ماه مبارک رمضان، چه تغییراتی در بیرون و درون آدمها ایجاد میکند؟
بفرمایید بهشت
موسی علوی|خبرنگار:
وقتی بحث از نظم میشود میگویند که قانون اول بهشت است. وقتی بحث از کمک به یکدیگر میشود میگویند اخلاق بهشتیهاست. وقتی که پای اخلاقیات دیگر هم به میان میآید میگویند اهل بهشت نیز اینگونهاند. اگر چنین است پس وقتی جامعهای اخلاقی شود یعنی یک شبیهسازی زندگی بهشتی انجام شده است. میتوان ادعا کرد که در ماه مبارک رمضان نیز این اتفاق میافتد؛ یک شبیهسازی عمومی و گسترده به سبک زندگی بهشتی. اما مگر در ماه مبارک چه اتفاقی در نوع سبک زندگیمان میافتد که میتوانیم چنین تجربه بزرگی را از سر بگذرانیم؟
1-انسان در جمع
مهمترین تفاوتی که در سبک زندگی ما اتفاق میافتد اشتراک در یک احساس خاص است. طبق یک باور غلط، برخی از مردم فکر میکنند که اگر همسو با دیگران باشند لابد دارد اشتباهی صورت میگیرد. از نظر منطقی، هرکاری که به صورت فردی یا جمعی انجام میدهید میتواند غلط یا درست باشد. هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که عملی به صرف انفرادی و مستقل انجام شدن منطقی باشد. متخصصان روانشناسی اجتماعی معتقدند آدمی هم میتواند بر اطراف خودش اثر بگذارد و هم از اطراف خودش اثر بگیرد. این اثرگذاری از طریق قدرت نفوذ و رهبری و... اتفاق میافتد و این اثرپذیری از ناحیه الگوسازی و سختگیری و سختگیری از طریق قانون، تربیت، آموزش رسمی و... .
2-خوشیهای یک انتخاب
متخصصان روانشناسی اجتماعی ثابت کردهاند که وقتی کاری را بهصورت دستهجمعی انجام میدهید آن را بهتر از وقتی انجام خواهید داد که بهصورت انفرادی اقدام کنید. این اصل شاید با آنچه بیشتر مردم فکر میکنند در تضاد باشد. آنها تصور میکنند تجربه عمومی مردم اشتباه میکند و آدم باید خودش فکر کند. در ماه مبارک نیز چنین اتفاقی میافتد. یک دستورزبان مشترک در یک فضای مشترک اتفاق میافتد که ماجرای اینماه را بسیار پررنگتر میکند. هیچ اجباری هم در میان نیست؛ هر کسی میتواند در خلوت خود روزهاش را بخورد و نمازش را نخواند و کسی هم حق تجسس ندارد البته بهتر آن است که این اتفاقات نیفتد اما اگر هم در خفا چنین اتفاقاتی رخ بدهد چهکسی میتواند یقه مرتکبان آن را بگیرد؟ با این حال، مردم تصمیم میگیرند به یک زندگی مشترک با دستور زبان مشترک برسند که حاصل انتخاب خود آنهاست و همین، تابآوردن سختیهای اینماه را آسانتر و لذت خوبیهایش را دوچندان میکند. این اتفاقی است که در دیگر ماههای سال شاهدش نیستیم؛ بلاتشبیه شاید در رقابتهای ورزشی ملی یا اتفاقات سیاسی همچون جنگ و... رخ بدهد. اما قصهاش در ماه مبارک قصهای دیگر است.
3- برکتهای زمانی
تغییر بزرگ بعدی که در سبک زندگی ما اتفاق میافتد تغییرات زمانی است. لابد شما هم این تجربه را دارید که وقتی نماز صبح و مخصوصا نماز ظهرتان را سر وقت میخوانید وقت شما برکت و طول بیشتری پیدا میکند اما وقتی به هر دلیلی مثلا نماز ظهر را به عقب میاندازید احساس میکنید زمان شما به سرعت میگذرد. این یک اتفاق معنوی است که باید تجربهاش کرد و بیشتر مردم نیز بهخوبی تجربهاش کردهاند. وقتی به نماز میگویید کار دارید و به کارهایتان میرسید خداوند نیز به زمان شما برکتی نمیدهد اما وقتی نماز را در اولویت میگذارید خدا نیز به زمان شما برکت میبخشد و این را حس میکنید.
4-زمانهای آزاد
در ماه مبارک نیز این تغییرات زمانی بهشدت مشهود است. در حالیکه در دیگر روزها شما از کمبود زمان مینالید در روزهای ماه مبارک بخشی از مردم به مزاح میگویند که چرا این روزها تمام نمیشود که البته این شوخطبعی معقول نیز خود بخشی از سبک زندگی دینی محسوب میشود. در واقع در ماه مبارک باوجود اینکه گرسنگی فشار میآورد میتوانید کارهای بیشتری انجام دهید. ضمن اینکه کارهای فکری با شکم خالی سازگارتر هستند تا با شکم پر. پس به این ترتیب، میتوانید بهراحتی انبوهی از کارهای خودتان را سروسامان بدهید حتی استراحت نیمروزی خودتان را داشته باشید و در کمال شگفتی چند ساعت منتهی به افطار را هم بهعنوان وقت فراغت داشته باشید.
