از نمایش ترومن تا نمایش الجزیره
سیدجواد رسولی - کارشناس رسانه
در فیلم نمایش ترومن ما داستان فردی را میبینیم که ظاهرا در یک شهر زندگی میکند، خانوادهای دارد، در یک شرکت بیمه کار میکند و دوست نزدیکی هم دارد که از بچگی با هم بزرگ شدهاند. همهچیز درست و طبیعی و نرمال است تا اینکه ترومن کمکم به نشانههایی بر میخورد که غیرعادیاند. سقوط ناگهانی یک نورافکن از آسمان یا تکرار مسیر ماشینها در یک دور مداوم در خیابان. از اینجا به بعد است که راز این جهان کم کم بر او آشکار میشود. اینکه او و همه زندگی او توسط یک گروه بزرگ فیلمسازی از ابتدای تولد تا امروز کارگردانی شده است. او ستاره یک نمایش تلویزیونی با نام خودش است و البته که خود او تنها کسی است که از این راز بیخبر بوده است. بیایید این داستان را قدری نمادین بفهمیم. در تحلیل نمادین این داستان میشود اینگونه دید که ترومن بهعنوان یک فرد از ابتدای تولدش تا همین امروز فریب یک نمایش رسانهای را خورده است. در جهانی زندگی کرده که استودیوی بزرگی بیش نبوده. مکانی که یک شرکت رسانهای با کارگردانی کاربلد و انبوهی از عوامل آماده کردهاند. به این ترتیب انگار ترومن همه ما را نمایندگی میکند که از ابتدای تولد تا کنون با رسانه رشد کردهایم و بزرگ شدهایم و آنچه «حقیقت» یا «واقعیت» میانگاریم چیزی جز روایت استادانه رسانهها از جهان نیست. روایتی که با انبوهی از عوامل و کارگردانهای کاربلد و صاحبان ثروتمند رسانهها کارگردانی شده است.
بازی رسانه چیزی جز این نیست. یک بازی بزرگ برای آنکه داستانی را، روایتی از جهان را، از زاویه دیدی خاص (و قطعا نه بیطرف) به مخاطبان خود ارائه دهد. در این بازی هیچکس بیطرف نیست و در تنشی مدام میان تفسیرهای مختلف از آنچه واقعیت مینامیمش یک روایت، قدرت بیشتری مییابد و فراگیر میشود. اغلب روایتی که قدرت و پول بیشتری از آن حمایت میکند. آنچه امروز با عنوان «جریان اصلی رسانهای» شناخته میشود، همین گروه دارای قدرت و امکان هستند. شبکههای بزرگی که واقعیت جهان را با توجه به آنچه برای اداره کنندگانش ضرورت دارد تفسیر و روایت میکنند. روایتی دستچین شده و با سوگیری خاص. روایت نبرد فلسطین و اسرائیل در تمام سالهای اشغال تا امروز و بهخصوص در سالهای اخیر که اشغال سرزمینها شدت و حدت بیشتری یافته و صهیونیستها از حمله همه جانبه به سرزمینهای فلسطینی هیچ ابایی ندارند، از همین جنس هستند. روایتی یکجانبه که در آن، طرف خیر و شر داستان خیلی روشن و مشخص تصویر میشود. اشغالگران افراد «نرمالی» هستند که بهدنبال زندگی عادی و خوشبختی معمولی هستند و قربانی «تروریستهایی» میشوند که معلوم نیست برای چه نمیخواهند اجازه زندگی عادی به این افراد نرمال بدهند. روایتی جابهجا شده و ناراست.
برای نخستین بار در دهههای اخیر این روایت قدرتمند با پوشش رسانهای حیرتانگیز شبکه الجزیره از مراسم تشییع و خاکسپاری شیرین ابوعاقله در هم شکست. خبرنگاران این شبکه که همگی در گزارشهای زنده از نقاط مختلف سرزمین اشغالی در حال پوشش مستقیم این رخداد بودند از همه آن تکنیکها و تردستیهای رسانهای استفاده کردند تا داستان آن روز را با جزئیات کامل بدون تعارف و ملاحظه و بدون آنکه ادای بیطرفی را در بیاورند روایت کنند. داستانی که ناگهان چیزی خلاف روایت غالب گذشته بود: اسرائیل اصلا آن موجود قربانی طفلکی که میشناختید نیست. یک موجودیت بیرحم و وقیح و پلید است و اگر باورتان نمیشود خودتان تماشا کنید که چطور خبرنگاری را کشتند و مراسم تشییع او را به خون کشیدند و از هیچ خشونتی دریغ نکردند. بیایید و در این 4 ساعتی که ما داریم «واقعیت» را نشانتان میدهیم آن سمت دیگر این پدیده را نیز تماشا کنید.
پوشش رسانهای موفق شبکه الجزیره از وقایع مربوط به روز تشییع شیرین ابوعاقله انگار فرصتی بود برای هر اهل رسانهای که ببیند جور دیگری هم ممکن است. میشود مثل ترومن لزوما تسلیم کارگردانی صاحبان قدرت نشد و لحظهای هرقدر کوتاه از زیر هژمونی قدرت جریان اصلی بیرون آمد و کاری کرد که هیچکس (واقعا هیچکس به جز آن احمقهای متوهمی که همیشه گوشه و کنار پیدایشان میشود) جرأت نکرد در کنار اسرائیل بایستد. عزیزدردانه رسانههای جهانی ناگهان در مقابل یک پوشش رسانهای حرفهای و کاملا جانبدارانه الجزیره تنها ماند. تجربه تماشای این پوشش رسانهای الجزیره از جنس همان تلاش و عصیان ترومن برای بیرون آمدن از استودیوی بزرگ بود؛ شجاعانه و امیدبخش.