زیر آسمان شهر
کنکور و تست را از مدرسهها اخراج کنیم
دکتر اسماعیل امینی|شاعر، طنزپرداز و مدرس دانشگاه:
اگر در خیابان، نوجوانی را ببینید که کفشهایش را لنگهبه لنگه پوشیده، یعنی کفش پای چپ و راست را جابهجا کرده است، لابد تعجب میکنید که چرا والدین او این نکته ساده را به او نیاموختهاند؟
اگر جوانی را ببینید که میوه از درخت میچیند و زیر پا میاندازد و له میکند، بعد برگ درختان را میخورد، متحیر میشوید و از خود میپرسید: چرا این جوان فرق میان میوه و برگ درخت را نمیداند؟
اگر پدر و مادری را ببینید که هنگام غذاخوردن، ظرف ماست را روی سر فرزندشان خالی میکنند لابد در سلامت روانی آنها شک میکنید.
حالا اگر به شما بگویند که آن نوجوان که کفشپوشیدن بلد نیست، رکوددار تست ریاضی است؛ آن جوانی که برگ درخت میخورد، تمام فرمولهای فیزیک و شیمی را حفظ است؛ آن پدر و مادر عجیب، بالاترین رتبه آزمون دکتری را کسب کردهاند، لابد از خودتان میپرسید: اینها که آدمهای هوشمندی هستند، چرا اصول ساده رفتار فردی و اجتماعی را نیاموختهاند؟
واقعیتی است تلخ که نظام آموزشی ما، در دوران آموزش عمومی، یعنی دوران ابتدایی و دبیرستان، آنقدر مشغول تست و فرمول و آزمون و رتبه و رقابت است که اصول اولیه تعلیم و تربیت را از یاد برده است. مدرسهها تبدیل شده به آموزشگاه کنکور و حاصل آن پروردن انسانهایی است که برخی از آنها:
- هنگام رانندگی، به جای رعایت مقررات و ملاحظه حقوق دیگران، فقط به فکر پیش افتادن از همگانند، حتی به قیمت به خطر انداختن جان خود و دیگران.
- هنگام اظهارنظر، به جای استدلال و مباحثه، عصبانی میشوند و پرخاش میکنند.
- هنگام استفاده از طبیعت، دریا و رودخانه و جنگل را به زبالهدان تبدیل میکنند.
- هنگام سوانح و حوادث ناگهانی، بهجای کمکرسانی، از صحنههای دلخراش، فیلم و عکس سلفی میگیرند.
- وقتی تیم مورد علاقهاش میبازد، به صفحه مجازی داور یا مربی و بازیکن تیم حریف حمله میکنند و آنها را فحشباران میکنند.
ممکن است بگوییم آموختن رفتار فردی و هنجارهای اجتماعی، فقط بر عهده مدرسه و دانشگاه نیست و نظام اجتماعی نیز در این میان سهمی دارد.
اما آیا میتوانیم از مدرسه و دانشگاه، توقع داشته باشیم که به فرزندان ما، قدرت استنباط و استدلال منطقی و تحلیل و استنتاج بیاموزد و اگر اینها توقع زیادی است، دستکم خواندن و نوشتن بیاموزد؟
به اطراف خود نگاه کنید و ببینید که از میان این همه کارشناس و کارشناس ارشد و مهندس و دکتر، چند نفرشان خواندن و نوشتن بلدند؟
خواندن و نوشتن حتی در ابتداییترین شکل آن، یعنی مهارت شناخت، انتخاب و مطالعه کتاب از یک سو و نوشتن یک متن ساده، شیوا و قابل فهم از سوی دیگر.