حج، زمینهساز نزول رحمت فراوان الهی
آشنایی با اسرار و ثمرات حج از دیدگاه مرحوم آیتالله مصباح یزدی
سیدمحمدمهدی زادصالح
حج در زمره عبادات اجتماعی است و از اهمیت ویژهای نزد خداوند برخوردار است، تا جایی که اگر در جامعه کسی استطاعت مالی برای این سفر را نداشت، حاکم شرع موظف است این هزینه را از بیتالمال تامین کرده و افرادی را به حج بفرستد. در تمامی اعمال حج، حرکاتی نمادین وجود دارد که سرشار از پیامها و رازهاست؛ نوع پوشش، زمزمههای حین طواف، نحوه چرخش مسلمین دور کعبه، دویدنهای بین صفا و مروه، پرتاب سنگ با شیوهای خاص به مکانی خاص، کوتاهکردن مو و خیلی موارد دیگر، دغدغه جستوجو درباره فلسفه و اسرار حج را جدیتر میسازد. همچنین فراهمشدن شرایطی خاص برای نزول رحمت الهی بر جامعه مسلمین، از مهمترین اسرار و منافع حج هستند که در ادامه با مروری سریع بر بیانات مرحوم آیتالله محمد تقی مصباح یزدی قدسسره در کتاب «شرح خطبه فدکیه»، جلد اول، با توضیحات این موارد آشنا خواهیم شد.
از دیدگاه اسلام بهترین فایده حج در جنبه فردی، چه چیزی است؟
اگر بهدنبال یکی از بهترین فواید حج باشیم، شاید بتوان آن را «تمرین بندگی» عنوان کرد. در هنگامه اعمال حج، خداوند از حاجی میخواهد که در روزی معین و ساعتی مشخص در سرزمینی توقف کند و بدون اینکه به زمان و مکان توقف اعتراض داشته باشد، او را اطاعت کند و زمانی مشخص، نه دیرتر و نه زودتر، باید از آن سرزمین کوچ کند. هنگام طواف، باید حول خانهای سنگی به تعدادی معین گردش کند، بدون اینکه از چرایی آن سؤال کند. همچنین است سعی بین صفا و مروه و سایر اعمال حج.
گرچه بسیار مناسب است که انسان در کنار یادگیری احکام اسلام، حکمتهای آن احکام را هم یاد بگیرد؛ چراکه این امر موجب تقویت ایمان شده، انسان خواهد فهمید که احکام خدا گزاف و بیهوده نیست اما نباید بهتدریج حالت انسان بهگونهای شود که دستورهای الهی را تنها بهخاطر منافع آنها انجام دهد. ما کمتر به این معنا اهتمام داشتهایم که فرمان خداوند را تعبداً اطاعت کرده، به فواید آن توجه نداشته باشیم. اعمال حج برای این تشریع شده است که این نقص را در ما جبران کند. اگر از عبد واقعی سؤال کنند که چرا این کارها را میکنی؟ پاسخ او یک کلام خواهد بود: خداوند چنین امر فرموده است و باید امر او را اطاعت کرد. «تعبد» از «عبد» مشتق شده و بهمعنای «بندهوار رفتار کردن» است. بنده باید تمرین کند که به حکم خدا ـ ازآنرو که حکم خداست ـ عمل کند [نه بهخاطر اینکه فلان فایده خاص را دارد یا فلان ضرر را از جسم و جان دور میسازد].
در نتیجه تقویت روحیه تعبد، چه برکاتی به ما میرسد؟
خدای متعال از روی لطف عمیقی که به بندگان خویش دارد، از هیچیک از راههای تأثیرگذار در انسان، برای جذبشدن به عالم بالا فروگذار نمیکند. او راههایی را در برابر انسان میگشاید تا بهطور طبیعی، انگیزهای برای توجه به خدای خویش و خضوع در مقابل عظمت او بیابد؛ چراکه این توجه و خضوع، یگانه عامل ترقی روحی و معنوی انسان و رسیدن به هدف خلقت است.
از اینرو، میبینیم بااینکه سختیهایی در راه انجام اعمال حج وجود دارد، باز خداوند با تأکید فراوان مسلمانان را به ادای این فریضه الهی فرامیخواند. این دعوت الهی ازآنروست که هیچ عاملی همچون حج نمیتواند انگیزهای جهانی برای حرکت بهسوی معنویت در مردم ایجاد کند. [و در عظمت این عبادت همگانی، احساس خشوع و توجه برای آدمی بسیار ملموستر از هر حالت دیگری حاصل میشود.]
حج با داستان حضرت ابراهیم علیهالسلام و خانواده ایشان گره خورده است. فلسفه این گره تاریخی چیست؟
ما باید به آن سرزمینی سفر کنیم که ابراهیم(علیهالسلام) بیهیچ تردیدی آزمون سخت الهی را جامعه عمل پوشاند تا با یادآوری داستان او رایحهای از روح عبودیت او مشام ما را هم نوازش دهد و بفهمیم که بنده در مقابل خدای خویش چگونه باید رفتار کند.
