• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
دو شنبه 19 اردیبهشت 1401
کد مطلب : 160024
+
-

پیام روشن گیشه

یادداشت
پیام روشن گیشه

شهاب مهدوی - روزنامه‌نگار

گذر «سگ بند» از مرز ۵۰ میلیارد تومان و یک میلیارد فروش روزانه برای «انفرادی» را اگر کنار شکست بیشتر فیلم‌های اکران شده در یکی دو‌ماه اخیر بگذاریم، به این نتیجه واضح و آشکار می‌رسیم که در سینمای ایران فقط کمدی می‌فروشد مگر اینکه خلافش ثابت شود. این پیام تکراری گیشه است که مخاطب بیش از هر چیز ترجیح می‌دهد در سالن سینما ساعاتی را بخندد. قاعده‌ای که دست‌کم در یک دهه اخیر پابرجا بوده است و جز چند استثنا بیشتر فیلم‌های پرفروش این سال‌ها را کمدی‌ها تشکیل داده‌اند. اگر در میانه‌های دهه ۹۰ درکنار کمدی‌ها، درام‌های اجتماعی هم با اقبال مواجه می‌شدند اما حالا دیگر خبری از آن استقبال نسبی نیست.حتی پیشنهاد‌های سینمای ایران در گونه‌های دیگر، (مثلا تجربه تریلر در «روز صفر» یا کوشش برای رسیدن به نوآر ایرانی در «مرد بازنده») هم با وجود تمام خوش‌بینی‌های اولیه، درنهایت خیلی با اقبال عمومی مواجه نشدند.
محمد حسین مهدویان که سال گذشته سریال پر مخاطب «زخم کاری» را در شبکه نمایش خانگی داشت، با مرد بازنده که هم شباهت‌های تماتیک با سریالش داشت و هم در ترکیب بازیگران از گروه زخم کاری بهره‌برده بود، نتوانست در حدی که انتظار می‌رفت مخاطب بیابد. همانطور که همه تلاش سعید ملکان برای ساخت جیمز باندی ایرانی در «روز صفر» نتوانست به گیشه‌ای پر رونق بینجامد. پرفروش‌ترین فیلم اکران اول بهار، سگ بند بود که با هر متر و معیاری یک کمدی زیر استاندارد، با شوخی و موقعیت‌های تکراری است ولی همین فیلم با همین کیفیت و با وجود لو رفتن نسخه‌ای از آن، می‌تواند به فروش جالب توجهی دست یابد. همانطور که این روزها فیلم انفرادی حرف اول و آخر را در گیشه می‌زند. کمدی پرفروش دیگری از رضا عطاران که بعد از مدت‌ها غیبت از پرده نقره‌ای، نشان داد همچنان چهره محبوبی برای سینما رو‌ها است. سال گذشته هم که هنوز اکران تحت‌تأثیر کرونا قرار داشت، فیلم «دینامیت» چراغ سینما را روشن نگه داشت.
اگر فهرست پرمخاطب‌ترین فیلم‌های ۲ دهه اخیر سینمای ایران را مرور کنیم متوجه می‌شویم که بیشتر آثار پرفروش کمدی بوده‌اند. این واقعیتی آشکار است که تماشاگر در این سال‌ها ترجیح داده بیشتر برای خندیدن به سینما برود. کمدی ژانر محبوبی در سراسر دنیاست ولی احتمالا ما تنها کشوری هستیم که سینما روهایش بیشتر از هر ژانری از آثار طنز‌آمیز استقبال می‌کنند. آنچه از دل مناسبات تولید در سینمای ایران بیرون می‌آید خیلی متنوع نیست. بخشی از فیلم‌ها آثار موسوم به سینمای اجتماعی هستند که از درام تا ملودرام، اغلب از الگوهایی ثابت پیروی می‌کنند. فیلم‌های جشنواره‌ای هم که اغلب تولیدات ارزان قیمتی هستند، جزو آثار حاشیه‌ای اکران محسوب می‌شوند. بخشی از فیلم‌ها هم که با سرمایه دولتی تولید می‌شوند، دغدغه‌ای بابت گیشه ندارند. در سال‌های اخیر درام‌های اجتماعی همچنان ساخته شده و همین الان هم تعداد زیادی از این آثار در نوبت اکران هستند؛ فیلم‌هایی که تا چند سال پیش آثار محبوب طبقه متوسط بودند و حالا ستاره اقبالشان، رو به افول گذاشته است. تنها ژانری که همچنان جایگاه خودش را حفظ کرده کمدی است که همچنان انتخاب اول سینما روهاست. «برویم کمی بخندیم و مشکلات مان را برای 2 ساعت هم که شده فراموش کنیم.»  این دیالوگ تکرار‌شونده خیلی از سینما‌روهاست. تماشاگری که حوصله فیلم تلخ اجتماعی را ندارد و جای تماشای فیلمی که بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی و بدبختی‌های کاراکترهای نگون بختش متمرکز است، به دیدن فیلمی می‌رود که فضای پر نشاطی داشته باشد. درباره کیفیت این فضای پرنشاط، میزان موفقیت فیلمسازان در خلق موقعیت‌های کمیک و میزان مفرح و بامزه بودن کمدی‌های ایرانی، گفتی بسیار است؛ خیلی از کمدی‌ها تماشاگر را راضی از سینما به بیرون نمی‌فرستند ولی حتی این فیلم‌ها هم اغلب در گیشه به توفیق می‌رسند. اینکه فیلمی کاملا سرهم‌بندی شده و سردستی، با شوخی‌هایی نه چندان جالب، می‌تواند به فروش بالایی دست یابد، نشان می‌دهد که اولویت مخاطب تماشای کمدی است و کیفیت در اولویت‌های بعدی قرار می‌گیرد. فروختن این فیلم‌ها تا حدودی محصول شرایط هم هست؛ شرایطی که هر چقدر دشوار‌تر شود امکان اقبال عمومی به درام‌های اجتماعی هم سخت‌تر می‌شود. در روزهایی که وضعیت اقتصادی حوصله برای کسی باقی نگذاشته؛ کمدی می‌تواند مفری برای 2ساعت تفریح و سرگرمی باشد. نتیجه این وضعیت پیام آشکاری است که گیشه به سینماگران می‌دهد؛ تا اطلاع ثانوی فقط کمدی می‌فروشد.

این خبر را به اشتراک بگذارید