• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
یکشنبه 2 مرداد 1401
کد مطلب : 166646
+
-

خواننده، آهنگساز و ترانه‌سرای آنسامبل سیریا، به پرسش‌های همشهری پاسخ داد

روایت کهن الگوهای ادبی با زبان موسیقی

گفت‌وگو
روایت کهن الگوهای ادبی با زبان موسیقی

سحر طاعتی-روزنامه‌نگار

وقتی از سال۱۳۹۷ نامشان درکنار دیگر گروه‌های موسیقی قرار گرفت همگان بر این باوربودند که یک گروه دیگری از بوشهر قصد دارد روایتگر ریتم‌های شاد منطقه خودش باشد. چیزی که همه این سال‌ها به‌عنوان موسیقی فولک بوشهری به گوش مردم رسیده است اما در همان مواجهه اول با نخستین قطعه تمام تصورات شکل دیگری به‌خود گرفت؛ چرا که «سیریا» آمده بود تا روایت خودش را از موسیقی بوشهر به مخاطبانش ارائه دهد؛ روایتی که تا به امروز شاید کمتر دیده و شنیده‌ایم. سیریا از قطعه «هوار هوار» تا «بیچاره» و انتشار آلبومی با عنوان «میزدوتایی»که تمامی برآمده از ذهن موسیقایی اعضای گروه خصوصا محمد لاریان، خواننده، ترانه‌سرا وآهنگساز است، روندی ۴ساله را طی کرد‌ه و امروزه به یکی از پرمخاطب‌ترین گروه‌های تلفیقی بدل شده‌ که شاهد این ادعا استقبال ۱۰۰درصدی از آخرین کنسرت‌شان در زادگاهشان است. محمد لاریان، خواننده، آهنگساز و ترانه‌سرای آنسامبل سیریا درباره بهره‌مندی از اشعار سعدی و مولانا در تلفیق با ترانه‌های فولک بوشهری، ارائه کهن‌داستان‌ها با موسیقی و لهجه بوشهری و آشنایی مخاطب با ابعاد دیگری از موسیقی بوشهر به پرسش‌های همشهری پاسخ داده است.

تولد سیریا با بازخوانی قطعه«هوار هوار» بود. چرا سیریا در نخستین قدم دست به بازخوانی اثری نوستالژیک زد و از همان شروع کار، با تک‌آهنگ خودش پا به عرصه موسیقی نگذاشت؟
قطعه «هوار» برای ما شروع مسیر و صدای جدید موسیقی بوشهری بود. درواقع ما با این اثر که گویی همه را دور خودش جمع کرده و نوید آمدن یارش را می‌دهد، قصد داشتیم تصویرسازی جدید و ذهنیت خودمان را ارائه دهیم. بر این اساس فکر کردیم که چرا برای نخستین بار که می‌خواهیم خودمان را معرفی کنیم از یک قطعه آشنا استفاده نکنیم و بگوییم که سیریا می‌خواهد چه کار کند. ما می‌خواستیم با این اثر به مخاطب بگوییم که گروه سیریا یک گروه جنوبی و بوشهری است که می‌خواهد کارهایی را با موسیقی یا برای موسیقی بوشهر انجام دهد. بنابراین نخستین قطعه را با این فاکتورها منتشر می‌کند که دقیقا شما بدانید که قرار است چه اتفاقی با موسیقی یا برای موسیقی بوشهر بیفتد.

شما با گروه سیریا قصد دارید یک بعد دیگری از موسیقی بوشهر را به مخاطب معرفی کنید که شاید در همه این سال‌ها پنهان مانده است؟
بله که آن هم ابعاد انسانی است. به عقیده من در همه موسیقی‌های فولکلور کشورمان از شمال تا جنوب، غرب تا شرق و مرکز ابعاد انسانی مطرح است.

ابعاد انسانی شامل غم، اندوه، دلتنگی، شادی، سرمستی و... است اما مسئله این است که پرداختن به این ابعاد انسانی هیچ‌وقت رخ نداده است.
هسته اولیه سیریا از کجا شکل گرفته؟ تفکر اولیه چه بوده و امروزه چقدر پایبند به همان ایده‌ها و تفکرات هستید؟

دبیرستانی بودیم که موسیقی را شروع کردیم. ناگفته نماند که من تئاتر کار می‌کردم و به‌واسطه آن مطالعاتی داشتم. با اینکه قصدمان این بود که موسیقی فولکلور کار کنیم ولی ترانه را هم خودم می‌نوشتم. شاید گاهی به این فکر کردم که بشود ترانه‌های کمدی نوشت و البته نوشتم و اجرا هم کردیم. گاهی به نتیجه هم رسیده ولی از یک جایی به بعد هر چه بیشتر مطالعه کردم متوجه شدم که یکسری افراد کارشان این بوده و من به‌عنوان خون تازه‌ای که می‌خواهم وارد شوم، باید واقعا تازه باشم. چه بهتر که ما فکر کنیم درباره اینکه چه کار کنیم که تأثیرگذار باشد. برای رسیدن به این جایگاه از یک‌سالی به بعد شروع کردیم به تغییر کردن ولی نکته مهمی که وجود دارد این است که ما دوست داریم کار نویی انجام دهیم و با این پتانسیلی که در موسیقی، فرهنگ وگویش بوشهری داریم دلمان می‌خواهد اتفاق تازه‌ای بیفتد.

