• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
شنبه 4 تیر 1401
کد مطلب : 164188
+
-

حرکت به سوی تکنولوژی کارآمد

مروری بر دیدگاه‌های آیت‌الله سیدمحمدمهدی میرباقری در باب نسبت دین و تکنولوژی

دین و تکنولوژی
حرکت به سوی تکنولوژی کارآمد

سیدمیثم میرتاج‌الدینی، روزنامه نگار

در حوزه مباحث تمدنی، یکی از مهم‌ترین پرسش‌ها که پیشینه‌ای طویل دارد، مسئله «نسبت دین و تکنولوژی» است. اندیشمندان مختلفی بسته به خاستگاه‌های حوزوی و دانشگاهی و همچنین به فراخور مبانی فکری که از آن دریچه‌ای به‌سوی مدرنیته، غرب، توسعه و به تبع آن تکنولوژی می‌گشایند، در باب نسبت دین و تکنولوژی سخن گفته‌اند که فهم دقیق نظریات آنها امری مهم برای اندیشمند مسلمان داعیه‌دار برآمدن تمدن نوین اسلامی است. ازهمین‌رو در سلسله مطالبی تلاش خواهیم کرد تا نظریات این اندیشمندان را بدون هیچ قضاوت و ارزش‌داوری‌ای برای مخاطبان این صفحه گزارش دهیم. در این شماره به استناد دو مقاله «تکنولوژی و فرهنگ، بررسی تطبیقی دیدگاه میرباقری و پایا» اثر «سیدمحمدتقی موحد ابطحی و محسن دنیوی» و «جریان‌شناسی توسعه تکنولوژی» اثر «سیدمحمدمهدی میرباقری» و متن نشست علمی «ماهیت علم و تکنولوژی و نسبت آن با دین» به مرور بخشی از دیدگاه‌های آیت‌الله سیدمحمدمهدی میرباقری، به‌عنوان یکی از نظریه‌پردازان مباحث تمدنی و نماینده پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری و رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم در قالب پرسش و پاسخ پرداخته‌ایم.

