
سیدجمالالدین اسدآبادی و ابطال قرارداد رژی
حق را باید گفت...

فاطمه موسوی؛ تاریخ پژوه
از دوران سلطنت قاجار، تلاشهای استعمار برای سلطه بر کشورمان فزونی گرفت. اگر از جدایی بخشهایی از ایران و تغییر جغرافیای آن بگذریم، دولتهای روس و انگلیس از بیکفایتی پادشاهان ایران استفاده میکردند تا با قراردادهای مختلف دولت را تضعیف کنند و تحت کنترل خود در بیاورند. ازجمله این قراردادها رویترز، تالبوت (رژی) و بعدها 1919 بود. نکتهای که از بررسی مقابله ملت ایران با انعقاد این قراردادها بهدست میآید، بصیرت عالمانی است که از زمانه خود جلوتر بوده و نیز مردمی که گوش به فرمان علما سپردهاند.
اولین سندی که در تأیید این سخن دیده میشود، نامه آیتاللهالعظمی حاج ملاعلی کنی از روحانیون برجسته دوره قاجار به ناصرالدین شاه، درباره قرارداد رویترز است؛ قراردادی که بهگفته لرد کرزن، هنگامی که امتیاز آن منتشر شد، مندرجات آن حاکی از تسلیم کامل و خارقالعاده همه منابع صنعتی یک کشور به بیگانگان بود و تا به امروز در هیچ مستعمرهای سابقه نداشته است! حاج ملا علی کنی در این نامه، به نیکی اهداف استعماری انگلیس را تبیین میکند و در گوشهای از آن، به این پرسش میپردازد: «کمپانی هند، تمام هند به آن وسعت و مکنت را، به خریداری و تملک یک جریب زمین مخصوص سکونت خود برد. کمپانی معاصر ما با تصرف آن همه اراضی متعلقه به راهآهن، استحقاق انتفاع جمیع معادن و رودخانهها و اراضی، با حق بهکارواداشتن جمیع کارکنان از رعایا، چگونه ایران را نبرد و چرا نبرد؟...»
چند سالی از لغو این قرارداد نگذشته بود که سفر دیگر شاه به فرنگ، منجر به انعقاد قرارداد رژی شد. در آن مقطع مصلحانی چون سیدجمالالدین اسدآبادی، پیشتر از اجراشدن آن در ایران، زوایای پنهان آن را درک کرده و ضررهای آن را برای کشور برملا کردهاند.
آنچنان که وی در نامه خود به آیتالله العظمی حاج سیدمیرزا حسن حسینی شیرزای، مقام مرجع تقلید شیعیان جهان را با عباراتی همچون: «ای ستون خیمه دین، ای زبان گویای شرع مبین، حاج میرزا حسن شیرازی» مورد تکریم قرار میدهد و در ادامه اینطور اتمام حجت میکند: «حق را باید گفت،تو مثل جان در تن همه مسلمانان دمیدهای، هیچکس جز در پناه تو نمیتواند برای نجات ملت برخیزد و آنها نیز به غیر از تو اطمینانی ندارند...».
این بیدارگر شرق، اهداف استعمار را در قرارداد رژی، اینگونه بیان میکند: «منابع ثروت مملکت ایران معادن، راهها از اهواز تا تهران، کاروانسراها، مزارع و بساتین حتی قهوهخانهها را به اجانب فروخته است. بانکها را در اختیار کفار، یعنی دشمنان اسلام قرار داده است. مردابهای رشت و نهرهای مازندران و راهها از بندر انزلی تا خراسان و مزرعهها و باغها و مهمانخانهها همه و همه را، به بیگانگان با قیمت بسیار پایین داده است که این کار هم خیانت است و هم سفاهت. ای حجت اسلام! شما اگر امروز برای کمک به این امت قیام نکنید و اقدامی در جهت ایجاد وحدت و اتحاد ملت ایران انجام ندهید و سلطنت و حکومت را از دست این شاه فاجر نستانید، حوزه اسلام به کلی زیرسیطره بیگانگان قرار میگیرد و آنها مطابق امیال پست خود، آنچه را که دلشان میخواهد، انجام میدهند. بدانید که اگر شما از این فرصت استفاده نکنید و جلوی حرکت دشمنان اسلام را نگیرید، بیگانگان بر آنها مسلط شوند، بهطوری که با وجود شما در میان این ملت، نام نیکی از شما در اوراق تاریخ باقی نخواهد ماند...»!
او در کنار برملاکردن مواضع استعماری قرارداد رژی، به استبداد نیز توجه میکند و ناصرالدین شاه را فردی سست عنصر و بد سیرت معرفی میکند که توانایی اداره کشور را ندارد و آن را به زمامداری نالایق یعنی علی اصغر خان امینالسلطان محول کرده است. سیدجمال در انتهای نامه نوید میدهد: «من این نامه را به محضر شما نوشتم و میدانم که خداوند بزرگ با دست شما، جریانی را برای دفع نقشه دشمنان اسلام و تامین عزت و عظمت اسلام پیش خواهد آورد...». حاصل تلاش سیدجمالالدین اسدآبادی و سایر علما و روحانیون، خروش آیتالله العظمی میرزای شیرازی با فتوای معروف خود در ماجرای تنباکو، برای لغو قرارداد رژی و آغاز مقابله روحانیت با استعمار و استبداد بود که نهایتا به نهضت تاریخی مشروطیت منجر شد.