• یکشنبه 30 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 11 ذی القعده 1445
  • 2024 May 19
سه شنبه 31 خرداد 1401
کد مطلب : 163882
+
-

موج‌سواری با نمایش لات‌بازی

برخی اعتقاد دارند آنچه امروز در فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی که با محوریت کاراکتر‌های همراه با گرایش لمپنی به نمایش درمی‌آید، به تکرار و کلیشه شدن انجامیده است. این روایت ایرنا از ماجراست: «قهرمانان الوات، اتفاق جدیدی در سینمای ایران محسوب نمی‌شوند و سابقه آن به سال‌های پیش از انقلاب بازمی‌گردد اما اینکه چرا این سوژه طی سالیان اخیر، بار‌دیگر مورد‌توجه سینماگران قرار گرفته است، نیاز به آسیب‌شناسی دارد. مخاطبان سینمای ایران طی سالیان اخیر، متوجه گردش دوربین از چهاردیواری آپارتمان به سمت لانگ‌شات‌های لب خط و پایین شهر شده‌اند. این فراگیری به اندازه‌ای است که ذهن برخی از برترین فیلمسازان نسل جدید را به این مهم معطوف کرده و سبب شده تا با پرداخت در این حوزه، مخاطبان بسیاری را به سمت این لوکیشن‌ها، آدم‌ها و سبک زندگی آنها متمایل کنند.
در شکل جدید تصویرگری سینمایی از جامعه روز، سبک زندگی الوات، مورد‌توجه قرار گرفته است و با توجه به ظرفیت‌های مغفول این حوزه و سوژه‌هایی که به‌دلیل پرداخت اندک، بکر باقی مانده است، سینماگران به سمت روایتگری در این حوزه رفته و آثار قابل‌قبولی را به تولید رسانده‌اند. اگرچه چنین پرداخت‌های روایی‌ای، در سینمای پیش از انقلاب به‌دلیل سبک زندگی آن سال‌ها و بافت اجتماعی کشور، امری طبیعی و عادی محسوب می‌شد اما تمایل بیش از اندازه برخی از سینماگران به این تصویرگری، ضمن اشباع ظرفیت‌های مختلف آن، در همان مسیر غیرحرفه‌ای قرار گرفته که شکل نوین درام‌های اجتماعی در دهه۹۰ با آن مواجه شد.
در حیات جدید سینمایی که خاستگاه اصل آن الوات است، مغزهای کوچک زنگ‌زده، نخستین نمونه استاندارد و مهم سالیان اخیر است. شاید اقبال خوبی که به این اثر در جشنواره فجر و اکران عمومی شد، فیلم هومن سیدی را در مقام صف‌شکن قرار داد تا سینماگران دیگری را به روایت‌گری در این حوزه ترغیب کند؛ فیلمی که در سال۹۶ ساخته شد و جریان‌ساز موج نوی سینمای اجتماعی ایران در اواخر دهه۹۰ لقب گرفت.  پس از این فیلم، آثار بسیاری به شکل مستقیم و غیرمستقیم، از این فضا و سبک زندگی الهام گرفتند که ازجمله مهم‌ترین آنها می‌توان به «جان‌دار»، «شنای پروانه» و «ابلق» اشاره کرد. البته که در بیش از ۱۰فیلم دیگر، ادبیات الوات، برخی از نشانه‌های فرهنگ این زیست‌بوم و مواردی از این دست ورود کرد که قطعا می‌تواند تأثیرگرفته از این جریان باشد. در جدیدترین تلاش از این تصویرگری، سریال یاغی در پلتفرم‌های وی‌اودی و سریال «حکم رشد» روی آنتن شبکه سوم سیما رفته است؛ روندی که نمایشگر رسوخ این جریان به شبکه نمایش خانگی و تلویزیون است و احتمالا از این پس باید منتظر آثار بیشتری با چنین شمایلی در این مدیوم‌ها باشیم.
 قطعا این حیات جدید سینمای اجتماعی در ایران، برگرفته از تأثیر و تاثرات روز و کارآمدگی این قبیل سوژه‌ها در شکل اجرایی و محتوایی است اما نکته مهم اینجاست که این فیلم‌ها و سریال‌ها، هر چه به جلوتر آمده، از تأثیرگذاری کمتری برخوردار بوده و باگ‌های محتوایی بسیاری شامل آن شده است. به‌نوعی، این تصویرگری، در همان مسیر محتوم حیات درام‌های اجتماعی دهه۹۰ قرار گرفته که دستاورد چندانی را برای سینماگران و سینمای ایران به همراه نداشت و بسیاری از کارگردانانی که در ابتدای دهه۹۰، تنها به‌دلیل موج‌سواری، به تولید چنین آثاری پرداختند، به دلایلی ازجمله تحویل گرفته نشدن فیلم در جشنواره‌ها و اکران عمومی، تغییر مسیر داده و به سینمای اصیل و شخصی خود روی آوردند؛ به‌عنوان مثال محمد کارت در شنای پروانه، تصاویر بدیعی از این زیست‌بوم ارائه داد و توانست داستان نسبتا مهیجی را به تصویر بکشد.
آن تحویل گرفتن‌های بیش از اندازه از شنای پروانه، به یاغی ختم شد که تنها در شکل ظاهر، وام‌دار این جریان بوده و طی ۴قسمت ابتدایی خود، باگ‌های محتوایی و حتی فرمی بسیاری را به‌خود دیده که در اندازه‌های نام کارگردان و سابقه او نیست. این اتفاق در سینمای کارگردانی رخ داده که قرابت بسیاری با این محیط و آدم‌هایش داشته و اکنون نتوانسته خود را از پوسته شنای پروانه جدا کرده و به روایتگری جدیدی در این حوزه برسد. انحراف، دقیقا از همین نقطه آغاز می‌شود و این زنگ خطر بزرگی است که باید برای دیگر کارگردانان علاقه‌مند به روایتگری در این حوزه به صدا دربیاید؛ درست قبل از آنکه آثار آنها در جشنواره‌ها و اکران عمومی با بی‌اقبالی مواجه شود. سینمای اجتماعی جزءنگری‌های بسیاری دارد که به گواه تاریخ، تخطی از آنها می‌تواند به قیمت نابودی کارنامه فیلمساز تمام شود. این ژانر هوشمند، زیرکی‌ها و تدابیر دوراندیشانه بسیاری می‌طلبد که درصورت بی‌بهره‌بودن از آنها، می‌تواند به بهای تمام شدن تاریخ مصرف یک فیلمساز بینجامد؛ اتفاقی که برای بسیاری از کارگردانان مقلد سینمای فرهادی رخ داد، اکنون می‌تواند نقشه‌راه فیلمسازانی باشد که تنها به‌دلیل موج‌سواری، قدم در وادی الوات گذاشته‌اند.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید