فدراسیون فوتبال در حالی تصمیم به ابقای دراگان اسکوچیچ گرفت که هرگز مذاکره با مربیان دیگر برای جانشینی او را بهصورت رسمی تأیید نکرده بود. آنها مدعی شدند که بهخاطر قرارداد این مربی و با درنظر گرفتن همه این شرایط تصمیم به حفظ مرد کروات گرفتند اما بهنظر میرسد شنیدن پاسخ منفی از سوی 2 گزینه ایرانی نیمکت تیم ملی، نقش بسیار مهمی در این تصمیم داشته است. علی دایی اخیرا به شکل کاملا شفاف اعلام کرده که از فدراسیون برای هدایت تیم ملی پیشنهاد رسمی داشته و حاضر به قبول این پیشنهاد نشده است. چرا که نه زمان کافی را برای کار کردن در این تیم داشته و نه موقعیت فعلی تیم ملی با اصولش در قامت یک مربی همخوانی دارد. شاید تصور کنید که شهریار با این تصمیم، کمک کردن به تیم ملی را رد کرده اما اتفاقا پاسخ منفی او، تلاشی ستایشآمیز برای کمک کردن به فوتبال ایران بوده است. مدیران فدراسیون فوتبال قصد داشتند همه ضعفها، ناهماهنگیها و بیتدبیریهای اخیرشان را پشت اسم بزرگی مثل علی دایی پنهان کنند اما بهترین گلزن تاریخ تیم ملی چنین مجالی به آنها نداده است. «نه» گفتن به فرصت حضور در جام جهانی، هم هنر بزرگی است و هم شهامت زیادی میخواهد. شاید حتی اسم جام جهانی، دست و پای خیلی از مربیان را سست کند و آنها را به هر قیمتی در موقعیت پذیرفتن پیشنهادهای مختلف قرار بدهد اما علی دایی ترجیح داده که پای خودش را از این معادله بیرون بکشد. دایی نه به مجموعه فعلی فدراسیون اعتماد دارد نه علاقهای به کنار زدن مربی فعلی به هر قیمتی از خودش نشان میدهد و نه اصلا میخواهد که در این زمان بسیار کوتاه، چنین چالش بزرگی را بپذیرد. او حالا دیگر به خوبی میداند که راه رسیدن به موفقیت، از دل یک تصمیم شتابزده بیرون نخواهد آمد.
بدون تردید اگر علی دایی با دانستههای امروز و شناخت فعلیاش از ساختار مدیریتی فوتبال ایران به گذشته برمیگشت، هرگز حاضر به همکاری با فدراسیون علی کفاشیان نمیشد. او بعد از قهرمان کردن سایپا در لیگ برتر، در ابتدای مسیر کاریاش قرار داشت و هنوز باید چیزهای زیادی را در لیگ برتر تجربه میکرد اما خیلی زود پیشنهاد حضور روی نیمکت تیم ملی را پذیرفت و آن تصمیم، مربیگریاش را از مسیر عادی خارج کرد. حالا حتی چند سال دوری از فوتبال هم موجب نمیشود که شهریار تحت هر شرایطی خواهان نشستن روی نیمکت تیم ملی باشد. بهنظر میرسد تجربه او، برای مربیان جوانتری مثل نکونام نیز تجربه مفیدی بوده است. نکو یکی دیگر از مربیانی بود که گفته شد با پیشنهاد فدراسیون روبهرو شده است. مردی که اواخر فصل گذشته دائما در معرض اتهام علاقه به جانشینی اسکوچیچ قرار داشت اما ظرف چند ماه، هم پیشنهاد استقلال را رد کرد و هم حاضر نشد روی نیمکت تیم ملی بنشیند. او تا امروز قدم به قدم در مربیگری پیشرفت کرده و نمیخواهد این توازن را با یک تصمیم انتحاری به هم بزند. دایی و نکو، فعلا علاقهای ندارند که در اطراف تیم ملی آفتابی شوند. این اتفاق میتواند دیر یا زود برای آنها رخ بدهد اما پذیرفتن شرایط فعلی با اصول هیچکدام از این دو مربی تطبیق پیدا نمیکند. جواد به ماجراجویی آسیایی با فولاد ادامه میدهد و شهریار هم همچنان جایگاهش را در بین مردم حفظ میکند. برخورد سرد او با وزیر ورزش هم نشان میدهد که دایی دیگر در تله هیچ سیاستمداری قرار نمیگیرد. او دیگر از آن سالهای پرماجرای دوران جوانی فاصله گرفته و دیگر به هیچکس اجازه نمیدهد که از شهرت و اعتبارش برای پنهان کردن مشکلات بزرگ مدیریتی سوءاستفاده کند. این تجربه برای شهریار ساده بهدست نیامده و او برای قرار گرفتن در این موقعیت، چیزهای زیادی را از دست داده است.
چهرههایی مثل علی دایی و جواد نکونام، در مسیر اراده عمومی قدم برمیدارند. در این مقطع، جامعه فوتبال ایران بهدنبال یک مربی ایرانی برای نیمکت تیم ملی نبود و این دو مربی به خوبی چنین ارادهای را درک کردند. درست برخلاف کمیته فنی که در حال قدرتنمایی با کلمهای مثل «صلاحیت» نظری کاملا مخالف با جامعه داشت. همه این ماجراها در نهایت به ایجاد تغییر روی نیمکت تیم ملی منجر نشدند اما بد نیست اگر این اتفاق، ترکیب کمیته فنی را تغییر بدهد. این کمیته، جای افرادی مثل علی دایی است که عمرشان را در تیم ملی سپری کردهاند. این کمیته جای آنهایی است که بدون درنظر گرفتن موانع و توصیهها، صلاح فوتبال ایران را میدانند و به جز اعتلای تیم ملی به چیز دیگری فکر نمیکنند. کمیته فنی در فوتبال ایران اما به تسخیر آنهایی درآمده که یک دهه از آخرین تجربه کاریشان در فوتبال میگذرد، افرادی که سالهاست بهروز نشدهاند و حتی یک روز را هم بهعنوان مربی روی نیمکت تیم ملی سپری نکردهاند. اگر قرار است این کمیته در تصمیمهای بعدی هم دخیل باشد، یک زلزله اساسی باید در ترکیب آن اتفاق بیفتد. چرا که حتی هیأت رئیسه فدراسیون فوتبال هم مسئولیت تصمیمهای قبلی این کمیته را نمیپذیرد و ناچار است کاملا مخالف آن عمل کند!
خام بودند پخته شدند نسوختند!
در همینه زمینه :