چالش دفاع از متهم تنها
رمان «زمانی برای بخشش» بار دیگر نام جان گریشام را زنده کرده است
الهه شمسنژاد-مترجم
رمان «زمانی برای بخشش» اثر جان گریشام، نویسنده مطرح آمریکایی بهتازگی توسط انتشارات مروارید انتشار یافته، جان گریشام در این رمان به داستانی مهیج و چالشبرانگیز در زمینه حقوقی با استفاده از شخصیت جیک بریگنس که وکیل دعاوی زبردستی است، پرداخته است. او در رمان «زمانی برای بخشش» برای بار سوم از شخصیت خیالی وکیل دوست داشتنیاش جیک بریگنس که 30 سال قبل در رمان «زمانی برای کشتن» با او آشنا شدیم، استفاده میکند. رمان زمانی برای بخشش از نظر داستانی مشابهتهای زیادی با نخستین رمان گریشام با عنوان زمانی برای کشتن دارد و از نظر داستانی دنباله ماجراهای این رمان است. در رمان زمانی برای بخشش، جان گریشام داستان پیچیده قتل ناخواسته یک افسر پلیس توسط نوجوانی شانزدهساله و روند پیگیری این پرونده و چالشهایی که پیش روی جیک بریگنس در مسیر اثبات بیگناهی این نوجوان قرار دارد را روایت میکند و تلاش کرده در کتاب خود برای این پرسش کلیدی که اگر امروز یک پسر شانزده ساله مرتکب قتل شود، چه مجازاتی میشود برایش تعیین کرد؟ پاسخهایی بیابد. برای شناخت بیشتر با شیوه نگارش و سبک داستانپردازی گریشام، بد نیست اشارهای نیز به نخستین رمان او با عنوان زمانی برای کشتن که اقتباس سینمایی مشهوری نیز از آن ساخته شده، داشته باشیم. جان گریشام سال1989، نخستین کتابش زمانی برای کشتن، داستانی مهیج از وقایع یک دادگاه، را نوشت و تا قبل از چاپ کتاب دومش به نام«شرکت» مردم به واقع متوجه کتاب اول او نشده بودند. پس ازآن بود که کتابهای گریشام در ردیف پرفروشترین رمانها قرار گرفت. اکثر خوانندگان رمانهای جان گریشام، شخصیتهای کتاب و مکانی که داستان در آن جریان دارد را میشناسند. در داستان زمانی برای کشتن، بریگنس دفاع از مرد سیاهپوستی را بهعهده داشت که مرتکب رفتاری وحشیانه با دختر دهساله او شده بود. دفاع از حقوق یک سیاهپوست در روستایی در جنوب میسیسیپی که همچنان امروزه نیز درگیر اختلافات نژادی است کار بسیار سختی بود، جان گریشام توانست از این موضوع چالشبرانگیز اثری زیبا خلق کند و خوانندگان را به خواندنش جذب کند. زمانی که نظرات ما به طرز وحشتناکی دوسویه میشود، گریشام به ما یادآوری میکند مردم آن چیزی نیستند که میبینیم، بلکه تلفیقی از یکدیگرند که در سایهای خاکستری فرورفتهاند. مصاحبه جان گریشام را درباره چگونگی خلق رمان زمانی برای بخشش را بخوانید:
یک سؤال همیشگی که از دیگر نویسندگان پرسیدهام را نیز از شما میپرسم، کتابتان را برای مخاطبان و خوانندگان چگونه کتابی توصیف میکنید؟
با توجه به گذشت زمانی طولانی از انتشار رمان زمانی برای کشتن و نسخههای زیادی که از این کتاب به فروش رسیده و در نهایت به یک فیلم محبوب تبدیل شده است، به ذهنم خطور کرد که داستانی چالشی با استفاده از شخصیت رمان زمانی برای کشتن بهعنوان دنبالهای از این رمان با نام زمانی برای بخشش بنویسم، زمانی برای بخشش شخصیتهای شناخته شده زیادی دارد و داستان این کتاب، 5سال پس از دفاع عجیب بریگنس در زمانی برای کشتن اتفاق میافتد و داستانی دنبالهدار است. این بهترین توصیفی است که میتوانم از داستان این کتاب داشته باشم.
یعنی شما زمانی برای بخشش را یک کتاب دنبالهدار میدانید؟
نمیتوانم بگویم دنبالهدار، اما بهنوعی طرحی است که ادامه دارد و بیشتر دنبالهروی شخصیتهای داستان خواهد بود.
