پویایی اندیشه سیاسی امام ره از عقلانیت تا نوآوری
عیوضی: امام ره هر زمان وارد بحران میشد، آن بحران را به نوآوری تبدیل میکرد
نزدیک شدن به سالروز رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی بهانه خوبی برای پرداختن به زوایای ناگفته فکری و اندیشه حضرت امامخمینی(ره) است. همشهری در گفتوگو با محمد رحیم عیوضی، استاد مطالعات انقلاب اسلامی، به بررسی برخی ابعاد اندیشهای امام بزرگوار انقلاب پرداخته است. وی معتقد است که امامخمینی(ره) قائل به فرهنگ پیشرو در مقابل فرهنگ پیرو بوده و مسئلهشناس واقعی در مواقع بحرانی بودهاند. تا جایی که بستر بحرانها برای حضرت امام(ره) به عرصه فرصتها و نوآوری تبدیل میشد. مشروح این گفتوگو را در ادامه خواهید خواند:
مهمترین کلیدواژهها در اندیشه سیاسی امامخمینی(ره) چه چیزهایی هستند؟
مهمترین کلید واژه امام(ره)، مردم بود و احترام به مردم و دفاع از حریم آنها را پل عبور برای رسیدن به رضایت خداوند میدانست. مفاهیمی چون امنیت، عدالت، وحدت، مقاومت، مشروعیت و مشارکت دیگر کلیدواژهها هستند. در اندیشهشناسی امام(ره) تحقق این مفاهیم راهبردی، انقلاب را در حد و اندازه میزان اعتقاد به مردم امکانپذیر میدانست. امام باور داشت که در تاریخ ایران هیچ قدرتی نتوانسته است این مفاهیم را به مقصد برساند و حامی آنها باشد مگر قدرت مردم. بنابراین خیلی سخت است و اصلا امکانپذیر نیست بتوان تحلیل سیاسی امامخمینی(ره) از انقلاب را بدون فلسفه مردمشناسی و مردمباوری ایشان تحلیل کرد. وحدت هم از مفاهیم راهبردی انقلاب است که جز در سایه اراده مردم امکان حضور ندارد. استقلال و نشاط اجتماعی هر جامعهای به اتحاد و همبستگی آن جامعه بستگی دارد و امام(ره) معتقد بودند که وحدت مردم راز آشکار و قدرت ماندگار حفظ نظامهای مردمی است. امروز در دهه پنجم انقلاب، جامعه از این زاویه با چالش جدی مواجه است و برخی عملکردها متأسفانه از سنت برجایمانده از امام(ره) فاصله گرفته است و جا دارد که مسئولان و مدیران به این نکته توجه بیشتری داشته باشند.
مردمگرایی مورد نظر امامخمینی(ره) چقدر میتواند در جامعه ما متجلی شود؟
مهمترین کار یک سیاستمدار درک درست از مردم جامعه خود است و امام(ره) از این درک برخوردار بود. بهعنوان مثال؛ عدالت از جنس انقلاب باید عدالت مردممحور باشد وگرنه عدالت به اسارت بیعدالتیهایی با نام عدالت درخواهد آمد. جهان امروز نمادی از شعار عدالتهای غیرمردممحور است. امام با تمام وجود قدرت خود را با قدرت مردمی انقلاب به اشتراک گذاشته بود و قدرت امام رنگ و بوی مردمی داشت، لذا کارساز بود.
