• چهار شنبه 28 شهریور 1403
  • الأرْبِعَاء 14 ربیع الاول 1446
  • 2024 Sep 18
چهار شنبه 25 خرداد 1401
کد مطلب : 163374
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/W6Z1n
+
-

با اجرای طرح رعد56 از سوی پلیس پایتخت 733مجرم دستگیر شدند

بازداشت هکر نابغه و رابین‌هود کلاهبردار

پنجاه و ششمین مرحله از طرح رعد که از چند روز قبل از سوی مأموران پلیس پیشگیری پایتخت آغاز شده بود، با دستگیری 733مجرم پایان یافت.
به‌گفته سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت، مجرمان دستگیر شده در قالب 19باند فعالیت داشتند و از آنها بیش از 3هزار و 240فقره اموال مسروقه کشف شده است. ارزش این اموال بنابر اظهارات رئیس پلیس تهران 22میلیارد تومان است و پرونده افراد دستگیر شده در اختیار مراجع قضایی قرار گرفت. در ادامه گفت‌وگوی همشهری با 3نفر از مجرمان دستگیر شده در این طرح را می‌خوانید.

گفت‌و‌گو1
نخبه ریاضی 
یکی از مجرمان دستگیر شده در طرح پلیس دانشجوی اخراجی مقطع فو‌ق‌لیسانس از دانشگاه صنعتی شریف است؛ مردی که به‌گفته خودش یک هکر حرفه‌ای است و حالا به جرم کلاهبرداری اینترنتی بازداشت شده است.

