• شنبه 6 مرداد 1403
  • السَّبْت 20 محرم 1446
  • 2024 Jul 27
پنج شنبه 19 خرداد 1401
کد مطلب : 162818
+
-

شعبده‌ باز کلمات

چارلز دیکنز آدم خوش مشربی بود، از آنها که همیشه دور و برشان شلوغ است و نمی‌گذارند بهشان بد بگذرد. هر روز ساعت‌ها به پیاده‌روی می‌رفت. اسب سواری جزو برنامه‌های ثابت زندگی‌اش بود. در جمع خانواده و گاهی هم روی صحنه، نمایش اجرا می‌کرد. مهمانی می‌داد. مهمانی می‌رفت و برای سرگرمی و تفریح بچه‌هایش شعبده بازی می‌کرد. در معدود عکس‌هایی که از او به جا مانده، چند عکس هم هست که او را در مهمانی‌های بزرگ یا در بین اعضای خانواده‌اش نشان می‌دهد؛ در میان 10فرزندش که آخرین‌شان در سال1933 از دنیا رفت، 63سال بعد از مرگ پدرش. چارلز البته در کنار همه اینها، همیشه یک دستش هم به قلم بود. گاهی 24ساعت شبانه روز را پشت هم می‌نوشت و اغلب چند کتاب را با هم پیش می‌برد. «دیوید کاپرفیلد» را منتشر نکرده، «خانه غمزده» را شروع می‌کرد و آن را تمام نکرده، «دوران مشقت» شروع می‌شد.
دیکنز در بچگی هم علاقه مند به کتاب بود و خصوصا به «تام جونز»، «رابینسون کروزوئه»، «دن کیشوت»، «ژیل بلاس» و «هزار و یک شب» علاقه ویژه‌ای داشت. وقتی 10سالش شد، مجبور شد به‌خاطر زندانی شدن پدرش مدرسه را ول کند و 2سال در یک کارخانه واکس‌سازی‌ روی جعبه‌های واکس برچسب بچسباند. دیکنز فقط یک سال در 10-9سالگی و 3سال در 15-13سالگی به مدرسه رفت. با این حال همه بچه‌های مرفهی که تحصیلات عالی داشتند و در بچگی به چارلز فخر می‌فروختند، درنهایت به گرد پایش هم نرسیدند.
دیکنز پرخواننده‌ترین نویسنده جهان تا زمان خودش بوده و او را بزرگ‌ترین نویسنده انگلیسی زبان در تمام دوران‌ها یا دست‌کم تا قرن بیستم می‌دانند. داستایوفسکی، توماس هاردی، ادگار آلن پو، هانس کریستین اندرسون و جورج اورول ازجمله نویسندگان معروف معترف به تأثیرپذیری از دیکنز هستند. اما جنبه دیگری که به دیکنز اهمیت ویژه بخشید، فعالیت‌های اجتماعی گسترده او ضد‌برده داری، کار کودکان، قانون بین‌المللی کپی رایت و حقوق یتیمان و کارگران مشاغل سخت بوده است.
علاوه بر این‌ها، دیکنز معروف‌ترین پاورقی نویس دنیاست. او همه رمان‌هایش را به‌صورت پاورقی سریالی در مجلات چاپ می‌کرد. در عصر ما قبل از هری پاتر، کتاب عتیقه فروش قدیمی (یا همان «دختری به نام نل» خودمان) دیکنز رکورد بیشترین و پیگیرترین تعداد هواداران را به‌خودش اختصاص داده بود. در سال1841 در انتظار رسیدن قسمت هفتاد و یکم این قصه، 6هزار نفر در اسکله نیویورک و 4هزار نفر در اسکله بوستون جمع شده بودند تا از نخستین کشتی‌های انگلیسی بپرسند که بالاخره نل کوچولو مرد یا نه!

این خبر را به اشتراک بگذارید