رسیدن از غسالخانه به گالری نقاشی!
گفتوگو با «علیرضا معروفی»، نویسنده و کارگردان نمایش «تلفات»
این روزها نمایش «تلفات» در سالن استاد ناظرزاده کرمانی تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است. نمایشی که سال گذشته هم اجراهای موفق در تالار مولوی داشت.تلفات به نویسندگی و کارگردانی علیرضا معروفی همچون نمایش پیشین او (تَنها) به مسئله جنگ از دیدگاهی تازه میپردازد. نمایشنامه این اثر، اقتباسی از 2 کتاب مطرح و معتبر نویسندگان ایرانی در رابطه با جنگ تحمیلی است. علاوه بر متن ارزشمند، بازیهای خوب و حرفهای بازیگران، ریتم مناسب و کارگردانی خلاقانه علیرضا معروفی از نقاط قوت نمایش هستند که هر تماشاگری را به تحسین و تشویق این اثر وامیدارد. فرزاد تجلی، دلارام ترکی، محسن حسنزاده، نازنین حشمدار، امیررضا حشمیپور، مهدی رحیمیسده، ایمان سلگی، حسین عارف، خاطره فاتح، صالح لواسانی، محمد نیازی و علی هیهاوند در نمایش «تلفات» ایفای نقش میکنند. به بهانه اجرای دوباره این نمایش شایسته، گفتوگویی با کارگردان آن داشتهایم.
سال گذشته نمایش «تنها» را با موضوع اسرای جنگی روی صحنه بردید. آیا تلفات ادامهای بر نمایش تنهاست؟ ایده اولیه این نمایشنامه از کجا در ذهنتان شکل گرفت؟
نه، تلفات ادامه نمایش تنها نیست. فقط موضوع نمایش با کار قبلیام همخوانی دارد که مسئله جنگ است ولی قصه هر دو نمایش کاملاً متفاوت از یکدیگر است. من نمایشنامه تلفات را براساس کتاب «دا»، که خاطرات سیدهزهرا حسینی است و کتاب «زمین سوخته» اثر زندهیاد احمد محمود نوشتم.
نمایش تلفات سال گذشته نیز در تالار مولوی اجرا شده بود. بازخورد اجرا در آن تالار چگونه بود و چه شد که تصمیم به بازتولیدش در تماشاخانه ایرانشهر گرفتید؟
بله، نمایش تلفات سال گذشته در تالار مولوی اجرا و با استقبال چشمگیری روبهرو شد. با توجه به آن استقبال، گوشه ذهنم این نکته را داشتم که تلفات را در سالن دیگری هم اجرا ببرم و خداوند یاری کرد و امسال توانستیم در تماشاخانه ایرانشهر کار را اجرا ببریم. این موضوع در همهجای دنیا مرسوم است که یک نمایش مختص به یک سالن و یک برهه زمانی نیست و میتواند در سالنها و برهههای زمانی مختلف اجرا برود.
شیوه اجرایی شما در این نمایش بسیار قابلتحسین و توجه و متفاوت با دیگر آثار نمایشی است. برای رسیدن به این فرم اجرایی و روایی، چه ایدهها و فاکتورهایی مدنظر داشتید؟ آیا قصد داشتید با این شکل از اجرای پرتحرک و پرصدا، تماشاگر را کاملاً همراه و درگیر اجرا بکنید؟
من همیشه وقتی نمایشنامهای مینویسم، به این فکر میکنم که آن را چگونه اجرا کنم تا شبیه به متن نباشد. در واقع متفاوت باشد از متن، یعنی آن چیزی نباشد که در وهله اول از دل متن بیرون میآید. هر کسی نمایشنامه تلفات را میخواند، میگوید خب این داستان قرار است در یک غسالخانه روایت و اجرا بشود، درصورتی که من نمایش را در غسالخانه اجرا نکردم، در گالری نقاشی اجرا کردم که گرچه با متن متفاوت است اما مربوط است و کارکردهای بیشتری در اجرا برای من دارد. در اجرای تلفات هم به این فکر کردم مکانی که میخواهم داستان را در آن اجرا بکنم، خود غسالخانه نباشد. داشتم به این فکر میکردم که محل روایت داستان کجا باشد تا اینکه به گالری نقاشی رسیدم.