با چه شگردی کلاهبرداری می‌کردی؟
با جست‌و‌جو در سایت‌های خرید و فروش کالا، فروشنده‌ها را شناسایی می‌کردم، با آنها تماس می‌گرفتم و پس از آنکه بر سر قیمت به توافق می‌رسیدیم، شماره کارتش را می‌گرفتم. بعد با برنامه‌ای که روی کامپیوترم نصب کرده بودم یک رسید واریزی جعلی طراحی کرده و برای مالباخته می‌فرستادم. در اکثر مواقع طعمه‌هایم به محض دیدن رسید، کالا را برایم ارسال می‌کردند اما برخی هم بودند که حسابشان را چک می‌کردند و وقتی می‌دیدند پولی به حسابشان واریز نشده تماس می‌گرفتند و می‌گفتند پولی واریز نشده است. اینجا بود که به سراغ مرحله دوم می‌رفتم که سخت‌تر بود. با برنامه خاصی که داشتم و روش‌هایی که خودم روی آن تسلط داشتم حساب فرد مورد نظر را هک می‌کردم. طوری که وقتی حسابش را چک می‌کرد، متوجه می‌شد که پول به‌حساب او واریز شده است. اما این پول فقط 20دقیقه در حساب او بود و بعد آن را برداشت می‌کردم.
مگر می‌شود با اطلاعات بانکی که فروشنده برایت می‌فرستاد، حسابش را هک کرد؟
من یک هکر باهوش و نابغه‌ام. تا حالا چیزی درباره هکر سیاه و سفید شنیده‌اید؟ من یک هکر سیاه هستم! همه از کودکی به من می‌گفتند تو یک نخبه هستی. نمی‌توانم از راه و روش هایم بگویم فقط این را بدانید که توانسته بودم برنامه‌ای طراحی کنم تا ظرف 20دقیقه پولی به‌حساب طرف واریز شود و پس از آن به‌حساب خودم برگردانم.
چه وسایلی با این شگرد می‌خریدی؟
هرچیزی که نیاز داشتم. مانند لوازم ورزشی، وسایل برقی و... البته این را هم بگویم که گاهی هم دلم به حال مالباخته‌ها می‌سوخت و پول را واقعا به حسابشان واریز می‌کردم.
چرا؟
چون وقتی متوجه می‌شدند کلاهبرداری شده، به من زنگ می‌زدند و با گریه و التماس خواستند که پولشان را پس بدهم. می‌گفتند شرایط مالی خوبی ندارند که حاضر شده‌اند وسایلشان را بفروشند. من هم دلم به حالشان می‌سوخت و پول را واریز می‌کردم.
تحصیلاتت چیست؟
لیسانسم را در دانشگاه صنعتی شریف گرفتم و فوق‌لیسانس هم در همان دانشگاه قبول شدم اما کمی بعد به‌دلیل برخی مسائل، از دانشگاه اخراج شدم.
شغلت چیست؟
من مدتی در یک شرکت کار کردم و بعد مغازه کامپیوتری داشتم. حتی مدتی هم در یک هتل کار می‌کردم. کارهای اداری و کامپیوتر انجام می‌دادم.
با این هوشی که داری چرا قدم در راه خلاف گذاشتی؟
درست راهنمایی نشدم. البته یک جورایی این کار به من هیجان می‌دهد. اینکه می‌توانم به راحتی به هرچه می‌خواهم دسترسی پیدا کنم حس خوبی به من می‌دهد و احساس غرور می‌کنم. اما از وقتی صاحب فرزند شدم به او یاد دادم که درست زندگی کند. آخر دخترم هم یک نخبه است و مانند من در دانشگاه صنعتی شریف درس می‌خواند.
هم‌اکنون شغلت چیست؟
از استعدادی که دارم پول خوبی به‌دست می‌آوردم. پیچ افرادی که فالوئر بالایی دارند را هک می‌کردم و در ازای این کار یا برگرداندن پیج پول کلانی می‌گیرم.
چقدر می‌گیری؟
بین 500میلیون تا یک میلیارد تومان. 
مگر در پیج چه کسانی را هک می‌کنی؟
افراد خاص که فالوئر میلیونی دارند و از طریق این پیج کسب درآمد می‌کنند. به سراغ این پیج‌ها می‌روم و آن را هک می‌کنم. آن وقت صاحب پیچ که درآمد بالایی دارد حاضر می‌شود پول زیادی به من بدهد تا پیجش را برگردانم.
افراد مشهور هم در میان سوژه هایت وجود داشته است؟
بله که وجود دارد! دو نفرشان فوتبالیست معروفی بودند که یکی از آنها از من خواست پیج مدیر یکی از باشگاه‌ها را برایش هک کنم. من هم انجام دادم. فوتبالیست جوان قصد داشت جذب یک تیم خارجی بشود اما مدیر باشگاه اجازه نمی‌داد. با هک پیج وی، ‌راه برای فوتبالیست هموار شد و به کشور خارجی رفت.
با آن فوتبالیست چطور آشنا شدی؟
همانطور که گفتم مدتی در هتل کار می‌کردم و در آنجا با فوتبالیست‌ها آشنا شدم و گفتم که چه توانایی‌هایی دارم.

گفت‌و‌گو2
رابین هود کلاهبردار 
مجرم دیگری که از سوی پلیس بازداشت شده کلاهبردار است که خودش را رابین‌هود می‌داند. او کت و شلوار گران‌قیمت به تن می‌کرد، ‌عطر گران می‌زد و یک خودروی تویوتا اجاره می‌کرد تا نقشه کلاهبرداری‌های سریالی‌اش را اجرا کند.