شما بارها و بارها اشاره کردید به اینکه می‌خواستید با موسیقی‌تان به نوعی فرهنگ منطقه خودتان رامعرفی کنید. خلق قطعات سیریا برآمده از چه ذهنی و با چه پشتوانه فرهنگی است؟  این ارائه فرهنگ منطقه خودتان فقط در موسیقی قابل‌شنیدن است یا قرار است در آینده آیین‌ها و فرهنگ‌های بوشهری را به‌صورت آیین‌های نمایشی روی صحنه ببینیم؟
 همه انسان‌ها وابسته به جغرافیای زندگی‌شان یکسری الگوهای قصه‌ای دارند؛ الگوهایی مثل تراژدی وکمدی. هر جایی که دریا هست صیادی رفته دریا و برنگشته. حالا اینکه ما چگونه این قصه را روایت می‌کنیم بستگی به من، پدرم، مادرم و مادربزرگم دارد؛ بستگی به این دارد که مادربزرگم چگونه برایم تعریف کرده باشد. برای من این تصویر خیلی تراژدی است اما اگر ما فقط به موسیقی بوشهر در قالب یک موسیقی شاد و ریتمیک نگاه کنیم و همان بخش را فقط ارائه کنیم این قصه تا این اندازه تلخ، به همین سادگی از بین می‌رود و ما از دستش می‌دهیم. مسئله اصلی برای من وکل اعضای سیریا این است که چگونه داستان‌هایمان را با زبان موسیقی روایت کنیم. ما می‌توانیم هر بدعتی که بخواهیم بگذاریم. اگر کهن‌الگو را خوب بشناسیم. ما اگر بدانیم تراژدی اصلی کهن‌الگو این است که مثلا قهرمان قصه وارد دریا می‌شود و برنمی‌گردد، از اینجا به بعد قهرمان قصه یا مادر است که وارد یک الگوی دیگر می‌شویم یا فرزند کنار مادر که باز وارد یک الگوی دیگر خواهیم شد که ما در قطعه «حجله» هر دوتا الگو را کنار هم داریم. در این قطعه ما گاهی از زبان مادر صحبت می‌کنیم یعنی زنی که همسر قهرمانش رفته دریا و برنگشته وگاهی از جایگاه فرزند صحبت می‌کنیم. فرزندی که پدر قهرمانش رفته دریا و برنگشته است. البته ما خیلی هم اصراری نداریم که این قصه‌ها لزوما با همین بخش‌های داستانی اتفاق افتاده؛ چرا که بخش‌های داستان را قصه‌پرداز و مولف بر اساس کهن‌الگوها می‌سازد.
وقتی ما به کهن‌الگوها نگاه می‌کنیم فقط وظیفه داریم داستان خودمان را جلو ببریم و هیچ وظیفه دیگری به‌عنوان مولف نداریم. ما کهن‌الگو را بررسی می‌کنیم و قصه‌ای را در آن جاری می‌کنیم که بتوانیم حرفی را بزنیم که نیاز جامعه کنونی است.

می‌توانیم بگوییم که یکی از امضاهای سیریا تلفیق تک‌بیت‌هایی از سعدی و شاعران دیگر با ترانه‌های خودش است؟
ما سعی کردیم در قطعاتی که ترانه‌اش را خود من می‌سرایم نیز حتی شده یک بیت از ترانه‌های فولک یا اشعار شاعرانی چون سعدی استفاده کنیم. ما دوست داریم که نظرات تکمیلی را از ادبیات ایران یا ادبیات فولکلورمان وام بگیریم. گویی حرفی داریم که با اینها تکمیلش می‌کنیم اما این مسئله کاملا سلیقه‌ای است که بگوییم لزومی وجود دارد یا خیر. اما تقریبا در ۸۰درصد قطعات‌مان این اتفاق افتاده است و در واقع هدف‌مان این بوده که به مخاطب بگوییم هم می‌توانیم عاشق شعر سعدی باشیم و هم شعرهای فولک.

در کنار همه این تلفیق‌های شعری، سیریا قطعه «بیچاره» را بر اساس شعر مولانا ساخته است.
هدف ما بهره‌مندی از مفهوم شعر مولانا بود. هم‌اکنون مسئله کنونی جامعه ما زر ذهن، زر بشر و زر انسانیت است. ما اینها را نداریم. بر این اساس از این اشعار برای آگاهی‌سازی‌ استفاده می‌کنیم. چون مولانا به زیباترین شکل آنها را مطرح کرده است پس ما نیز آن را به زبان ساده برای مخاطب بیان می‌کنیم. در عین حال که خودمان علاقه زیادی به مولانا داریم، می‌توانیم معنی حرف مولانا را با زبان سیریا بزنیم و این حداقل کاری است که می‌توانیم برای فرهنگمان انجام دهیم. شاید بعد از شنیدنش یک نفر دوست داشت مولانا را بیشتر بخواند و چه پیروزی‌ای بزرگ‌تر از این برای سیریا.

این خبر را به اشتراک بگذارید