بهنظرم فرم اجرا بر متن غالب است.گرچه شما سعی میکنید اطلاعات لازم را از طریق دیالوگها و نشانهگذاریهای نمایش به مخاطب ارائه و قصه مورد نظرتان را روایت بکنید ولی تماشاگر بیش از قصه، درگیر فرم اجرا میشود و از بازیها و کارگردانی خوب نمایش لذت میبرد. با این نظر موافقید که نمایشنامه کمی از فرم جا مانده است؟
این مسئله را که نمایشنامه از فرم جا مانده یا نه، مخاطب باید بگوید. من نمیتوانم بگویم. من تلاشم را کردهام که این دو تا یک جاهایی از هم پیشی بگیرند. یک جاهایی متن برود جلو و یک جای دیگر، فرم و اجرا جلو برود و در انتها هر دو در کنار یکدیگر شکل بگیرند و همدیگر را تکمیل کنند و شکل یکسانی را به مخاطب ارائه بدهند. ما فرم اجرایی را میآوریم که به متن کمک بکنیم و برعکس. یک جاهایی قطعاً اینها از هم پیشی میگیرند ولی در نهایت باید یک خط واحد را به دیدگان مخاطب برسانند.
در تلفات به مسئله شهدای جنگ و مردمی که به قول شما نیت جنگ نداشتند، پرداختید. این دیدگاه ستایشبرانگیز است اما چرا نشانهها را برای درک بهتر و ملموستر مخاطب، آشکار نکردید و غیرمستقیم به این موضوع پرداختهاید؟ مثلاً مخاطب باید خودش حدس بزند که مرد سیاستمدار ساکن پاریس کیست یا شهری که قبرستانش به مرور پر میشود و از دست میرود، کدام شهر ایران در جنگ تحمیلی است. با حذف نامها و اشاره مستقیم، قصد داشتید دایره مخاطبان نمایش را گسترده و جهانیتر بکنید؟
ببینید، اگر من از کسی یا جایی اسم میبردم، مخاطب در وهله اول آن را کشف میکرد و متوجه میشد آن شخص سیاستمدار کیست و این شهر مرزی کجاست. دیگر جای کشف و فکرکردن برای او نمیماند. من تلاش کردم که با حذف اینها به مخاطبم اجازه بدهم که اول فکر بکند این مرد کیست و بعد که به پاسخ رسید و فهمید این شهر، کدام شهر است و این برهه تاریخی کدام دوره از تاریخ است، به این فکر بکند که حالا آن سیاستمدار میتواند یک سیاستمدار دیگر هم در جهان باشد یا این شهر میتواند شهر دیگری و مردمش مردم دیگری در جهان باشند.
از نقاط قوت نمایش تلفات، بازیهای خوب و کارگردانی خلاقانه شماست. بازیگران چگونه و بر چه اساسی انتخاب شدند و در پروسه تمرینها، چه ایدههایی داشتند که به این بازیهای فوقالعاده رسیدند؟ آیا از آغاز میدانستید به بازیگرانی با این انرژی و توانمندی در بیان و بدن نیاز دارید؟!
بله، من همیشه برای اجرای تئاتر در وهله اول بازیگرانی میخواهم که ابزارهای قوی داشته باشند، یعنی بیان، بدن، حس، یا اگر نداشته باشند و یکی از این موارد در آنها کمتر باشد، تلاش میکنم روی آن قسمت بیشتر کار بکنم. اگر بیانش ضعیف است، بیشتر بروم سمت بیان یا اگر بدن ضعیف است، بیشتر به سمت بدن بروم و همینطور احساس. آنها را پرورش بدهم و بتوانم بازی بکشم بیرون اما من با عمده بازیگران «تلفات» قبلاً هم کار کرده بودم. مثلاً در نمایش تنها و نمایشهای پیش از آن. بنابراین حرف یکدیگر را میفهمیم و نقاط ضعف و قوت همدیگر را میشناسیم.