چرا اندیشمندان اسلامی باید به نسبت دین و تکنولوژی بپردازند؟
همه ما اکنون با امری جدی به نام تکنولوژی مدرن روبه‌رو هستیم که تمام عرصه‌ها و اوقات زندگی انسان را تحت‌تأثیر قرار داده است. کمتر عرصه‌ای از زندگی انسان است که در آن آثار فناوری جدید به چشم نخورد. پدیده‌ای که با آن مواجه هستیم، مدعی است که برای آینده بشر می‌تواند امنیت و رفاه و آزادی بیشتر را به ارمغان آورد و آن دغدغه‌های قدیمی و کهن بشر را مرتفع کند. پس به‌طور طبیعی باید اندیشمندان دنیای اسلام موضع خویش را با این تکنولوژی مدرن روشن کرده و توضیح دهند که آیا این تکنولوژی و رهاورد جدید بشری را به رسمیت می‌شناسند یا خیر؟ البته ضرورت تبیین نسبت اسلام با دنیای مدرن و تکنولوژی صرفا از باب مقابله با هجوم دنیای مدرن به مرزهای جغرافیایی جهان اسلام نیست. بلکه از این جهت ضرورت دارد که ما مدعی یک تمدن جدید هستیم و در این تمدن جدید باید نسبت خودمان را با این محصولات بشری به روشنی تبیین کنیم.
دین به‌صورت مطلق تکنولوژی را تأیید می‌کند؟
پیش از پاسخ به این سؤال، خوب است که پرسیده شود: آیا در راه نیل به تمدن مدنظر اسلام و آرمان‌های دینی، تکنولوژی که به‌کار گرفته می‌شود همین تکنولوژی مدرن است یا تکنولوژی دیگری است؟ از این‌رو برای تبیین موضع ضروری است که هم تکنولوژی و هم دین را تعریف کرده و بشناسیم. بدون تعریف این دو، تبیین نسبت بین دین و تکنولوژی ممکن نیست.
تعریف دین چیست؟
دین سه‌گونه تعریف می‌شود: الف) نگاه اول می‌گوید دین یک سلسله اعتقادات و دستورات اخلاقی و احکام شرعی است. ب) نگاه دوم از نگاه اول حداقلی‌تر بوده و معتقد است بسیاری از آموزه‌هایی که در معارف دینی ما موجود هستند، جزء اجزای ذاتی دین نیستند. یعنی اجزای ذاتی دین بسیار محدودتر از معارف و آموزه‌های موجود است. ج) نگاه سوم اما، دین را طریق جریان سرپرستی خدای متعال در مسیر تکامل بشر و تاریخ بشری و ابزار سرپرستی تکامل بشر در همه عرصه‌های حیات می‌داند. با این دیدگاه دین ابزار جریان هدایت الهی برای سرپرستی بشر به سمت قرب و ابزار هدایت بشر به سمت تکامل و توسعه قرب و تکامل بندگی خدای متعال است. بنابراین دین صرفا یک سلسله اعتقادات، احکام و اخلاق نیست و تنها عرصه حیات فردی انسان را پوشش نمی‌دهد بلکه همه عرصه‌های حیات انسان را در مسیر قرب خدای متعال سرپرستی می‌کند. درنتیجه طبیعی است مناسکی برای بندگی در عرصه‌های مختلف حیات اجتماعی، فردی، عرصه روح و روان، ذهن و اندیشه و رفتار عینی انسان تبیین شود که در این صورت همه تحت ولایت و سرپرستی دین قرار می‌گیرند.
تعریف تکنولوژی چیست؟
تکنولوژی دارای چند سطح است: الف) تکنولوژی به‌عنوان ابزار تولید محصول یا خدمت خاص: در این نگاه تکنولوژی ماشین‌آلاتی است که منابعی را به یک محصول خاص تبدیل می‌کند یا خدماتی را ارائه می‌کند. ب) تکنولوژی به‌عنوان ابزار طراحی و مهندسی: در این سطح تکنولوژی نرم‌افزاری است که در طراحی‌های گوناگون برای تولید انواع محصولات و خدمات به‌کار می‌آید. ج) تکنولوژی به‌عنوان ابزار تولید نرم‌افزار تولید محصول: تکنولوژی در این سطح به‌معنای روشی است که از آن معادلات و علوم کاربردی تولید می‌شود و بخش اساسی و محوری تکنولوژی را تشکیل می‌دهد.
با توجه به این تعاریف تعامل میان دین و تکنولوژی چگونه است؟
اگر تکنولوژی را شامل این سه سطح ببینید و برای دین هم یک مفهوم عام تبیین کنید طبیعی است، بین این دو تعاملی ضروری و جدی برقرار می‌شود. لذا نمی‌توان گفت دین ارتباطی با تکنولوژی ندارد. تکنولوژی به‌دنبال هدایت و رهبری مجموع فنون عملی حاکم بر زندگی انسان است و دین هم برای همین کار آمده است. دین به یک معنویت مبهم یا یک معرفت دینی محدود تعریف نمی‌شود. بلکه دین جریان ولایت الهیه است که همه عرصه‌های حیات را تحت پوشش قرار می‌دهد. با این نگاه، تعامل جدی بین دین و تکنولوژی پدیدار می‌شود.
سه نوع موضع‌گیری در تبیین نسبت دین و تکنولوژی وجود دارد: الف) تکنولوژی و فناوری جدید مطلوب است و اگر نقطه ضعف و کاستی دارد، باید در دل خودش رفع شود. بنابراین ما باید تکنولوژی مدرن را بپذیریم و سعی کنیم به قافله بشری برسیم و شتاب بگیریم و حتی از آن سبقت بگیریم. برای این مقصود، باید یکی از کشورهای به‌اصطلاح توسعه یافته و پیشرفته مثل ژاپن را پیش روی خودمان قرار داده و سعی کنیم همانند آنها به تکنولوژی مدرن دست یابیم. ب) نگاه دوم درصدد بومی‌سازی تکنولوژی مدرن است. یعنی تکنولوژی مدرن را بیاوریم و از بین آنها گزینش کرده و آن تکنولوژی را با شرایط اقلیمی و جغرافیایی و فرهنگ خودمان سازگار کنیم. ج) دیدگاه سوم این است که باید دنبال تولید تکنولوژی جدید باشیم و سعی کنیم که تکنولوژی کنونی را در یک فرایند تاریخی در تکنولوژی مورد نظر خودمان منحل کنیم. نکته مهم آنکه این دیدگاه‌ها گاهی یک سلسله ضرورت‌های عملی را توضیح می‌دهند و گاهی اوقات بحث‌های ارزشی را هم مطرح می‌کنند.
این ضرورت‌های عملی و مباحث ارزشی چیست؟
مدعیان تبعیت از غرب در تکنولوژی، ادله عملی دارند. آنها می‌گویند این یک راهی است که بشریت طی کرده و به یک نقطه‌ای رسیده است. ما هرگز نمی‌توانیم از نقطه صفر شروع کنیم و به یک تکنولوژی مدرن دست یابیم. همچنین حرکت از نقطه صفر معقول نیست. این دیدگاه در واقع یک نگاه عملی است. یعنی در عمل ما مجبور به تبعیت از همین تکنولوژی هستیم و نمی‌توان از آن تخلف کرد. این یک راه آسفالت شده کاملا روشن و شناخته شده و علامت‌گذاری شده است که ما این راه را باید طی کنیم.
ما اگر بخواهیم یک راه جدیدی را در عرصه تکنولوژی برویم که یک راه نرفته و تجربه نشده است، قطعا با یک امتحانات و چالش‌های سنگین روبه‌رو خواهیم بود. علاوه بر اینکه مقدورات چنین چیزی را نداریم، دنیای مدرن اجازه چنین کاری را به ما نخواهد داد.
اما از نظر ارزشگذاری تکنولوژی، این افراد دو گروه می‌شوند: گروه اول مدعی هستند تکنولوژی مدرن هیچ بار ارزش خاصی ندارد. یعنی اینطور تکنولوژی با خودش فرهنگ، ارزش و اعتقادات خاصی را به‌دنبال نمی‌آورد و از این ناحیه پدیده‌ای خنثی است. این شما هستید که در عمل به تکنولوژی بار ارزشی می‌دهید و آن را در مسیر خاص و برای اهداف خاص به‌کار می‌گیرید. اما گروه دوم متوجه هستند که تکنولوژی مدرن فرهنگ و اخلاق خودش را می‌آورد و فرهنگ و اخلاق بر زیباشناسی و سایر شئون حیات اجتماعی تأثیرگذار است. اینها معتقدند وقتی که تکنولوژی مدرن می‌آید بافت نیروی انسانی را همراه با خودش تغییر داده و اندیشه‌ها و رفتار انسان را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. اما فقط به ضرورت‌ها تکیه کرده و می‌گویند شما ناچار در تبعیت از این تکنولوژی هستید. علاوه بر این، آنها که به دین حداقلی معتقد هستند می‌گویند «این ارزش‌هایی که تکنولوژی مدرن به‌دنبال خود می‌آورد ارزش‌های بدی نیست. چه اشکالی دارد که این ارزش‌ها هم وارد فضای جامعه ما بشود؟ دین هم به این عرصه‌ها اصلا کاری ندارد. عرصه حیات اجتماعی بشر عرصه دین نیست.»
نگاه دیگری هم وجود دارد که تکنولوژی بار ارزشی و فرهنگی خاص خودش را دارد و این بار ارزشی هم بار ارزشی مثبت نیست و به همین دلیل شما می‌بایست تکنولوژی را در یک فرایند تکنولوژی مدرن منحل کنید. اما دقت داشته باشید که در تحلیل تکنولوژی، شما هم باید به مفاهیم بنیادین بپردازید و هم مفاهیم بنیادی‌تان ناظر به عمل باشد؛ یعنی ناظر به چگونگی و رشد تکنولوژی و چگونگی تبدیل و ایجاد تحول در تکنولوژی و... . بنابراین اینکه برخی گفته‌اند به بحث‌های پایه‌ای نباید پرداخت یا به‌عکس برخی دیگر بحث‌های پایه‌ای را در یک سلسله بحث‌های نظری محض خلاصه کرده‌اند که هیچ معطوف به عمل نیست؛ به ما توان عملی برای موضع‌گیری در مقابل تکنولوژی موجود و قدرت ایجاد فناوری جدید نمی‌دهد و این دو نظریه هر دو نقص دارند. اگر بحث در تکنولوژی را از مفاهیم بنیادین آغاز می‌کنیم، حتما باید گرایش و نگاه ما معطوف به عمل باشد. یعنی نگاهی ناظر به «شدن» و تغییر و تحولات عینی و مکانیزم پیدایش و تغییرات تکنولوژی. بر این اساس آنچه منظور ماست از پیشینه بحث روشن می‌شود.