چطور کلاهبرداری می‌کردی؟
با یک کارت عابربانک خالی که داخل آن پولی نبود به مغازه‌های مختلف می‌رفتم. از لباس فروشی گرفته تا کفش فروشی و لوازم خانگی و رستوران‌ها. الانم را نگاه نکنید. من خیلی خوش‌تیپ هستم. کت و شلوار گران‌قیمت می‌پوشیدم. عطر خوب می‌زدم و یک ماشین تویوتا هم کرایه می‌کردم. همه اینها باعث می‌شد که کسی فکر نکند من کلاهبردارم. بعد جنسی که می‌خواستم را می‌خریدم و کارت می‌کشیدم. معمولا به فروشنده می‌گفتم که خودم کارت را می‌کشم و وقتی فیش بانکی صادر می‌شد، می‌گفتم واریز شد و او هم با توجه به ظاهرم، بی‌آنکه فیش را ببیند تشکر می‌‌کرد. درحالی‌که روی فیش نوشته بود تراکنش ناموفق.
اگر فروشنده فیش را نگاه می‌کرد چه؟
به بهانه اینکه کارت را اشتباهی آورده‌ام و کارت اصلی داخل ماشین است، خارج می‌شدم و برنمی‌گشتم. شاید باور نکنید اما در اکثر مواقع فروشنده اصلا فیش را چک نمی‌کرد. چون فقط به ظاهر من اعتماد کرده بود و من با خونسردی درحالی‌که خریدهایم را برمی‌داشتم از مغازه خارج می‌شدم.
حالا چرا معروف به رابین هود شدی؟
این صفت را زندانیان روی من گذاشته‌اند. من سابقه‌دارم و پیش از این هم چندبار به اتهام کلاهبرداری دستگیر شده‌ام. حدود 9ماه قبل از زندان آزاد شدم و گاهی وقت‌ها به رستوران‌های مختلف می‌روم و با همین شیوه غذا می‌گیرم و پولی پرداخت نمی‌کنم. اما غذاها را بین کارتن‌خواب‌ها پخش می‌کنم. به همین دلیل معروف شدم به رابین هود.
بعد از آزادی از زندان چند مورد کلاهبرداری کردی؟
حدود 50مورد.
شغلت چیست؟
بیکارم اما پیش از این در بازار کار می‌کردم و وضع مالی خوبی داشتم. تحصیلکرده‌ام و لیسانس مهندسی الکترونیک دارم. اما چند سال قبل دلار که قیمتش بالا رفت ورشکست شدم.

گفت‌و‌گو3
زورگیری با شمشیر و گرز 
«اگر هرچه پول و طلا دارید به ما ندهید، ماشینتان را نابود می‌کنیم.» دزدانی که شمشیر و گرز به‌دست داشتند با گفتن این جمله از راننده‌های ماشین‌های گران‌قیمت زورگیری می‌کردند اما در نهایت دستگیر شدند. گفت‌وگو با یکی از آنها را بخوانید.

درباره شگردتان بیشتر توضیح بده؟
ما 4نفر هستیم که معمولا در قالب گروه 2نفره سوار بر موتور شده و راهی سرقت می‌شدیم. اغلب به خیابان‌های شمال و شمال شرق پایتخت می‌رفتیم. وقتی هوا کاملا تاریک بود، طعمه‌هایمان را از میان رانندگان خودروهای مدل بالا انتخاب می‌کردیم. بعد با شمشیر، گرز یا قداره طعمه‌هایمان را تهدید کرده و می‌گفتیم اگر حرفی بزنند ماشینشان را نابود می‌کنیم. آنها هم از ترس هرچه داشتند به ما می‌دادند.
تا به حال کسی را هم زخمی کردید؟
نه طعمه‌هایمان با دیدن شمشیر و گرز و هیکل ما وحشت می‌کردند و حرفمان را گوش می‌دادند. البته الان ظاهرا از دستگیری ما خیلی خوشحال شده‌‌اند.
چطور؟
یکی از آنها مردی بود که پسرش هم همراهش بود. امروز او را در محوطه پلیس دیدیم. پسرش خیلی خوشحال بود که ما دستگیر شده‌ایم و پدرش می‌گفت از روزی که ما سرقت را انجام دادیم او به‌شدت ترسیده و شب‌ها نمی‌توانست بخوابد.
یعنی به کودک هم رحم نکردید؟
پدرش را تهدید کردیم و پسرش هم با دیدن ما وحشت کرده بود. در حال بازی با تبلتش بود که تبلت او را هم سرقت کردیم.
انگیزه‌تان چه بود؟
پول. من سابقه‌دار و بیکارم. از سوی دیگر همسرم طلاق گرفته و سال‌هاست که ناچارم مهریه او را هم بپردازم. می‌دانم اشتباه است اما راهی جز سرقت به ذهنم نرسید.

این خبر را به اشتراک بگذارید