آرتیست کوچه آبشار
اسماعیل شنگله، بازیگر و کارگردان قدیمی تئاتر و تلویزیون درگذشت
شهاب مهدوی - روزنامهنگار
کرونا کار خودش را کرد. بیماری زمینهای (سرطان ریه) وقتی با کرونا همراه شد، طولی نکشید که قصه اسماعیل شنگله بهسر آمد. بازیگر و کارگردان قدیمی تئاتر، تلویزیون و سینما که البته عرصه فعالیتش بیشتر همان تئاتر و تلویزیون بود، در حالی از دنیا رفت که سالها بود در شمال کشور و دور از هیاهوی پایتخت زندگی میکرد. اسماعیل شنگله سال ۷۴ از تلویزیون بازنشسته شده بود، ولی تا همین چند سال پیش همچنان کار میکرد تا اوایل دهه ۹۰ که بیماری داستانش را عوض کرد، فعالیت هنری را کنار گذاشت و در نقطهای دنج و خوش آبوهوا، گذران کرد تا هوای ریه آسیبدیدهاش را داشته باشد. سالهای مراقب و استراحت که بهگفته خودش در یکی از معدود گفتوگوهای این سالهایش، به کتاب خواندن و فیلم دیدن گذشت، سکانس پایانی اسماعیل شنگله را تا همین اواخر که گرفتار کرونا شد، با آرامش و تأنی همراه کرد. تا همین 2شب پیش که دخترش لیلا شنگله با جمله «پدر رفت» از درگذشت اسماعیل شنگله در ۸۶ سالگی خبر داد و این پایان بازیگر٫ کارگردانی بود که صدا و گویش تهرانیاش به هر نقشی رنگ و عطر میبخشید. در خیابان ری تهران، کوچه آبشار به دنیا آمد؛ منطقهای که هنرمندان زیادی از آن بیرون آمدند. علاقه جدی به هنر مربوط به سالهای دبیرستان بود و سال کودتا، ۱۷ساله بود که به جامعه باربد پیوست.
شروع فعالیت هنری با جامعه باربد
این روایت شنگله از روزهای آغازین فعالیت هنریاش است: «سالی که ما کار بازیگری را شروع کردیم، سینما به این صورت نبود. آن زمان دکتر کوشان کلاسهایی را برگزار میکرد که ما در آنها شرکت و به این واسطه تئاترهایی را در خیابان لالهزار کار کردیم که البته بیشتر جنبه خصوصی داشت. من از ۱۷سالگی به تئاتر علاقهمند بودم و از همان زمان برای تماشای تئاتر به لالهزار میرفتم؛ البته بیشتر روزهای جمعه تئاتر میدیدم که ارزانتر بود. وقتی به تماشای این نمایشها مینشستم، با وجود علاقه بسیاری که به تئاتر و سینما داشتم، اصلا فکر نمیکردم که روزی توان و آمادگی لازم برای حضور روی صحنه را داشته باشم. سال ۱۳۳۲ در کلاسهای «جامعه باربد» که اتفاقا تعداد محدودی شاگرد میپذیرفت، ثبتنام کردم و بعد از 6ماه از آنجا فارغالتحصیل شدم. آن سالها معمول بود که هرکس دورههای آموزشی را در جامعه باربد میگذراند تا مدتی تنها نقش یک سرباز نیزه به دست را برعهده بگیرد و نهایتا وقتی پادشاه از جلویش رد میشود، تعظیمی کند.»
یکی از چهرههای نسل طلایی
در دهههای ۳۰ و ۴۰ شنگله یکی از چهرههایی بود که در همراهی با علی نصیریان و عزتالله انتظامی روی صحنه میرفت. داستان رفاقت طولانی با نصیریان هم از اواخر دهه ۳۰ آغاز شد. تلهتئاترهای «بعد از سی سال»، «پزشک دهکده کوکونیان» و «غرور زندگی» به کارگردانی علی نصیریان یکی از فرازهای مهم کارنامه هنری شنگله است.
تحصیل در اروپا
اسماعیل شنگله یکی از چهرههای تحصیلکرده تئاتر و تلویزیون در دهههای ۴۰ و ۵۰ بود، اما چه شد که او برای تحصیلات هنری به اروپا رفت؟ ماجرا به کمبود منابع و امکانات در ایران آن سالها بازمیگردد: «باید اعتراف کنیم زمانی که ما کار را شروع کردیم هیچ کتاب و مطلبی در زمینه تئاتر و تلویزیون نبود. اصلاً تلویزیونی وجود نداشت؛ سینمای آن دوره دهه 30بود. سال 1338اداره هنرهای دراماتیک تشکیل شد و آنجا بهعنوان کارمند استخدام شدیم. اطلاعات، دانش و فرهنگ درستی راجع به این حرفه نداشتیم. حمید سمندریان آمد و داوود رشیدی، عزتالله انتظامی و محمدعلی کشاورز مرا مشتاق کردند به تحصیل این رشته و به آلمان و سپس اتریش رفتم.»
کارگردان٫ بازیگر گزیدهکار
در بازگشت به وطن تلویزیون خاستگاه و پایگاه اسماعیل شنگله شد. تلهتئاتر مناسبترین عرصه برای درخشش شنگله بود و البته او چه در مقام بازیگر و چه بهعنوان کارگردان و تهیهکننده گزیدهکار بود. از آثارش بهعنوان تهیهکننده، مجموعه «مدرس» در دهه ۶۰ در یادها ماند و بهعنوان تهیهکننده و بازیگر در 2سریال مهم تلویزیون در ابتدای دهه ۷۰، «عطر گل یاس» و «آوای فاخته» هر دو به کارگردانی بهمن زرینپور، نقشی محوری داشت. در سالهای بعد حضور در عرصههای اجرایی و کارگردانی را کلا کنار گذاشت و ترجیح داد صرفا بهعنوان بازیگر به فعالیت بپردازد. در اینجا هم باز تلویزیون انتخاب اولش بود و کلا خیلی در سینما فعالیت نداشت. در سالهای قبل از انقلاب فقط در یک فیلم (دایره مینا) حضور یافت. از فیلمهایش در سالهای بعد از انقلاب میتوان به اینها اشاره کرد: عروسک فرنگی، گاهی به آسمان نگاه کن، آبی، پارتی، سگکشی و سام و نرگس. از ابتدای دهه ۹۰ با توجه به بیماریاش کار در تلویزیون را هم کنار گذاشت و این سالهای پایانی را در خارج از مرکز گذراند. بهعنوان تهرانی اصیل، سالهای پایانی عمرش را در شمال کشور به استراحت، مراقبه و مطالعه گذراند تا اینکه کرونا از راه رسید تا تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران یکی از چهرههای فرهیختهاش را از دست بدهد.