنویسید و آن را درمعرض چشم، روی در کمد یا... بزنید تا احساس جدیبودن این کارها را به کودک القا کنید. بعد از مدتی میبینید که کودک به آن وظایف پایبند است. هرقدر کودک این مسئولیتپذیری را بهتر یاد بگیرد و انجام بدهد، بیشتر احساس شادی و رضایت از خود خواهد داشت.اما حواستان باشد که کودک در هر سنی چه مسئولیتهایی را میتواند بپذیرد و انجام بدهد. برای مثال، کودک ۲ ساله فقط میتواند اسباببازیهایش را بردارد و جابهجا کند، کودک ۳ ساله میتواند لباسهای کثیف خود را توی سبد رختهای چرک قرار بدهد، کودک ۴ ساله میتواند ظرف غذایش را داخل ظرفشویی بگذارد یا کودک ۵ ساله میتواند سبد لباسهای کثیف را خالی کند و کودکان ۶ ساله هم میتوانند لباسهای شسته شده را تا کنند.تناسب سن و انجام مسئولیتهای مختلف بسیار مهم است زیرا به عقیده روانشناسان، این اعطای مسئولیت به کودکان برای این انجام میشود که کار و مسئولیتی را بپذیرند و آن را درست انجام بدهند. پس اگر نتوانند از عهده این کار برآیند، روش تربیتی درست عمل نخواهد کرد.
خطرپذیری حسابشده را به کودک بیاموزید: همه ما در تلاش هستیم که کودک خود را از خطرهای روحی و جسمی مصون داریم. سخت است که ببینید فرزندتان در تیم فوتبال مدرسه، بدترین عملکرد را دارد. این عدمموفقیتها باعث میشود که بخواهید کودک را از این وضعیت دور کنید. اما یادتان باشد، اگر کودک را تشویق به دوری از چنین حیطههایی کنید، درواقع اعتمادبهنفس او را کاهش دادهاید و باعث میشوید که بدبینی به آرامی از در پشتی وارد مغز او بشود.قوینبودن کودک در انجام برخی از فعالیتها نباید باعث این بشود که او را به بهانه دورکردن از آسیبهای روحی و جسمی، از انجام آن کارها منع کنید. خطرپذیری حسابشده را به فرزند خود بیاموزید و اجازه بدهید تا ساعاتی را بدون شما و به تنهایی در مهد کودک و... بگذراند. اجازه بدهید که تجربههای جدید و جالبی در زندگی داشته باشد. برای مثال از دیوار صخرهای در آموزشگاه بالا برود یا تجربه رفتن به اردو را داشته باشد. نگذارید کودک از حس تجربههای جدید بترسد. بگذارید آزادانه تجربه کند و وقتی به خانه بازگشت به شما بگوید: «توانستم... موفق شدم...».
واقعگرایی خوشبینانه را فراموش نکنید: خوشبینی و مثبتاندیشی، نتیجه درک واقعی اوضاع و مسائل است. لزومی ندارد به فرزندتان امید واهی بدهید. برای مثال وقتی قرار است به شهری دیگر بروید و کودکتان از اینکه دوستانی نخواهد داشت، ابراز نگرانی میکند، نباید به او بگویید که در مدرسه جدید همه با او دوست میشوند و آرزو دارند که دوست او باشند. باید واقعبین باشید و این رویکرد را به کودکتان هم آموزش بدهید. درواقع، منظور این نیست که کودک نمیتواند در مدرسه جدید، دوستانی تازه پیدا کند، بلکه منظور این است که به او یاد بدهید واقعبینانه، اوضاع را رصد کند و به او وعدههای بیجا ندهید.امیدواری بیهوده یا مثبتاندیشی بدون پشتوانه واقعگرایی به هیچ دردی نمیخورد. باید به فرزندتان بیاموزید که برای اتفاقات مختلفی که ممکن است سر راهش قرار بگیرد، آمادگی داشته باشد و با آنها به شکلی مؤثر مواجه بشود. در همین زمینه دوست پیداکردن، کاری که میتوانید انجام بدهید این است که با فرزندتان واقعبینانه صحبت کنید و به او بگویید که دوست مناسب پیداکردن اندکی زمان میبرد. پس از اینکه ابعاد واقعی موضوع را با او درمیان گذاشتید، باید سراغ راهکارها و اقدامات مؤثر بروید. برای مثال به همراه فرزندتان به پارکی نزدیک منزل بروید تا حین دوچرخهسواری با بچههای محله جدید آشنا شود و دوستان تازهای پیدا کند.