گفتوگو با فرشته زمانی، دبیر جشنواره «پاییز | برگ»
برگها زباله نیستند
نفیسه امیدقائمی| «پاییز | برگ» به عنوان نخستین جشنواره از سلسلهجشنوارههایی که قرار است یک بار در هر فصل با هدف گسترش و افزایش توجه به هنر معاصر، در یک گفتمان محیطزیستی و شهری برگزار شود، روزهای ۲۴و ۲۵آذرماه با حضور هنرمندان مدعو در میدان مشق تهران برگزار شد و هنرمندان با استفاده از برگهای خشک پاییزی به خلق اثر پرداختند. در این جشنواره، تأکید بر تفکیک برگهای پاییزی ـ بهعنوان ماده اصلی کار هنرمندان ـ از زبالههای شهری بود. در برگزاری «پاییز | برگ»، شهرداری تهران، دانشگاه هنر و انجمن هنر و طبیعت هوم، همکاری داشتند؛ به همین دلیل گفتوگویی با خانم فرشته زمانی، دبیر این جشنواره و یکی از اعضای انجمن هنر و طبیعت هوم داشتهایم تا با رویکردها و روند برگزاری برنامه آشنا شویم.
«پاییز | برگ» چگونه شکل گرفت و هدف شما از برگزاری چنین جشنوارهای چیست؟
برای من همیشه فصول و خصوصیات منحصربهفرد آنها جذاب بوده است؛ تغییراتی که در طبیعت صورت میگیرد و در شهرها نیازمند تأکید و توجه بیشتر مردم و هنرمندان است. ما در انجمن هنر و طبیعت هوم سعی در برگزاری جشنوارههای هنر محیطی با رویکردهای مختلف داریم و این برنامه یکی از پیشنهادهای این انجمن بود که با همکاری دانشگاه هنر برگزار شد. هدف این رویداد، توجه مردم به هنر معاصر، تعامل هنرمندان معاصر با مردم در فضای شهری، توجه به محیطزیست شهری و تفکیک اجزای طبیعت (در این دوره برگهای پاییزی) از زبالههای شهریاست. پیامد برگزاری ایندست جشنوارهها در فضای شهری، تعامل و آشنایی مخاطب عام با هنر معاصر و رویکردهای آن است. با وجود بالارفتن سطح شناخت عمومی از هنر، انواعی از فرهنگسازی هم میتواند در قالب آثار و رویدادها اتفاق بیفتد. رویکرد زیستمحیطی بیشتر هنرمندان محیطی در سالهای اخیر میتواند در رفع بسیاری از مشکلات و معضلات محیطزیست چارهگشا باشد. من در آثار خود همواره در تلاش هستم که با تأکید بر این معضلات و پررنگکردن آنها، به نوعی لزوم چارهاندیشی برای انقراض گونههای خاص جانوری، آلودگی آب و هوا و خاک، قطع درختان، زباله، خشکی دریاچهها و... را یادآوری کنم؛ موضوعاتی که همواره در آثار من مورد توجه بودهاند.
چرا برگ؟
حرف کلی ما در این برنامه این بود که برگهای پاییزی، زباله نیستند! ما در این مجموعهرویدادها، قصد داریم بر لزوم توجه به فصول در شهر، تاکید کنیم؛ پس در هر فصل برجستهترین شاخصه آن فصل، دستمایه کار هنرمندان خواهد بود. در این دوره، برگهای پاییزی انتخاب شد. هنرمندان در این جشنواره در انتخاب رسانه کاری خود همچون چیدمان، پرفورمنس، هنرمحیطی، هنر ویدئو و... آزاد هستند. این محدودشدن به برگ، از یک سو تأکید بیشتری بر فصل ایجاد میکرد و از سوی دیگر با فضای میدان مشق همخوانی داشت. من به واسطه گذراندن دوران دانشجوییام در دانشگاه هنر، بارها از میدان مشق و این محدوده عبور کرده بودم و همیشه برای من تأثیرگذار بود؛ بهویژه هنگام پاییز و برگریزان؛ به همین دلیل با صحبتهایی که انجام دادیم، درخواست کردیم که دستکم برای مدتی، برگهای خشک این میدان جارو نشود و البته برای برنامه اصلی از مناطق دیگر هم برگ اضافه شد.