تکنولوژی مدرن در جهت آن آرمان‌ها و اهدافی که ادعا کرده، کارآمد بوده است؟ آیا توانسته عدالت عمومی بیاورد؟
الان مسئله اصلی قرن معاصر مسئله دنیای فقیر و غنی است. رمزی کلارک، وزیر اسبق دادگستری آمریکا از کسانی است که نگاهش به صنعت و تکنولوژی مدرن و نظام مدرن غربی در مجموع نگاه منفی است. در یکی از مصاحبه‌های اخیرش از او سؤال کرده بودند: به‌نظر شما مسئله اصلی مهم قرن بیست و یکم که پیش روی بشر است چیست؟ می‌گوید: مسئله اصلی، مسئله دنیای فقیر و غنی است و در توضیح اضافه می‌کند: مسئله این است که ما با آن نیروی انسانی مازادی که در فرایند توسعه نمی‌توان برایش کار مفید تولید کرد، چه باید بکنیم؟ با پیشرفت و توسعه تکنولوژی و فناوری‌ها نیاز به نیروی انسانی کم شده است. قسمت عمده‌ای از نیروهای انسانی هستند که در مسیر توسعه به‌کار نمی‌آیند. آیا ما وقتی در مسیر توسعه تکنولوژی بی‌نیاز از نیروی انسانی می‌شویم، برای نیروی انسانی مازاد کار غیرمفید تولید کنیم؟ یا اساسا این نیروی انسانی مازاد را حذف کنیم؟ کلارک می‌گوید: پیشنهاد دنیای غرب حذف این نیروهاست. یعنی به‌طور کلی نسلی که ضعیف است، و قدرت پیشرفت و توسعه ندارد، باید حذف شود. این اندیشه بعضی از فیلسوفان غرب است که می‌گویند چگونه به‌خود حق می‌دهید، حشرات و حیوانات مزاحم را با سمپاشی نسل کشی کنید. به همین دلیل می‌شود آن نسل ضعیف و ناکارآمدی که قدرت هماهنگ شدن با بافت تکنولوژی را ندارد، حذف کرد.
این فناوری‌های جدید به اقتضای ذاتشان به اینجا کشیده شده‌اند؟
ما معتقدیم این اقتضا درون فناوری‌های جدید است و فناوری‌های جدید یک سلسله ضعف‌های بنیادینی دارند که آنها را به اینجا کشانده است و ما باید از یک نقطه‌های بنیادین دیگری آغاز کنیم و به فناوری جدید برسیم. البته معنای این حرف این نیست که ما فناوری‌های موجود را می‌توانیم حذف کنیم، یا در وهله‌ای از آنها بی‌نیاز شویم. قطعا فناوری‌های جدید جزئی از زندگی و معیشت مادی‌مان است. ما در فضای این فناوری زندگی می‌کنیم ولی از آن طرف هم مجبور به این فناوری‌ها نیستیم؛ اینجاست که ما نیازمند به یک تحلیل عمیق از تکنولوژی هستیم. باید مفاهیم بنیادین تکنولوژی را موضع بحث قرار دهیم و بعد موضع خودمان را براساس آن تحلیل‌های بنیادین نسبت به تکنولوژی مدرن تبیین کنیم و آنگاه سازوکارهای عملیاتی جدیدی برای دستیابی به یک تکنولوژی جدید، برای منحل کردن تکنولوژی کنونی در یک تکنولوژی کارآمد دیگر در مسیر تمدن اسلامی تبیین کنیم.
جمع‌بندی در قالب طرح چند پرسش.
از آنچه گذشت مشخص می‌شود که چند کار پیش روی ماست. باید اول روشن کنیم واقعا تکنولوژی مدرن به نفع بشر بوده است یا نبوده است؟ آیا تکنولوژی مدرن می‌تواند تکامل را سرپرستی کند، یا نمی‌تواند؟ آیا توانسته است ایده آل بشر را تأمین کند؟ و اگر نمی‌تواند تکامل را تأمین کند، چرا نمی‌تواند تکامل را تأمین کند و چه ضعف‌های بنیادینی در آن وجود دارد؟ آیا فرهنگ و ارزش خاصی در آن است؟ آیا تکنولوژی مدرن، تکنولوژی غیردینی و ضددینی است یا خیر؟ اینها مفاهیم بنیادینی است که باید موضوع دقت قرار بگیرند و به‌خصوص باید تکنولوژی را در سطوح مختلفش مورد توجه قرار دهیم و بعد ببینیم آیا این سطوح مختلف تکنولوژی مبانی و غایاتی دارند؟ و اگر در مسیر این مبانی و غایات قرار گرفتیم، آیا می‌توانیم تکامل را تأمین و به بشریت خدمت کنیم؟ و بالاتر آیا این مبانی و غایات با دین هماهنگ هستند یا هماهنگ نیستند؟ این صورت مسئله‌هاست که موضوعات بسیار جدی و پردامنه‌ای داشته و نیاز به بحث‌های طولانی و دقیق و جدی دارد.

این خبر را به اشتراک بگذارید