بهنظر شخصیت جیک خصوصیات مشابهی با شما دارد، آیا چنین طرز تلقیای را درست میدانید؟
از برخی جهات، بله. وقتی شروع به نوشتن نخستین کتابم در سال1985 کردم، 30سالم بود و مثل جیک توی شهر کوچکی وکالت میکردم. رؤیاهای بزرگی در سر داشتم، پرداختن به پروندههای بزرگ و کسب پیروزیهای جنجالی و از این قبیل چیزها. این رؤیای تمام وکلاست. آن زمان همسری جوان و زیبا داشتم، بچهدار شدیم و زندگی خوب بود، اما خودم خیلی موفق نبودم. باید بگویم هنوز هم در حال تلاش و مبارزه برای کسب موفقیت هستم. بله خیلی از خصوصیات من در جیک هست.
شما هم مانند جیک، صبحها ساعت5:30 از خواب بیدار میشوید؟
تقریبا ساعتی نزدیک 6:30 از خواب بیدار میشوم و ساعت 7 یا 7:30 شروع به نوشتن میکنم.
همیشه فکر میکردم زمانی برای کشتن بود که شما رو به دروازههای ترقی رساند، اما درواقع با کتاب «شرکت» بود که شهرت پیدا کردید و بعد از آن «زمانی برای کشتن» دیده شد، حدسم درست است؟
از کتاب زمانی برای کشتن فقط 5000نسخه چاپ شد و بعد از هجده ماه «شرکت» انتشار یافت و یک شبه از پرفروشترینها شد و از اینجا بود که مردم متوجه کتاب قبلی شدند. حدود شش ماه، ناشر اصلی کتاب زمانی برای کشتن را پیدا نمیکردیم که کتاب را تجدید چاپ کند. فکر میکنم در آستانه ورشکستگی بودند درحالیکه این کتاب متقاضیان بسیار زیادی پیدا کرده بود. بالاخره تعدادی با جلد کاغذی از آن نسخه چاپ کردند و خیلی خوب فروش رفت. باز هم پیگیر کارهای چاپ کتاب شدند و با همان جلد گالینگور، دوباره شروع به چاپ کردند. با جلد کالینگور نیز نسخههای زیادی از آن کتاب فروختیم. همان موقع بود که شرکت و «پرونده پلیکان» و یکسری کتابهای دیگر هم چاپ شد و مدت زیادی جزو پرفروشها بودند.
در رمان جدیدتان هم موضوع سخت و چالشبرانگیز را مطرح کردید.
بله، موضوع سخت این کتاب این است که مجازات مناسب برای یک بچه شانزده ساله که ماشه را کشیده و آن قتل فجیع را مرتکب شده، چه میتواند باشد؟ ماجرا سال1990 اتفاق افتاد. زمانی که آوردن یک بچه شانزده ساله به دادگاه و صدور حکم حبس ابد، کار غیرمعمولی به شمار نمیرفت. اما الان دادگاه عالی آمریکا حدود 20سال است که این کار را ممنوع کرده و کسی نمیتواند یک بچه را حتی برای قتل، به حبسابد بدون بخشش، محکوم کند. بنابراین، اگر امروز یک پسر شانزده ساله مرتکب قتل شود، چه مجازاتی میشود برایش تعیین کرد؟ بارها این مسئله را در داستان مطرح کردم که اگر مجرم - کودکی را به زندان نوجوانان بفرستند، بعد از یکی دو سال که هیجده ساله شود، از زندان آزاد خواهد شد. بنابراین، این موضوع را مطرح کردم و هنوز پیدا کردن جواب این سؤال برایم دشوار است. هنوز هم با خودم فکر میکنم در چنین شرایطی چهکار باید کرد؟ حکم منصفانه چیست؟ به قربانی و به خانوادهاش فکر میکنم. موضوع خیلی پیچیدهاست.
کتاب «جزیره کامینو» را خیلی دوست داشتم و هماکنون هم برایم جذابیت دارد. آیا امکانش هست دوباره در همان وادی داستانی خلق کنید؟
هماکنون قراردادی دارم اما امکان دارد تا چند سال آینده باز هم در اینباره رمانی بنویسم. فکر میکنم بدانم در داستان بعدی چه اتفاقی قرار است بیفتد. این مدل داستانها برای ایجاد حس شور و هیجان در خواننده است. چون هیچ مشکلی وجود نداره، نه قاضی هست و نه وکیل. نوشتن این کتابها واقعا سرگرمکننده است.
بهتر است دوباره به زمانی برای بخشش رجوع کنیم، بازگشت جیک و کلانتون و میسیسیپی در این داستان چطور بود؟
خیلی خوب بود. میسیسیپی، جایی است که واقعا دوست دارم بروم. واقعا از شخصیتهای داستان لذت میبرم، گویی به خانه خود بازگشتهام، برگشت به خانه هم که همیشه خوب است.
منبع: آمازون