صدای پای فاشیسم در فرانسه
ایدههای افراطگرایانه مارین لوپن در جامعه فرانسه حامیان فراحزبی پیدا کرده است
سیاست داخلی فرانسه در انتظار پسلرزههای سهمگین انتخابات 2هفته پیش است. گفته شده، دولت بهزودی با تغییرات گستردهای روبهرو خواهد شد. در همین حال، ناظران سیاسی با اشاره به افزایش کرسیهای راستگرایان افراطی و کسب 2کرسی کلیدی در پارلمان، نسبت به گسترش نفوذ ایدههای این گروه در لایههای عمیقتر جامعه فرانسه و حتی اروپا هشدار میدهند.
ائتلاف حامی امانوئل مکرون رئیسجمهوری فرانسه، در دور دوم انتخابات پارلمانی اکثریت مطلق خود را از دست داد. او برای پیشبرد سیاستهایش به 289کرسی نیاز داشت اما تنها توانست 245کرسی بهدست آورد. در مقابل، حزب راست افراطی «اتحاد ملی» به رهبری مارین لوپن کرسیهای خود را از 8 به 89 رساند که موفقیت بزرگی بهشمار میرود. ائتلاف چپها به رهبری ژان لوک ملانشن نیز 131کرسی بهدست آورد.
نگرانیها نسبت به نفوذ رو به افزایش راستگرایان افراطی در صحنه سیاسی فرانسه از هفته گذشته بیشتر شد؛ زمانی که رؤسا و معاونان روسای پارلمان انتخاب شدند و برای نخستینبار 2نفر از نمایندگان راستهای افراطی توانستند کرسی معاونت ریاست پارلمان را بهدست آورند. گاردین این پرسش را مطرح کرده که چطور حزب اتحاد ملی(یا همان جبهه ملی سابق) با 89کرسی توانست در پارلمانی با 577کرسی، 2پست از 6کرسی معاونت ریاست پارلمانی را بهدست آورد؟ چطور 2کاندیدای این حزب توانستند 290 و 284رأی لازم را بهدست آورند؟ شایعات زیادی وجود دارد که این اتفاق حاصل لابیهای پشت پرده و زد و بندهای سیاسی میان جبهه میانهروی مکرون و راستهای افراطی بوده است. حقیقت هرچه که باشد، آنچه انکارناپذیر است، موفقیت سیاستمداران راست افراطی است؛ آن هم نه فقط در افزایش کرسیهای خود در پارلمان، که در تغییر صحنه سیاسی فرانسه. در سالهای اخیر بسیاری از ایدهها و نظرات راستهای افراطی ازجمله درباره مهاجرت و اسلام وارد جریان تفکرات احزاب چپ و راست در این کشور شده است.
اکنون نیمقرن از شکلگیری حزب جبهه ملی فرانسه میگذرد؛ حزبی که شکلگیریاش حاصل اختلافات میان گروههای فاشیستی پس از جنگ بود. از آن زمان تاکنون بخشی از تلاش این گروه در جهت سازماندهی مجدد خودش بوده است. آلن دو بنو متفکر سیاسی فرانسوی، مغز متفکر این جریان بود. او متوجه شد که برای پیشبرد این پروژه باید ایده برتری نژادی در برخورد با تفاوتهای فرهنگی را کنار گذاشت و برای متفاوت بودن با جریانهای فکری دیگر، جهانیشدن را به چالش کشید.
ژان ماری لوپن، نخستین رهبر حزب جبهه ملی و پدر مارین لوپن، در سال1974 در انتخابات ریاستجمهوری تنها 0.8درصد آرا را بهدست آورد. او در انتخابات2002 با کسب 18درصد آرا و رسیدن به دور دوم انتخابات ریاستجمهوری در تقابل با ژاک شیراک، جامعه فرانسه را شگفتزده کرد. ژان ماری لوپن هرگز نتوانست تمایلات فاشیستی خود را آنطور که باید بپوشاند اما مارین لوپن که در سال2011 هدایت حزب را بهدست گرفت در این کار موفق بود و حتی تا جایی پیش رفت که پدرش را نیز از حزب کنار گذاشت. او 7سال بعد(2018) نام حزب را از «جبهه ملی» به «اتحاد ملی» تغییر داد اما همچنان به برنامههای بنو پایبند ماند؛ بهویژه در زمینه ضدیت با جهانیشدن، مهاجرت و اسلام. لوپن در انتخابات اخیر ریاستجمهوری از مکرون شکست خورد اما توانست 41درصد از آرای رایدهندگان فرانسوی را بهدست آورد. واقعیت این است که بخشی از این موفقیت بهدلیل تعدیل مواضع تند حزب اتحاد ملی بود اما بخش دیگری از این موفقیت نتیجه تمایل جریانهای سیاسی فرانسه- اعم از چپ و راست- به ایدههای راستهای افراطی است که باعث شده با این حزب از در مصالحه وارد شوند. بهعنوان مثال، نخستینبار نه حزب مارین لوپن که حزب کمونیست فرانسه بود که مسئله مهاجرت را مطرح کرد. شوراهای این حزب در دهه1970 مرتبا مهاجران غیراروپایی را از پروژههای مسکن کنار میگذاشتند. البته تمایلات نژادپرستانه این حزب در ابتدا باعث افول مقبولیت آن در جامعه فرانسه شد اما این حزب در رویکردی نامحسوس تلاش کرد تا مشکلات طبقه کارگر را به مسئله مهاجرت و مهاجران غیراروپایی مرتبط کند. حزب کمونیست ورود تفکرات نژادپرستانه را در سیاستهای اجتماعی فرانسه قابلقبول جلوه داد و به این ترتیب شرایط را برای اینکه حزب لوپن ردای ناجیان طبقه کارگر را بر تن کند، آماده کرد. بررسی حوزههای رایگیری نشان میدهد که حومه پاریس و شمال فرانسه که روزگاری پایگاه حزب کمونیست بود بیشترین رأی را به نفع حزب اتحاد ملی لوپن به صندوق ریختهاند.
گسترش نفوذ تفکرات راست افراطی فقط به احزاب سیاسی محدود نمیشود. مفسران و تحلیلگران نیز در سالهای اخیر نهتنها رویکرد ضدمهاجرتی و ضداسلامی جریان راست افراطی را تکرار میکنند، بلکه مکررا از تئوریهای توطئه آنان، ازجمله درباره پر کردن اروپا با غیراروپاییها صحبت میکنند. براساس یک نظرسنجی، تقریبا 6نفر از هر 10فرانسوی در سال گذشته نگران وقوع چنین مسئلهای بودهاند.
البته این فقط فرانسه نیست که ایدهها و تفکرات راستهای افراطی در آن مورد توجه قرار گرفته است. «اروپا، اروپا نخواهد بود و مردم اروپا تنها جایی که را میتوانند اسمش را خانه بگذارند از دست خواهند داد.» این اظهارات متعلق به مارین لوپن یا بنوا نیست، بلکه بخشی از مقدمه کتاب پرفروش «مرگ غریب اروپا» است که توسط داگلاس موری نویسنده و مفسر سیاسی انگلیسی نوشته شده است.