ما شاید عادت داشته باشیم که هنرمندانمحیطی را خارج از شهرها و در دل طبیعت ببینیم؛ چه انگیزهای باعث شد که به کار در شهر فکر کنید؟
بله، هنرمندانمحیطی معمولا در خارج از شهرها و در بطن طبیعت کار میکنند ولی برای من همیشه مخاطب، بسیار مهم بوده است. در فضاهای خارج از شهر حضور مخاطب و مواجهه او با آثار محیطی خلقشده بهندرت اتفاق میافتد. وقتی آثار خلقشده در محیط، در قالب عکس و چیدمان و ویدئو در گالریها به نمایش درمیآید کارکرد قبلی خود را از دست میدهد. بسیاری از آثار هنرمندان معاصر در قالب چیدمان ارائه میشود؛ در حالی که یکی از مهمترین کارکردها و تأثیرات هنر چیدمان، درگیرکردن مخاطب است؛ پس اگر صرفا بخواهد از طریق عکس و ویدئو ارائه شود، بخش مهمی از این کارکرد از بین میرود.
مخاطب در این جشنواره چه نقشی دارد؟ آیا امکان مشارکت به مخاطب داده میشود؟
یکی از مهمترین شاخصههای هنر محیطی، تعامل با مخاطب اثر است. بسیاری از هنرمندان محیطی، با ثبت آثار محیطی توسط دوربین، مخالف هستند. مواجهه مخاطب با اثر محیطی در فضای خلق اثر، تأثیر زیادی دارد. بله، امکان مشارکت به مخاطب داده شده و در برخی آثار، مخاطب جزئی از اثر تلقی میشود. این رویداد در قالب یک فضای شهری، همراه با طبیعت شهری و در مکانی پررفتوآمد در مرکز شهر و بافتی تاریخی، بهترین گزینه برای تعامل مخاطب و اثر هنر محیطی حتی هنرمند با فضای شهری بود. در روز شنبه که َدرِ باغ ملی هم باز بود و مردم و کارمندان رفتوآمد داشتند، اکثر آنها برای مدت زیادی در فضای کارها میماندند، عکس میگرفتند و درباره آثار با هنرمندان صحبت میکردند. این همان اتفاقی بود که ما به دنبال آن بودیم؛ یعنی درگیرشدن مخاطب و درک اثر هنری به شیوهای که این درک، صرفا وابسته به دیدن و تماشای آثار نباشد. خیلی از این مخاطبان فقط برای مدتی روی این برگهای خشک قدم میزدند.
برخورد هنرمنـــدان دعوتشده به این جشنواره چگونه بود؟ آیا همه هنرمندان از هنرمندان محیطی بودند یا اینکه با توجه به رویکرد کلی برنامه، هنرمندانی از رشتهها و رسانههای مختلف دعوت شدند؟
هنر محیطی در ایران سابقه طولانی ندارد و حتی برای خیلی از هنرمندان، تا حدودی ناشناخته است؛ ولی معاصربودن این هنر، جذابیتهای بسیاری برای هنرمندان رشتههای دیگر هنر و مخاطبان هنر داشته است و همواره هنرمندانی از رشتههای مختلف به سمت این هنر کشیده شدهاند. هنرمندان مدعو از رشتههای مختلف هنری همچون هنر محیطی، مجسمهسازی، نقاشی، عکاسی، گرافیک، موسیقی، تئاتر و... بودند. این اتفاق برای هنرمندان بسیار جذاب بود. هرچند بهواسطه برگزاری نخستین دوره این جشنواره هیچ فراخوانی نداشتیم اما در بخش جنبی، دانشجویان بسیاری از دانشکدههای هنری تهران به این برنامه پیوستند و کار انجام دادند.
پیشبینی شما از ادامه این جشنواره چیست؟ در آینده طی هر فصل شاهد یک برنامه خواهیم بود؟
ما امیدواریم که این اتفاق در دورههای بعد، با قدرت بیشتر و با همکاری نهادهای مختلف برگزار شود و در این مسیر شاهد تعامل، ارتباط و شناخت بیشتر مردم نسبت به محیطزیست شهری و شاخصههای فصول در شهرهای صنعتی همچون تهران و آشتی مردم با طبیعت شهری و تفکیک اجزای طبیعت از زباله باشیم.