پیشگیری از خطر با مهارتآموزی
چرا آموزش مهارتهای زندگی به دانشآموزان مسئله مهمی است؟
بهنام بهراد*
وزارت آموزش و پرورش سعی میکند بهطور کلی 2 دسته مهارت را به کودکان آموزش داده و منتقل کند؛ مهارتهای شناختی و مهارتهای زندگی. مهارتهای شناختی در قالب مهارتهای پایه مثل ریاضی، علوم، خواندن و نوشتن، شیمی، زیستشناسی و مشتقات آن و.... مهارتهای دسته دوم با عناوین مختلف، اما با ماهیت یکسان مربوط به مهارتهایی است که از آن بهعنوان مهارتهای زندگی یاد میکنند.
در دهه 90میلادی سازمان ملل و سازمان جهانی بهداشت با عنوان مهارتهای زندگی، این مسئله را بیان کردند. در همان سالها مهارتهای عاطفی- اجتماعی که اکنون تحت عنوان مهارتهای روانی-اجتماعی شناخته میشود، مطرح شد. بحث اساسی و زیربنای این مهارتها آن است که ضمن آموزش مهارتهای شناختی به بچهها، باید این افراد از سلامت روان برخوردار بوده و مجهز به مهارتهای عاطفی-اجتماعی شوند تا بتوانند در زندگی خانوادگی، شغلی و تحصیلی خود، موفق عمل کنند. زیرا دسته دوم مهارت بسیار حیاتی هستند تا فرد بتواند در عرصههای مختلف زندگی موفق عمل کند. اگر دانشآموزان از مهارتهای شناختی خوبی بهرهمند باشند، فقدان مهارتهای روانی-اجتماعی یا مهارتهای زندگی باید در آنها رصد و مرتفع شود.
نظامهای آموزشی در سراسر جهان این مهم را در برنامه درسی خود قرار دادهاند؛ درحالیکه متأسفانه در ایران چنین نیست. اگرچه در یکی، دو دهه اخیر در اینباره تأکید شده است، اما آموزش مهارتهای زندگی در مدارس مثل آموزش کتابها و مهارتهای شناختی دیگر است؛ درحالیکه نباید چنین باشد. بهعبارتی برای انتقال این دسته از مهارتها نیازمند برنامههای مبتنی بر شواهد هستیم؛ این برنامهها شامل برنامههایی است که بتواند از نظر بهداشت و سلامت روانی و همینطور رشد روانی -اجتماعی بچهها را ارتقا دهد. از اینرو هر برنامهای نمیتواند چنین قابلیتی داشته باشد. همانطور که در بخشهای پزشکی، برای درمان انواع اختلالات و بیماریها، مداخلات مبتنی بر شواهد وجود دارد، در بخشهای سلامت روان، رشد عاطفی - اجتماعی و روانی- اجتماعی دانشآموزان نیز برنامهها یا مداخلات مبتنی بر شواهد وجود دارد که اثربخشی خود را نشان دادهاند و باید مورد استفاده قرار بگیرند.
اما آموزش و پرورش از این برنامهها استفاده نمیکند و یکی از مشکلات در این سازمان آن است که کارها بهصورت آزمون و خطا در حوزههای گوناگون انجام میشود؛ ازجمله درباره سلامت روان و آسیبهای اجتماعی.
3 نوع پیشگیری وجود دارد؛ پیشگیری اولیه، سطح 2 و سطح 3. پیشگیری اولیه برای عموم بچهها مورد توجه قرار گرفته و از وظایف آموزش و پرورش این است که مهارتهای عاطفی- اجتماعی و سلامت روانی همه دانشآموزان را ارتقا دهد. بهعبارتی بخشی از آموزشهای روزمره باید این باشد و مستلزم آن نیست که حتما دانشآموز یا در مرض خطر بوده یا مشکل خاصی داشته باشد. زیرا بخشی از رشد شخصیت روانی دانشآموز این است که در زمینههای سلامت روان و مهارتهای مختلف زندگی، تا جایی آموزش ببیند که متوازن و در کنار سایر مهارتهای شناختی این بخش از مهارتها و توانمندیها و شایستگیاش نیز رشد کند، اما متأسفانه در آموزش و پرورش در این زمینه کار عمیقی صورت نگرفته، اگرچه در پژوهشگاه، تحقیقاتی در اینباره شده که حاضریم در اختیار وزارتخانه قرار دهیم؛ بنابراین ما در عملکرد در اینباره بسیار فقیر بوده و برنامه غنی و مدونی در آموزش و پرورش تدارک ندیدهایم.
باید اول این تصور را داشته باشیم که چرا این برنامهها میتوانند برای بچهها مفید عمل کنند! در دورهای زندگی میکنیم که مواد مخدر، انواع آسیبهای اجتماعی، افسردگی، اضطراب، اختلالات روانی بچهها را تهدید میکند، اما با این آموزشها دانشآموزان میتوانند در محیطهای اجتماعی و خانوادگی مصون مانده و بهترین عملکرد را از خود نشان دهند؛ بنابراین چنین موضوع مهمی در تمام جوامع به شکل جدی دنبال میشود و دانشآموزان بهعنوان سرمایه انسانی از این مصونیت با آموزش برخوردار خواهند شد.
آموزش، زیربنای توسعهای است که در کشور اتفاق میافتد. بخشی از این آموزش، آموزش مهارتهای زندگی، آموزش در زمینههای روانی- اجتماعی، آموزش در زمینههای عاطفی و اجتماعی است تا دانشآموزان مهارتهای لازم عاطفی را برای سلامت روانی، ارتباط با دیگران، در زندگی فردی و شغلیشان حتی زندگی پس از ازدواج بهدست بیاورند. مهارتهایی که در سنین پایین آموزش داده شده و بهصورت مستمر و درازمدت تکرار میشود، بعدها در عرصههای مختلف زندگی خود را نشان داده و آنها میتوانند در زمانهای مختلفی از این مهارتها بهرهمند شوند. این مسئله بسیار مهم متأسفانه با خلأ جدی همراه است و مورد بررسی دقیق قرار نمیگیرد و غالبا براساس تغییر مدیریتها، افراد کارهایی را انجام میدهند و با وجود هزینههای خیلی زیادی که ممکن است در این حوزهها صرف شود، غالب طرحها عملا خروجی یا پیامدی را که از آنها انتظار داریم، بهدست نمیدهند.
* استادیار روانشناسی سلامت پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش