یکی از دغدغههای همیشگی ناشران و نویسندگان و مترجمان، بحث ممیزی است. همیشه از این صحبت میشود که ممیزی سلیقهای است و قاعدهای که بتواند تکلیف ناشر را مشخص کند وجود ندارد. احمدوند در این باره میگوید:«اینکه موضوع ممیزی سلیقهای است، بالاخره اظهارنظر درباره ممیزی هم سلیقهای است. اینکه یک نفر بگوید در جایی سلیقه اعمال شده، بر چه مبنایی میگوید؟ براساس سلیقه خودش است که این حرف را میزند. آنچه در ممیزی اتفاق میافتاد، 3-2 موضوع است؛ اول اینکه نظارت بر محتوا باید وجود داشته باشد و در آن تردیدی نیست. دوم اینکه این نظارت باید ملاکها و معیارها و چارچوب روشنی داشته باشد. ما باید ضوابط روشنتری را در حوزه ممیزی، در جاهایی که نداریم، تدوین کنیم که الان دوستان مشغول این کار هستند. بعد اینکه برداشت از متن توسط نیروی انسانی صورت میگیرد.
از یک متن واحد ممکن است شما برداشتی داشته باشید و فرد دیگری، برداشت دیگری. بخشی از سلیقه که دوستان اعلام میکنند، این است که از قواعد ممکن است برداشتها و استنتاجهای مختلفی شود. امکان گفتوگو و تعامل با ناشران باید پررنگتر شود که دنبال این هستیم.» در سالهای گذشته کتابهایی بودهاند که نامشان مطرح بوده اما مجوز نگرفتهاند مثل «زوال کلنل» محمود دولتآبادی. احمدوند چنین پاسخ میدهد: «در دوره من هیچ کتابی نیامده که ما بخواهیم بلاتکلیف بگذاریمش یا اعلام میکنیم این کتاب مجوز دارد یا اعلام میکنیم که این کتاب قابلیت انتشار ندارد. موافق بلاتکلیفبودن اثر نیستم. تعدادی کتاب از قبل مانده که بلاتکلیفاند. اینها را در دستور بررسی مجدد گذاشتم. دوستان دارند میخوانند و بررسی میکنند. مواردی که قابلیت صدور مجوز دارد، مجوزشان صادر میشود و مواردی که مجوز ندارد هم اعلام میشود به این دلایل امکان صدور مجوز وجود ندارد. حتما نباید کتاب بلاتکلیف در ارشاد وجود داشته باشد.»
کتابها بلاتکلیف نمیمانند
در همینه زمینه :