«هستی»؛ داستانی در دل جنگ
فرهاد حسنزاده، نویسنده نامآشنای حوزه کودک و نوجوان است که فروردینماه ۱۳۴۱ در آبادان به دنیا آمد. نویسندگی را در دوران نوجوانی با نگارش نمایشنامه و داستانهای کوتاه شروع کرد. جنگ تحمیلی و زندگی در شرایط دشوار جنگزدگی مدتی فرهاد حسنزاده را از نوشتن به شکل جدی بازداشت، اما در اواخر دهه60با نوشتن چند داستان و شعر به شکل حرفهای پا به دنیای نویسندگی کتاب برای کودکان و نوجوانان نهاد.
کتابهای فرهاد حسنزاده از جشنوارههای داخلی و بینالمللی جوایز بسیاری گرفته که میتوان به جایزه ماه طلایی انجمن نویسندگان کودک و نوجوان اشاره کرد. حسنزاده در کتاب «هستی» داستان دختر نوجوانی را نوشته که رفتاری پسرانه دارد. هستی 12سال دارد و ساکن آبادان است. او روحیه عجیبی دارد. کارهای او به هیچوجه به دختران شبیه نیست. او دوست دارد با پسرها فوتبال بازی کند و با دایی جمشید به موتورسواری برود و راندن موتور را از او یاد بگیرد. دست هستی در بازی فوتبال شکسته و پدر ناچار است به جای اینکه برای کار روی کشتی اروند راهی ژاپن شود، همراه او به بیمارستان برود. مادر هستی در آستانه به دنیا آوردن فرزندی است. پدر بیشتر اوقات با هستی رفتار بدی دارد و او را بهخاطر کارهایش سرزنش میکند و «اِدبار» صدایش میکند، حتی وقتی متوجه میشود که او موجب نجاتش شده، زیرا کشتی اروند بهدلیل حمله عراق غرق شده است. زمزمههای شروع جنگ شروع شده است. خانه آنها بر اثر بمباران ویران شده و آنها ناچار میشوند به خانه بیبی بروند... .
داستان در بیان تلخیها، سختیها، بیخانمانیها و مهاجرت در دوران جنگ، شکستها و از دست دادن دوستان و ویژگی روحیه و فرهنگ مردم این خطه بهخوبی عمل کرده و توانسته چهره زشت و کریه جنگ را نشان دهد. ناشر کتاب «هستی» کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. این داستان برای نوجوانان و جوانانی که روابط غیرصمیمانهای با والدین خود دارند مناسب است و به آنان کمک میکند تا به والدین خود بیشتر اعتماد کنند، با آنان مهربان باشند و بتوانند با همانندسازی با هستی متوجه شوند که در این تصورات اشتباه تنها نیستند.