5-تکلیف همهچیز روشن است
علاوه بر برکتهای زمانی نباید برکتهای نظمی این ماه را هم فراموش کرد. نظم یعنی هر چیزی در جای خودش قرار داده شود. همه ما میدانیم که بینظمی چیست و چه زیانهایی دارد اما غالبا بینظم هستیم. اما در ماه مبارک همه ما نظم خاصی را تجربه میکنیم. شما ناچارید پیش از نماز صبح از خواب بیدار شوید، ناچار به میل سحری هستید، باید نماز صبح را سر وقت بخوانید. نماز ظهر و مغرب هم که زمان مشخص خودش را دارد. افطاری هم که تکلیف نظم شبانگاهی ما را روشن کرده است. حتی مهمانیها نیز نظم خاص خودشان را دارند؛ همگی به بعد از افطار منتقل میشوند و حتی شامل افطار هم میشوند.
6-روحت را به من بسپار
به سیاهه تغییرات سبک زندگی در ماه مبارک باید احساس رضایت بیشتر را هم افزود. این احساس رضایت چند دلیل اصلی دارد؛ ابتدا اینکه انسان موجودی معنوی است تا موجودی مادی. اگر هدفگذاری ما صرفا مادی باشد بعد از مدتی خستگی، رخوت، عدمخوشبختی و رضایت را احساس خواهیم کرد. اما با تغییر این هدفگذاریها به هدفهای معنوی احساس رضایت عمیقی را درک خواهیم کرد. در ماه مبارک، معنویات اولویت اول و آخر را مییابد و به همین دلیل با روحیات آدمی سازگارتر است و باعث احساس رضایت بیشتری در او میشود.
7-لذت کنترل
دلیل اصلی بعدی را باید در قدرت کنترل آدمی دانست. پل ژاگو- اندیشمند فرانسوی- در کتابهای خود قدرت اراده را قدرت پیگیری تصمیمهای سنجیده و از قبل فکرشده بیان میکند. در احادیث نیز تعریفهایی از ایندست فراوان ذکر شده است. وقتی شما بر وسوسهای کوچک غلبه میکنید یک واحد به باتری روانی و روحی شما انرژی اضافه شده یا انرژی آن برای وقت مبادا ذخیره میشود. وقتی بر وسوسهای بزرگ غلبه کنید این انرژی اضافه یا ذخیرهشده چند برابر و حتی گاهی دهها برابر میشود. در این صورت، احساس میکنید انرژی بیشتری دارید و حالتان بهتر است. ضمن اینکه احساس کنترل، نسبت مستقیمی با احساس خوشبختی دارد. حتی افسردگی را نوعی احساس عدمکنترل در زندگی تعریف کردهاند. به این ترتیب، وقتی کنترل بیشتری روی روزها، کارها، زمان و وسوسههای خود دارید طبیعی است که رضایت و خوشبختی شما هم بالا و بالاتر برود.
8-بهشت هم تنهایی نمیچسبد
دلیل اصلی دیگر افزایش صلهرحم است. روانشناسان بخش بزرگی از احساس رضایت را نه در داشتهها و داراییهای آدمی که در کیفیت و کمیت ارتباطات او جستوجو میکنند. شما زمانی که جوانتر ولی ندارتر هستید احساس بهتری دارید تا زمانی که داراتر میشوید ولی ارتباطات اجتماعی و خویشاوندیتان بهشدت کاهش مییابد. حتی بهشت هم به تنهایی لذتی ندارد و کریمان با درک خوشبختی دیگران و کمک به آن است که احساس بهتری پیدا میکنند. در ماه مبارک بازار دیدوبازدیدها و مهمانیها و افطاریها و نمازهای جماعت و... داغ میشود. همین رفتوآمدها انسان فردگرای امروزی را از لاک خود بیرون آورده و حال خوشتر و رضایت افزونتری را برایش ایجاد میکند.
9- گریز از بیعدالتیها
بُعد دیگر ماه مبارک را باید عدممالکیت و کاهش یافتن حس مالکیت دانست. البته طبیعی است که انسان چیزهایی را از آن خود بداند و در این موارد نیز حس مالکیت کاملا به رسمیت شناخته شده است. اما با وجود این حس مالکیت وقتی شما به مناسبت ماه مبارک از داراییها و داشتههای مادی خود برای اطعام دیگران استفاده میکنید تمرینی برای فروکاستن حس مالکیت است. بیشتر دردسرهای مادی و دنیوی آدمی را همین حس مالکیت ایجاد کرده است. آدمی ذاتی طمعکار دارد و همیشه میخواهد بیشتر داشته باشد. در نتیجه مدام در جستوجوی «بیشتر» است. همین طمعکاری کمکم قلب او را سختتر کرده و باعث میشود چندان به اطرافاش توجه نکند. مطالعه حس مالکیت چنان در جهان گسترش یافته که حتی منجر به ایجاد مکتبهایی جدید با موضوع حذف آن شده است. با همه این احوالات وقتی شما از داشتههای خود برای اطعام و بخشش به دیگران استفاده میکنید این امر تبعات فردی و اجتماعی فراوانی دارد. از حیث فردی باز هم احساس میکنید که هنوز انسان هستید و همهچیز برای شما در مادیات خلاصه نشده است. از حیث اجتماعی نیز تکرار این رفتارها به تقویت آنها منجر میشود که خود، عاملی مهم در مسیر رفع نابرابریهای اجتماعی است. همچنین از حیث فردی تمرین ارادی بزرگی است؛ چراکه در احادیث آمده است خداوند انسان را به چیزی سختتر از مالش امتحان نمیکند. دیدهاید که بعضیها حاضرند سلامتیشان برود ولی مال و داراییشان نه؟ حالا اگر طی تمرینی بتوانید از این دلبستگی جدا شوید قدرت اراده بیشتری هم پیدا خواهید کرد.