با تعریف جدید «زیادهخواهی» آشنا شویم!
زیر پوست دوحه
حنیف غفاری؛ کارشناس مسائل بینالملل
مذاکرات دو روزه دوحه درحالی به پایان رسید که مقامهای آمریکایی و اروپایی در رویکردی کاملا هماهنگ، بار دیگر تهران را به زیادهخواهی و بازطرح موارد حلشده و حتی طرح مطالبات فرعی و جدید متهم کردهاند. تروئیکای اروپایی بلافاصله در بیانیهای مدعی شدند که تهران در مذاکرات اخیر با طرح موضوعهای غیرمرتبط و فرعی، پنجره نیمهباز توافق را بیش از پیش بهسوی بستهشدن سوق دادهاست!
اما بهراستی منظور بازیگران غربی از زیادهخواهی و طرح مطالبات فرعی و حل شده چیست؟ براساس یک جستوجوی ساده در مواضع دیپلماتهای غربی، با 3مولفه تعیینکننده در مسیر انعقاد توافق نهایی مواجه میشویم: مختومهشدن پروندههای ادعایی مفتوح آژانس بینالمللی انرژی اتمی قبل از عملیاتیکردن توافق، ارائه تضمینهای اعتباری لازم درخصوص فعالیت شرکتهای خارجی در ایران و رفع محدودیتهای غیرهستهای که استمرار آنها روی روند رفع عملیاتی تحریمهای برجامی تأثیر سلبی خواهد گذاشت. درخصوص این سه مورد، نکاتی وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت:
نخست اینکه، اگر براساس ادعای مقامهای غربی، این موارد «حلشده» هستند یا حتی برسر آنها «تفاهم اولیه» صورت گرفته است، اساسا چرا جوزپ بورل، انریکه مورا و دیگر مقامهای اروپایی طی 3هفته گذشته بارها بر چینش میز مذاکره در زمینه «حل اختلافهای باقیمانده» تأکید کردهاند؟
مقامهای آمریکایی و اروپایی حتی نگاه «ماهوی» حداقلی و صحیحی نسبت به اختلافهای اساسی باقیمانده روی میز مذاکره ندارند. بهعبارت بهتر، بازیگران غربی در جریان مذاکرات دوحه نشان دادهاند که حتی در «توصیف ابعاد میز مذاکره» و «اصالت موضوعهای اختلافی» دچار نوعی کژفهمی عامدانه شدهاند. قطعا تا زمانی که این کژفهمی و کژتابی از بین نرود، برگزاری صدباره مذاکرات در دوحه، وین، مسقط یا هر نقطه دیگری از جهان، نمیتواند تضمینکننده انعقاد توافقی واقعی باشد.
نکته دوم، به حساسیت جالب توجه بازیگران غربی در قبال اصرار ایران بر مختومهشدن پرونده مربوط به مکانها و موارد ادعایی آژانس بینالمللی انرژی اتمی بازمیگردد. درماه مارس 2021(اسفندماه 1400) رافائل گروسی خود نیز درجریان سفر به تهران اذعان کرد که مطالبه ایران درخصوص مختومهکردن پرونده موارد ادعایی مربوط به گذشته فعالیتهای هستهای کشورمان منطقی و دستیافتنی است.
در همین راستا، جمهوری اسلامی ایران و آژانس، چارچوب عملیاتی مشخصی را برای حل این موارد و مختومهشدن آنها در یک بازه زمانی 3ماهه ترسیم کردند. با همه این اوصاف، سوء تفسیر سیاسی آژانس از این چارچوب و اصرار این نهاد ظاهرا بینالمللی بر اعمال گسترده «نظارتهای فراپادمانی» و «محدودیتهای فراپروتکلی» علیه کشورمان، آنهم بدون آنکه اساسا تکلیف مذاکرات روشن شود، جایی برای استمرار این مسیر باقی نگذاشت.
اکنون جمهوری اسلامی ایران تأکید دارد که برخلاف ادعای آژانس، آمریکا و تروئیکای اروپایی، گردش کار این پروندههای غیرحقوقی را از گردش کار مذاکرات وین جدا نمیداند. برهمین اساس، تهران هرگز زیربار مفتوحماندن این پروندهها و تبدیلشدن آنها به دستمایهای برای بازرسیهای فراپادمانی آژانس پس از احیای توافق نخواهد رفت. عصبانیت غربیها از این مطالبه ایران، جای بسی تعجب دارد، زیرا تهران این مطالبه طبیعی را بارها در جریان سلسله مذاکرات وین نیز مطرح کرده بود.
نکته سوم، به موضوع رفع تحریمها و محدودیتهایی بازمیگردد که در مسیر رفع عملیاتی تحریمها خلل ایجاد میکند. دراین معادله، اساسا «برچسبها و عناوین تحریمها» اصالت و موضوعیتی ندارند بلکه سطح درگیری و اشتراک آنها با تحریمهای برجامی موضوع بحث تیم مذاکرهکننده هستهای است. این تحریمها و محدودیتها تنها شامل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیست.
در اینجا باید هرگونه تحریم، محدودیت یا حتی مصوبه یا پیشنویس قانونی که با اصل «رفع واقعی تحریمهای ضدایرانی» در برجام مغایر است، برداشته شود. این تحریمها میتواند با برچسب هستهای یا غیرهستهای وضع شده باشد. پس در پروسه رفع عملیاتی تحریمها، ما «عناوین» را کنار گذاشته و روی «مصادیق» و «سطح تأثیرگذاری آنها بر رفع تحریمهای برجامی» کار داریم.
نکته چهارم، به موضوع بسیار مهم «ارائه تضمینهای اعتباری» به ایران بازمیگردد. براساس آنچه دیپلماتها از واقعیت مذاکرات وین میگویند، این موضوع به مهمترین نقطه اختلافی میان ایران و آمریکا در روند احیای توافق هستهای تبدیل شدهاست. ارائه تضمینهای اعتباری به شرکتهای خارجی درخصوص باقیماندن قطعی دولت بایدن در توافق هستهای و ایجاد حاشیه امن برای شرکتهای سرمایهگذار در ایران جهت تضمین سرمایه آنها، ازجمله ملزوماتی هستند که وزارت خزانهداری آمریکا باید ترتیبات لازم را برای تحقق آنها اتخاذ کند. درغیر این صورت، «سرمایهگذاری پروسهمحور» شرکتهای خارجی به «سرمایهگذاری کوتاهمدت و پروژهمحور» تبدیل خواهد شد و گردش سرمایه خارجی در کشور نیز با سرعتی بهمراتب کمتر صورت خواهد گرفت. مقامهای آمریکایی بهدلیل اعتیاد به تاکتیک «بازگشت پوچ به برجام»، دست به هرگونه اقدامی میزنند تا «رفع قطرهچکانی تحریمها» را جایگزین «بازگشت واقعی به توافق هستهای» کنند. پیام سلسله مذاکرات وین و مذاکرات اخیر دوحه کاملا مشخص است: آمریکا و اتحادیه اروپا هرگز قادر نخواهند بود با استناد به مولفههای محیطی، فرامتنی و تبلیغاتی مطالبات حقوقی، منطقی و عملیاتی جمهوری اسلامی ایران را اسیر فضاسازیهای خود کنند؛ بنابراین فرصت برای واشنگتن و مهرههای اروپایی آن بسیار اندک است.