تهرانی بهتر با احترام یا اتهام؟
حامد فوقانی؛ دبیر گروه شهر
درحالیکه نمایشگاه شهرهای خواهرخوانده و توانمندیهای مدیریت شهری برگزار میشود و صحبت از آینده برای رفع نیازهای ضروری شهرها، حرکت به سمت توسعه پایدار، پیشرفت در زمینه هوشمندسازی و الکترونیکیسازی در میان است، عدهای همچنان از گذشته صحبت میکنند و انگشت اتهام بهسوی یکدیگر میگیرند؛ صحبتهایی که معلوم نیست چه تأثیری بر آینده شهرهای کشور بهویژه کلانشهر تهران دارد. احتمالا شما هم طی چند روز گذشته مناظره محسن هاشمیرفسنجانی، رئیس پیشین شورای شهر و مدیرعامل اسبق متروی تهران و سیدمجید حسینی، فعال رسانهای، مدیرعامل باغ کتاب تهران در سال1394 و مشاور شهردار در دهه90 را دیده باشید. آنها در شرایطی در این مناظره با ادبیاتی تند، سعی دارند تا نظر خود را به یکدیگر بقبولانند که بسیاری از شیوههای مدیریتی گذشته آنها در مدیریت شهری نوین، جای چندانی ندارد و البته سوال دیگر اینکه در روزهایی که تعدادی از نمایندگان دیگر شهرهای دنیا در تهران حضور پیدا کردهاند چرا باید مشکلات نحوه تامین مالی در 2دهه گذشته برای اداره تهران، شهرفروشی و کوتاهیهای مترو مطرح شود؟ آن هم در روزگاری که بسیاری از شهرسازان بزرگ و مطرح دنیا از تغییرات لازم برای طراحیها و اداره شهرها در پساکرونا سخن میگویند و نظریههای فراوانی در این زمینه ارائه میشود. جالب اینکه صاحبنظران و استادان حوزههای معماری، حملونقل همگانی، محیطزیست و خدماتی در نمایشگاه تهران1401 بوستان گفتگو هم بخشی از آنچه بیان میکنند مربوط به مطالعات الزام در تغییر برای سبک شهرنشینی و شهرسازی بهخاطر شیوع کرونا و پساکروناست. اما در مناظره محسن هاشمی و سیدمجید حسینی که در یکشبکه اینترنتی انجام شده، آن دو از بدهیهایی که طی دورههای پیشین به تهران تحمیل شده است صحبت میکنند. هرکدام از آنها بهجای آنکه راهحل و پیشنهادی جدید داشته باشند، سعی میکنند تا بگویند که شیوه مدیریتی دیگری اشتباه بوده است. مثلا اینکه یکی میگوید اگر بدهیهای دولتها از قبال پرداخت پول مترو سنگینتر میشده، چه ایرادی داشته: «دولت اکنون 400هزار میلیارد تومان به بانکها بدهکار است و این هم روش...» و دیگری هم میگوید: «شما مردم را بیچاره کردید! شما از طریق بانک، شهر را گران کردید، از طریق شهرداری، شهر را گران کردید.»
این در حالی است که مسئله اصلی درباره حملونقل عمومی است و یکی سعی میکند تنها بگوید که دیگری یا چیزی نمیداند یا باعث مشکلات تهران شده است؛ یا مثلا بحث اینکه ٥١درصد مردم تهران اجارهنشین و خاکنشین شدهاند، به میان میآید اما هیچ راهکاری مطرح نمیشود؛ در واقع میتوان گفت که اگر راهکاری بود همان زمان که آنها مدیر بودند یا مشاوره میدادند، راهکارشان را ارائه میدادند اما هیچکدام نشد و اکنون بهجای آنکه نگاه کنند جامعه جهانی به چه میاندیشد و به چه سمتی برای توسعه پایدار شهرها حرکت میکند، یکدیگر را بدون احترام زیرسوال میبرند. گویی یکی اداره شهر را از مسیر التماس میسر میدانسته و دیگر افزایش بدهیهای دولت.(بخوانید افزایش هزینههای تحمیلی به مردم) اما چند نکته در باب اهمیت پرداختن به موضوع توجه به شهرسازی و تامین درآمد در شرایط فعلی از طربق احترام و تعامل، با وجود شیوع کرونا و در ادامه پساکرونا:
1-آنگونه که اخیرا مؤسسات تحقیقاتی و سایتهای علمی بینالمللی، گزارش دادهاند، بحران کووید-19 طی 2سالونیم اخیر، چالشهای مرتبط با بازارهای زمین و مسکن را افزایش داده است. بهطور نمونه سایت علمی بینالمللی URBANET گزارش داده که کرونا بدهیهای بیسابقه و افزایش تورم و افزایش فشارهای مالی نامطلوب را بر ظرفیت سرمایهگذاری عمومی شهرها برای زیرساختها، خدمات، مسکن ارزانقیمت و وام مسکن را سبب شده است. در صورتی که شهرها با پدیده افزایش نرخ جمعیتپذیری روبهرو هستند و افراد زیادی بدون برنامه خاص، در سکونتگاههای غیررسمی حاشیه شهرهای بزرگ ساکن میشوند و این کار را برای مدیران شهرها سختتر میکند.
2- مشارکت از راه تعامل و احترام با بخش خصوصی، مسیر دیگری است که شهرها برای کنترل جمعیت حین و پس از همهگیری بیماری، نوسازی بافتهای ناکارآمد و آمادگی در برابر گونه بیماریهای جدید باید طی کنند. اینکه مدیریت شهری فعلی تهران تصمیم گرفته از مسیر تعامل و قرارگاه، پای بخش خصوصی، نهادهای بزرگ تولیدی و پیمانکار قَدَر کشور را در راه تولید مسکن و تامین خانههای مورد نیاز شهر باز کند، اقدامی مثبت تلقی میشود. بنابراین نیاز است تا همه ارگانها به حل موضوعی که اکنون چالش بسیاری از شهرهای دنیا شده، به مدیریت شهری تهران از طریق مدیریت احترامی و نه التماسی(مشارکت برد-برد و بدون پرداخت امتیازهای یکطرفه از سوی شهرداری) یاری رسانند.
3- یکی از موضوعاتی که برخی از مدیران شهری را برای شهرسازی پساکرونا به بیراهه کشانده، به طراحی و برنامهریزی خیالانگیز و افزایش بدهیها ارتباط پیدا میکند. بر این اساس، گفته میشود که در عصر کرونا و پساکرونایی، شهرها تا حد امکان باید از خیالپردازیهایی که بیشتر از سیاسیکاری نشأت میگیرد، فاصله بگیرند تا آینده شهرسازی بر پایه درست فاصلهگذاری فیزیکی، توسعه گردشگری، استفاده بهینه از فضای خانهها، گسترش فضاهای اشتراکی بلوکها و شهرکهای ساختمانی، افزایش خدمات سلامتی محلهمحور، تامین زیرساختهای شهری برای توسعه حملونقل پاک و تکمیل فرایندهای هوشمند و الکترونیک، شکل بگیرد.
نتیجه: آیا مدیران شهری پیشین نمیتوانند بهجای آنکه بگویند چه کسی شهر را بیچاره کرده و باعث افزایش آلودگی هوا، نوساز نشدن بافت فرسوده، حملونقل عمومی با چرخ لنگان و... شده، به این مسئله اقرار کنند که در شکلگیری مدیریت یکپارچه شهری ناتوان بودهاند تا با حضور کرونا و اکنون یعنی عادی شدن حضور شهروندان، مشکلاتی مثل کمبود ناوگان اتوبوسرانی و مترو عیان شود. اینکه مدیریت شهری فعلی با تشکیل قرارگاههای مختلف سعی دارد تا بهنوعی دستگاهها و نهادهای مسئول را در کنار یکدیگر جمع کند، یعنی به نوعی تحقق مدیریت واحد شهری در کوتاهمدت که کاش در دورههای پیشتر مورد توجه قرار میگرفت؛ موضوعی که در میان گفتمان محسن هاشمی و سیدمجید حسینی بهعنوان اصلیترین حلقه مفقوده حل مشکلات پایتخت، نادیده گرفته شده است.