حاجی در آن سرزمین به یاد بزرگترین امتحان ابراهیم(علیهالسلام)، حیوانی را ذبح میکند و بر مکانهایی که شیطان بر ابراهیم(علیهالسلام) ظاهر شد تا مانع پیروزی او در امتحان الهی شود، سنگ میزند که به نفس خویش یادآوری کند که برای پیروزی در امتحانهای الهی باید از مانعی چون ابلیس گذر کرده، در برابر وسوسهها و شبهههای او مقاومت کند.
امتحان حضرت ابراهیم علیهالسلام چه بود و چه پیغامی برای ما دارد؟
حضرت ابراهیم (علیهالسلام) خود در سرزمین شامات زندگی میکرد اما در آن هنگام که فرزندش اسماعیل(علیهالسلام) نوزادی بیش نبود، به امر خداوند او و مادرش را به سرزمینی بیآبوعلف میان کوههای مکه برد و گاه به ایشان سرکشی میکرد. اما اکنون که آن فرزند خردسال یعنی حضرت اسماعیل (علیهالسلام) نوجوانی زیبا، رشید و دلرباست و ابراهیم(علیهالسلام) از تماشای این موهبت الهی لذت میبرد، در خواب میبیند که در حال ذبح اوست و میفهمد که این وظیفهای است که باید انجام دهد. این وظیفه بهصورت رؤیا به حضرت ابراهیم (علیهالسلام) نشان داده شد تا او گمان کند که تکلیفش ذبح حقیقی است و اینگونه خداوند ابراهیم نبی (علیهالسلام) را امتحان کرد تا معلوم شود آیا حاضر است فرزند خویش را به فرمان الهی ذبح کند یا نه و چون اراده خداوند بر ذبح اسماعیل (علیهالسلام) تعلق نگرفته بود، با گذاشتن کارد بر گلوی اسماعیل(علیهالسلام)، ابراهیم(علیهالسلام) از امتحان سربلند بیرون آمده، به وی خطاب شد: «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا؛ آن رؤیا را تحقق بخشیدی [و وظیفهات را انجام دادی]».
نکته دیگری که از مرور این امتحان عجیب بهدست میآید، کمال جناب اسماعیل (علیهالسلام) است. ابراهیم (علیهالسلام) این تکلیف را با خود اسماعیل(علیهالسلام) در میان گذاشته است. قرآن آن را چنین نقل میفرماید: «پس هنگامی که با او به حد سعی و کوشش رسید، گفت: پسرم، من در خواب دیدم که تو را ذبح میکنم. نظرت چیست؟»
حضرت اسماعیل(علیهالسلام) در پاسخ پدر میگوید: «پدرم! به آنچه مأموری، عمل کن!»
اسماعیل (علیهالسلام) احساس کرد پدر نگران است که فرزند او زیرکارد طاقت نیاورد. به همین جهت این سخن را به پاسخ خود اضافه کرد: «سَتَجِدُنِی إِن شَاءَالله مِنَ الصَّابِرِین؛ [نگران این نباش که من طاقت نیاورم.] به خواست خدا مرا از صابران خواهی یافت». اسماعیل (علیهالسلام) فراموش نکرد که بگوید: «إنشاءالله». او با گفتن این جمله اعلام میکند که من به خویشتن اطمینان نداشته، بینیاز از یاری خداوند نیستم. در همین پاسخ کوتاه اسماعیل(علیهالسلام) بهقدری معرفت و ادب موج میزند که انسان بعد از گذشت هزاران سال، با شنیدن پاسخ او مرتبه والایی از کمال را در او میبیند و غایبانه عاشق این جوان مؤمن و مؤدب میشود!
سختترین آزمون حضرت ابراهیم (علیهالسلام) چه بود؟
آیا میتوان امتحانی بالاتر و سختتر از این تصور کرد که انسان در سن پیری فرزند نوجوانی چون اسماعیل(علیهالسلام) را بهدست خویش ذبح کند، بدون اینکه هیچ گناه یا لغزشی از او سر زده باشد؟ و هیچ سؤال و اعتراضی هم نداشته باشد؟
حضرت ابراهیم (علیهالسلام) به حکیمانهبودن تکالیف الهی و بیهوده و گزافنبودن آنها ایمان دارد. او هیچگاه نپرسید: مگر این نوجوان چه گناهی مرتکب شده است که باید بهدست پدرش ذبح شود؟ نیز هیچگاه تقاضا نکرد: خدایا، اگر قتل این نوجوان واجب است، کسی دیگر را بر این کار مأمور کن! آری، نه در وجود ابراهیم(علیهالسلام) و نه در وجود اسماعیل(علیهالسلام)، ذرهای تردید و اعتراض دیده نمیشود.