امام(ره) ازجمله اندیشمندانی بودند که در قرائت امروزی ایدهپرداز تلقی میشدند. شما ابعاد ایدهپردازی ایشان را چگونه تحلیل میکنید؟
یکی از ویژگیهای بارز اندیشه سیاسی امامخمینی(ره) پویایی است تا جایی که عنصر پویایی یکی از پایههای اندیشه سیاسی امام(ره) را تشکیل میدهد. ایشان در جریان اندیشهورزی خود دارای مدل بود و تمام آثار بهجامانده از ایشان قطعات پازل یک مدل کلان بهحساب میآید. اندیشه سیاسی امامخمینی(ره) را باید در نسبت بین نوآوری و بحران فهم کرد. بهعبارت دیگر امام(ره) اندیشهای را عرضه نمیکرد که تنها به درد قفسه کتاب بخورد، بلکه شکلگیری اندیشه ایشان با عمل نضج گرفته و ساخته شده است و درست به همین علت است که هرگز نتوانستند مانند اندیشههای مارکس تفسیرهای عجیب و غریب و غلط از آن ارائه کنند. امام(ره) هر زمان وارد بحران میشد، آن بحران را به نوآوری تبدیل میکرد و به این طریق اندیشه سیاسی خود را عرضه میکرد. یکی از مهمترین این نوآوریها «انقلاب اسلامی» بود. انقلاب اسلامی ایران پیش از آنکه یک انقلاب باشد یک نوآوری محسوب میشود. یکی دیگر از مصادیق نوآوری در اندیشه ایشان «مقاومت» است. مانند مقاومت انقلاب اسلامی که با اصول اندیشه ایشان اتفاق افتاد و یا مقاومت در دفاعمقدس که با اندیشه امام(ره) صورت پذیرفت. هیچ اندیشهای از امام(ره) وجود ندارد که خارج از حوزه بحران بهوجود آمده باشد و یا آنکه تکراری باشد. در واقع اندیشه سیاسی امامخمینی(ره) بازتابی از حضور عملیاتی وی در بحرانهاست که بحران را تبدیل به نوآوری کرده است. نوآوری در اندیشه امامخمینی(ره) به این صورت بود که ایشان چارچوبهای اصلی و اصیل را در اندیشهورزی خود حفظ میکرد و بهدنبال یک ارتباط جدید میان آن متغیرهای قدیمی بود، در واقع ایشان به برقراری ارتباطی جدید میان متغیرهای قدیمی میپرداخت.
نگاه امام(ره) به تربیت نسل نو و تمدنساز و مقوله فرهنگ چگونه بود؟
بهنظر امام(ره) عقلانیت جدید فقط در حوزه مادیات است، ولی برای دستیابی به 2سطح دیگر عقلانیت باید به حوزه معنویات و فرامادیات روی آورد. از این نوع عقلانیت تعریف شده توسط امام(ره) تحتعنوان عقلانیت دینی تعبیر میشود. امام(ره) همچنین ضمن پذیرش عقلانیت جدید، پذیرش علم، عالم و عقل را در قالب دانشمندان، متخصصان، مخترعان، کارشناسان، دانشگاه و مدرسه میستایند و مجریان را بر بهکارگیری آنها در سامان دادن به حیات اجتماعی اقتصادی توصیه و ترغیب میکردند؛ بنابراین در کنار این عقلانیت با تأکید بر متعهد بودن حاملان عقلانیت جدید به اسلام، مصالح ملی و عدموابستگی و خودباختگی، عقلانیت سطوح دیگر را که به معنویت، خداگرایی و آخرتگرایی مرتبط است قرار میدهند؛ و از مسئولان دانشگاه و مدارس و کلا مسئولان آموزشی همواره میخواهند که بر پرورش، تربیت، معنویت و تعهد دینی دانشآموزان و دانشجویان و... توجه ویژه مبذول دارند. ایشان با مفروض گرفتن محتوای آموزشی مراکز علمی و آموزشی که همان آموزش عقلانیت جدید است، عمدتا بر کسب سطوح دیگر عقلانیت در کنار عقلانیت عللگرایانه تاکید میکنند. بدینسان عقلانیت عللگرایانه را با عقلانیت معطوف بهمعنا ترکیب میکنند و آنها را در خدمت رشد و تعالی جامعه انسانی در بعد مادی و معنوی قرار میدهند. امامخمینی(ره) قائل به فرهنگ پیشرو در مقابل فرهنگ پیرو بوده و «نظام فرهنگی» مطلوب وی نظامی مشتمل بر اراده، انتخاب و تأسیس در مقابل تقلید و اکتساب بوده است. ایشان دارای رویکرد مبتنی بر چشمانداز بودند و این نگاه مبنای پیشران فرهنگ است. از سوی دیگر حضرت امام(ره) به اراده انسانی در سازندگی فرهنگی و «امکان» ایجاد تغییر در فرهنگ و شایسته بودن این تغییر اعتماد داشتند. پس، نظام فرهنگی مطلوب، نظام تلفیقی و پیوندی میان 2نگرش برای شناخت درست حکومت و جامعه است.