زنگها برای که به صدا درمیآیند
کاهش مخاطبان سینمای ایران که حاصل مجموعهای از عوامل است در بهار امسال از مرزهای بحران عبور کرد
مهرنوش سلماسی-روزنامهنگار
فروش ضعیف و دور از انتظار فیلمهای اکران بهار، بار دیگر زنگ خطر بحران مخاطب در سینمای ایران را به صدا درآورد. در سالهای اخیر این بحران با عوامل بیرونی مثل کرونا توجیه میشد ولی حالا که سایه سنگین این ویروس از سر جامعه کنار رفته است با شرایطی مواجه شدهایم که شاید واژه بحران دیگر دربارهاش کفایت نکند. وقتی گفته میشود مردم در آذر ۱۴۰۰ که هنوز کرونا در جامعه جولان میداد بیشتر از اردیبهشت ۱۴۰۱ که دیگر هیچ شهر قرمزی روی نقشه ایران وجود نداشت، بیشتر سینما میرفتند، یعنی مشکل ریزش مخاطبان جدیتر از این حرفهاست. سینمای ایران در همه این سالها با مشکلات و دردسرهایی مواجه بوده و در گذر زمان به دلایل مختلف و متنوع کاهش مخاطب داشته است. با این همه تقریباً در همه ادوار فیلمهایی وجود داشته که مورد استقبال نسبی تماشاگر قرار گرفتهاند. در بهار ۱۴۰۱ تعداد چنین فیلمهایی به کمتر از انگشتان یک دست رسید و حالا با کاهش بیسابقه مخاطبان مواجه شدهایم.
تعامل برای اکران فیلمهای پرمخاطب
حبیب اسماعیلی، تهیهکننده، پخشکننده و بازیگر باسابقه سینما و عضو شورای صنفی نمایش درباره وضعیت اکران گفت: به شرط مستقل بودن شورای صنفی نمایش و لازم الاجرا بودن مصوبات آن حضور در شورا را پذیرفتیم. تمام مصوبات اکران از طریق شورای صنفی نمایش اجرایی خواهد شد و شورای راهبردی اکران فقط به مسائل کلان اکران و فیالمثل ایجاد شرایط برای کمک تبلیغاتی یا حل مشکلات سینماداران ورود خواهد کرد.تیم فعلی شورای صنفی نمایش اغلب افرادی صاحب تجربه در حیطههای مختلف از پخش تا سینماداری و تهیهکنندگی و کارگردانی هستند. یکی از مشکلات سینمای ایران انباشت انبوهی فیلم در نوبت اکران است. فیلمهایی که اغلب در طول 2سال درگیری با پاندمی کرونا پشت خط ماندهاند و حالا انبوه فیلمهای آماده نمایش به بحرانهای سینمای ایران دامن زدهاند. حبیب اسماعیلی در این رابطه معتقد است: نزدیک به 200 فیلم پشت خط اکران هستند که برخی از آنها اصلا مناسب اکران در سینما نیستند و حتی بعید است بتوانند هزینه آنونس خود را از گیشه بهدست بیاورند.
چنین فیلمهایی بهتر است به سمت اکران آنلاین بروند و دولت هم میتواند از این روند حمایت کند.
اسماعیلی اضافه کرد: اغلب آنها که فیلم میسازند دوست دارند فیلمشان اکران شود ولی اینکه همه بخواهند به اکران در سینما فکر کنند منطقی نیست و بهتر است از اکران آنلاین تا نمایش در تلویزیون بهعنوان جانشین اکران سینما برای فیلمهایی استفاده شود که اساسا کشش جذب مخاطب سینما را ندارند.برای رونق اکران باید به حل مشکل فیلمهایی که گرفتار حساسیتهای نظارتی هستند کمک کرد.
سود در تولید، بیتوجهی به اکران
یکی از مشکلات سینمای ایران در این سالها ورود سرمایههایی در عرصه تولید است که توجیه اقتصادی برایشان وجود نداشته است. در این سالها فیلمهایی در بخش خصوصی ساخته شدهاند که در آنها تهیهکننده عملا نقش مجری طرح و پیمانکار سرمایهگذار را ایفا کرده است. در چنین تولیداتی سود در همان مرحله تولید بهدست میآید، بهطوری که تهیهکننده انگیزه چندانی برای اکران عمومی ندارد. بهگونهای که نهتنها موفقیت یا عدمموفقیت تجاری فیلم برایش مهم نیست که گاهی حتی اکران شدن یا روی پرده نیامدنش هم دیگر اهمیتی ندارد. از سوی دیگر بخشی از تولیدات سالانه سینمای ایران هم با سرمایه دولتی جلوی دوربین میروند که برای این آثار هم خیلی دغدغه فروش و بازگشت وجود ندارد. مجموعه اینها سینما را از چرخه طبیعیاش خارج کرده است.در مورد تولیدات بخشهای دولتی و حاکمیتی شاید اهمیت نداشتن بازگشت سرمایه اتفاق غریبی نیست و معمولا چنین آثاری بیشتر با اهداف استراتژیک تولید میشوند نه به قصد کسب سود ولی وقتی در بخش خصوصی هم ورود بیضابطه سرمایه، منجر به بیتوجهی به بدیهیترین اصول تولید و قانون عرضه و تقاضا میشود، سازندگان فیلمها دلیلی برای جلب توجه مخاطبان ندارند و در نتیجه روزبهروز از تعداد تماشاگران سینما کاسته میشود.
مرگ سینما در راه است؟
این روزها برخی از سینماگران و کارشناسان از مرگ سینما سخن میگویند؛ با توجه به نظام فعلی تولید در بخشهای خصوصی و دولتی، بروز چنین اتفاقی بعید بهنظر میرسد. اوضاع گیشه هر قدر هم که بحرانی شود، نهادهای دولتی و حاکمیتی طبق وظایف سازمانیشان همچنان فیلم خواهند ساخت و چرخ فیلمهایی که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم از سرمایه بخشهای دولتی ارتزاق میکنند متوقف نخواهد شد. در مورد بخش خصوصی هم تا روزی که ورود سرمایه به عرصه ساخت فیلم، بدون رعایت منطق بازار صورت بگیرد، همچنان تهیهکنندگان و فیلمسازان در نقش پیمانکار به تولید فیلم خواهند پرداخت. به این ترتیب سینما از بین نمیرود ولی هرچه میگذرد از تعداد مخاطبانش کاسته خواهد شد. آن وقت سینما خواهد ماند و فیلمهای بیمخاطب و صندلیهای خالی. آنچه این روزها شاهدش هستیم به ما میگوید خیلی از چنین شرایط و دورانی دور نیستیم مگر اینکه سینما بتواند به چرخه طبیعیاش بازگردد. این بازگشت هم معلول تغییراتی گسترده در نحوه ورود سرمایه به پروژههاست.