خداوند در آیه28سوره حج میفرماید: «[و مردم را دعوت عمومی به حج کن]...تا شاهد منافع گوناگونی برای خویش باشند.» این منافع شامل منافع دنیوی نیز میشود؟
بله. حج، براساس آیات و روایات، شکوفاکننده اقتصاد جهانی است. منافع گوناگونی که قرآن کریم بدان اشاره میفرماید، براساس روایات، شامل منافع دنیوی و اخروی است. در کتاب عیوناخبارالرضا(علیهالسلام) در همین راستا آمده است: «در حج، اهالی شرق و غرب زمین و کسانی که در خشکی و دریا هستند، به منفعت دست مییابند؛ چه کسانی که حج میگزارند و چه کسانی که حج نمیگزارند، از تاجر و سیاحتگر و فروشنده گرفته تا مشتری، کاسب و مسکین...».
درک حقیقت عبودیت و شکوفایی اقتصادی، دو مورد از اسرار و منافع حج بودند که تا اینجا به آنها اشاره شد. آیا منفعت مهمتری نیز از اعمال حج حاصل میشود؟
حضرت زهرا (علیهاالسلام) در خطبه فدکیه به منفعت دیگری اشاره میفرمایند که اگر همه منافع قبلی را در یک طرف قرار دهیم و این منفعت را در طرف دیگر، شاید همین یک منفعت بر همه آنها برتری داشته باشد. ایشان میفرمایند: «وَالْحَجَّ تَشْییداً لِلدِّین؛ و [خداوند] حج را برای استحکام و شکوه دین قرار داد».
حضرت میفرمایند: حج باعث میشود که بنای دین، رفیع، بلند، زیبا و شکوهمند باشد. ولی چگونه حج چنین منفعتی برای دین دارد؟ شاید مقصود این باشد که اگر حج تشریع نشده بود و مسلمانان هرساله موظف به تشکیل چنین اجتماع باشکوهی نبودند، ابهت اسلام به جهانیان نشان داده نمیشد.
اگر حج نبود، بنای دین، بنایی ضعیف، خاموش، آرام و بیرمق بود و مسلمانان بهره چندانی از آن نبرده، بسیاری از آن غافل میشدند و این، زمینه محرومیت از برکات فراوانی را فراهم میکرد اما وجود حج موجب رفعت و شکوه دین و جذب دلها شده، زمینه نزول رحمت فراوان الهی را فراهم میکند.
مشاهده این عظمت و خشوع دستهجمعی مسلمانان در برابر خداوند، چه فایدهای برای مسلمانان و مردم جهان دارد؟
در چنین مراسمی، عظمت اسلام و جامعه اسلامی به نمایش گذاشته میشود و قطعاً دیدن این مناظر باشکوه و حتی نقل و توصیف آن، غیرمسلمانها را تحتتأثیر قرار داده، این سؤال را برای آنها مطرح مینماید: این چه جاذبهای است که مردم را اینچنین به سرزمینی خشک و بیآبوعلف و خالی از وسایل خوشگذرانی میکشاند؟ همچنین حاجی با زحمت و مشقت فراوان در سرما و گرما باید چون قطرهای که به دریا میپیوندد، خود را به این اجتماع باشکوه رسانده، همه باهم به ذکر و یاد خدا و توبه و انابه به درگاه او بپردازند. این امر اثر روانی عجیبی در دلها خواهد گذاشت و زمینه درک عظمت دین را برای بشر فراهم خواهد کرد.
از مستحبات اعمال مسجدالحرام نگاهکردن به خانه کعبه و تماشای بیتالله است. خدای متعال در این سنگهای سیاه و این سرزمین خشک و بیآبوعلف چنان جاذبهای قرار داده است که دلها را مجذوب مینماید، تا افراد بیشتری به رحمت او نایل شوند. او میخواهد لیاقت درک رحمتش هرچه بیشتر در وجود انسانها مهیا شود.
[بنابراین، نخستین فایده حج برای خود حاجیان است که در دل این اقیانوس عظیم، با تمام وجود متوجه عظمت الهی شده و جان و دل را سرشار از خشوع الهی گردانند. سپس مشاهده این عظمت و خشوع مسلمانان، جان و دل مردم جهان را برای پذیرش بندگی آماده میسازد. این رحمتی است که خدای متعال با تشریع مناسک حج، به بندگان عطا فرموده است.] آری حج نه یک مراسم فردی یا اختصاصی بلکه اقیانوسی است که دریاها، رودها، نهرها و قطرهها در آن به هم پیوسته، معبود خویش را میخوانند.
جمعبندی شما از اسرار و منافع حج چیست؟
برخی از اسرار حج عبارت است از تمرین بندگی، شکوفاسازی اقتصاد جهانی، محکمسازی و رفعت دین و شکوفاسازی معنویت جهانی. اما مهمترین فلسفه حج، تشدید دین است که حضرت زهرا(علیهاالسلام) بدان اشاره فرمودند؛ بدینمعنا که حج بنای دین را محکم و باشکوه مینماید. اگر حج نبود، بنای دین، بنایی ضعیف، خاموش، آرام و بیرمق بود و مسلمانان بهره چندانی از آن نبرده، بسیاری از آن غافل میشدند و این، زمینه محرومیت از برکات فراوانی را فراهم میکرد اما وجود حج، موجب رفعت و شکوه دین و جذب دلها شده، زمینه نزول رحمت فراوان الهی را فراهم میکند.