• پنج شنبه 13 اردیبهشت 1403
  • الْخَمِيس 23 شوال 1445
  • 2024 May 02
یکشنبه 26 تیر 1401
کد مطلب : 166192
+
-

بارقه امید برای تحقق حکومت‌های محلی

یادداشت
بارقه امید برای تحقق حکومت‌های محلی

ابراهیم علی‌پور-فعال اجتماعی

مهم‌ترین مسئله شهری ایران، مسئله حکومت‌های محلی و نسبت آنها با دولت ملی است. مسائل و چالش‌هایی از قبیل اینکه جایگاه مدیریت‌های محلی در توسعه ملی چیست و چرا بسیاری از راهبردهای پیشنهادی در ارتباط با حل مسائل شهری به نتیجه نرسیده‌اند، سؤال‌برانگیز است. درواقع «شهر» محل پیاده‌سازی برنامه‌ریزی‌های توسعه‌محور است، اما «شهر» در اسناد فرادست و قوانین برنامه‌های توسعه فاقد هویت مشخص است؛ به‌عبارتی، شهر در اسناد فرادست جایگاه مستقل و مشخصی ندارد؛ مثلا قوانین برنامه‌های توسعه از فصل‌هایی مانند فرهنگ، علم و فناوری، اجتماعی، نظام اداری و مدیریت، اقتصادی، توسعه منطقه‌ای، دفاعی، سیاسی و امنیتی، حقوقی و قضایی و نهایتا بودجه و نظارت تشکیل شده و هیچ فصل مشخصی به شهر که بیشتر از 75درصد از جمعیت کشور در آن سکونت دارند، تخصیص داده نشده است و این یعنی به رسمیت نشناختن شهر، مدیریت شهری و حکومت‌های محلی در سیاست‌های کلی حاکم بر قوانین برنامه کشور. شهر در این قوانین حداکثر در چارچوب بند، ماده یا تبصره دیده شده است. وقتی مدیریت یا حکومت‌های محلی نزد حاکمیت ملی به رسمیت شناخته نمی‌شود، چطور می‌توان انتظار داشت در نظام مدیریت یکپارچه شهری، واگذاری بخشی از وظایف دولت به مدیریت شهری اتفاق بیفتد! بنابراین نخستین گام در رویکرد جدید را باید هویت‌مند کردن شهر در چارچوب شکل‌گیری و بسط حکومت‌های محلی دانست. درواقع از این منظر، بیش از آنکه موضوعی همچون مدیریت یکپارچه شهری مهم باشد، موضوع هویت‌مند کردن مدیریت شهری و حکومت‌های محلی در اسناد فرادست مهم است. دومین گام را باید در نهادینه کردن آنها و سومین گام را باید در اثربخش کردن آنها دانست. اما واقعیت آن است که برخورد با موضوع حکومت‌های محلی در ایران همواره دارای فرازوفرودهایی بوده است. اولین چالش را باید در مقاومت‌های ساختاری در بدنه دولت ملی جست‌وجو کرد که منبعث از خوی تمرکزگرایانه اوست که همواره به‌دنبال فربه شدن بوده‌اند. دومین چالش را باید در فقدان روش‌شناسی لازم برای نقش‌آفرینی حکومت‌های محلی در چارچوب دولت ملی دانست. سومین چالش نیز مرتبط با ضعیف و آماده نبودن حکومت‌های محلی برای بر‌عهده گرفتن اداره امور و ضرورت توانمند ساختن آنهاست که خود منبعث از به حاشیه رانده شدن توسط دولت‌های مرکزی طی سال‌ها و بلکه دهه‌های متمادی است. اما امروز، زمینه برای تقویت حکومت‌های محلی وجود دارد و مقاومت‌های ساختاری در برابر ورود آنها به عرصه‌های تصمیم‌گیری و نقش‌آفرینی کمتر شده و باید از این فرصت استفاده کرد.
باید توجه داشت که هیچ دولتی را نمی‌توان توسعه‌یافته قلمداد کرد؛ مگر آنکه توزیع قدرت در میان اعضای جامعه محلی و ملی درست تقسیم شده باشد. باید توجه داشت که نقش‌آفرینی حکومت‌های محلی فقط محدود به مقیاس محلی نیست، بلکه بسیاری از چالش‌های جهانی و کلان، منوط به نقش‌آفرینی و کنش آنهاست؛ به‌طور مثال همه می‌دانیم مادامی که مدیریت‌های محلی در بحث تغییر اقلیم جهانی، کنترل آلاینده‌ها و مدیریت محیط‌زیست شهرها وارد نشوند، نگرانی‌های زیست‌محیطی در سطوح کلان کاهش نخواهد پذیرفت و دولت‌ها نیز قادر نخواهند بود
کاری به پیش ببرند.
حالا این امر پذیرفته شده است که اگر کشوری در برابر چالش‌های زیست‌محیطی یا مسائل اجتماعی و اقتصادی عملکرد مناسبی داشته است بیش از آنکه حاصل عملکرد دولت ملی باشد، نتیجه کارکرد حکومت‌های محلی و جامعه شهری به‌حساب می‌آید. اما سؤال این است که نسبت موضوع مدیریت یکپارچه شهری و حکومت‌های محلی چیست؟ مدیریت یکپارچه شهری موضوعی است که به‌رغم تأکید در قوانین برنامه‌های توسعه پنج‌ساله عملیاتی و محقق نشده است. از سوی دیگر به‌رغم حذف آن در قانون برنامه پنجم و ششم، خواست آن از سوی مدیریت شهری فراموش نشده و همواره با جدیت مطالبه شده است. در ماده136 قانون برنامه سوم و ماده137 قانون برنامه چهارم فهرستی از وظایف دولت مرکزی و سازمان‌های تابعه مشخص شده بود تا به شهرداری و شوراها (نمادهای مدیریت محلی) واگذار شود، اما به‌دلیل آنکه مدیریت‌های محلی در اسناد فرادست فاقد جایگاه قانونی بودند امکانپذیر نشد.
درواقع لازمه این کار در گام نخست به رسمیت شناختن مدیریت‌های محلی در قانون برنامه است؛ به همین دلیل لازم است تا فصل مشخصی از قانون برنامه ششم به مدیریت محلی اختصاص یابد. با توجه به مجموعه چالش‌های فراروی نظام مدیریت یکپارچه شهری در کشور، ضروری است تا با رویکرد و نگاهی نو به‌دنبال راه‌حل و راهکار بود. تجربه نشان می‌دهد اگر به جای نگاه کلان در موضوعات مختلف به‌دنبال راه‌اندازی مدیریت یکپارچه مثل الگوی شورایاری‌ها باشیم، امکان تحقق مدیریت یکپارچه شهری بیشتر است؛ مثلا تجربه همکاری شورایاران به‌عنوان یک الگو از حکومت‌های محلی با سازمان‌های مختلف خدماتی در تهران در قالب تفاهمنامه همکاری و تعامل سازنده و مستمر با شهرداری می‌تواند تحقق الگوی مدیریت یکپارچه را تسهیل کند. در دیدار اخیر جمعی از شورایاران با رئیس مجلس شورای اسلامی، دکتر قالیباف به نهادینه کردن شورایاری در قالب قانون مدیریت یکپارچه شهری اشاره کردند که می‌تواند بارقه امیدی در این خصوص باشد.

این خبر را به اشتراک بگذارید