یک اصل ثابت و تغییرناپذیر این است که یک نفر مسلمان باید زندگی خود را از زندگی عمومی جدا نداند، باید زندگی خود را با زندگی عموم تطبیق دهد. معنی ندارد درحالیکه عموم مردم در بدبختی زندگی میکنند عده دیگر با مستمسک قرار دادن «قل من حرم زینه ا... التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق » در دریای نعمت غوطهور بشوند هرچند فرض کنیم که از راهحلال به چنگ آورده باشند. خود امام صادق(ع) که به اقتضای زمان، زندگی را بر خاندان خود توسعه داده بود، یک وقت اتفاق افتاد که نرخ خواروبار ترقی کرد و قحط و غلا پدید آمد. به خادم خود فرمودند: چقدر آذوقه و گندم ذخیره موجود داریم؟ عرض کرد: زیاد داریم، تا چندماه ما را بس است. فرمود:همه آنها را ببر و در بازار بفروش. گفت:اگربفروشیم دیگر نخواهم توانست گندمی تهیه کنم. فرمود: لازم نیست، بعد مثل سایر مردم روز به روز از نانوایی تهیه خواهیم کرد و دستور داد از آن به بعد خادم نانی که تهیه میکند، نصف جو و نصف گندم باشد یعنی از همان نانی که اکثر مردم استفاده میکنند. حضرت فرمودند: من تمکن دارم و میتوانم به فرزندان خودم در این سختی و تنگدستی نان گندم بدهم اما دوست دارم خداوند ببیند من با مردم مواسات میکنم.
بیست گفتار، برگرفته از سخنان شهید مرتضی مطهری
وقتی همه در سختیاند
در همینه زمینه :