• شنبه 1 اردیبهشت 1403
  • السَّبْت 11 شوال 1445
  • 2024 Apr 20
شنبه 17 اردیبهشت 1401
کد مطلب : 159780
+
-

اصول تربیتی با نسخه قرن دوم هجرى

نگاهی به اساس تعلیم و تربیت از منظر ابوعثمان عمرو بن بحر بن محبوب بصری جاحظ

اندیشه تربیتی
اصول تربیتی با نسخه قرن دوم هجرى

تنظیم و تلخیص‌: سیدایلیا رضوی

مراجعه به آثار فکری گذشتگان برای ما کوله‌باری فراهم می‌سازد که می‌توان بر آن پا گذاشته و فراتر رفت. متأسفانه هم‌اکنون این مراجعه بیشتر به سمت و سوی آثار متفکران غربی و یونان باستان است و حتی برخی از متفکران مسلمان از یادها نیز رفته‌اند و کمتر می‌توان کتابی و نوشته‌ای درخصوص آنان یافت. از این دست متفکران می‌توان به جاحظ اشاره داشت که در ادامه تلاش شده است به جهت شناساندن این دانشمند و ادیب قرن دومی، اصول تعلیم و تربیت را از منظر او بازخوانی کرد؛ اصولی که او ذکر کرده است امروز نیز جای خالی‌شان حس می‌شود و گویی اصلی‌ترین چالش‌های نظام تعلیم و تربیت در قرن حاضر است.

ابوعثمان عمرو بن بحر بن محبوب بصری معروف به جاحظ، ادیب و خوشنویس و بنا بر برخی نظریات روانشناس و دانشمند قرن دوم و سوم هجری قمری است که در سال 160ه‌ق در شهر بصره و در عصر خلافت عباسیان ‌زاده شد. جاحظ که عاشق مطالعه بود و شیفتگی‌اش به کتاب در دل تاریخ ثبت شده از خود آثار بسیاری بر جا گذاشته است. در آثار او هر چند به شکل مستقیم بابی ویژه تربیت دیده نمی‌شود اما در لابه‌لای سطورش مطالبی نهفته است که آشکارا می‌توان اصول ناب تعلیم و تربیت را از آنها دریافت و با بازخوانی‌شان عقبه فلسفی تعلیم و تربیت اسلامی را سنگین کرد. نگرش‌های تربیتی او عمدتا در کتاب‌های «الحیوان»، «البیان و التبیین»، «البرصان و العرجان»، «التربیع و الدویر» و «رساله المعلمین» بازتاب یافته است که در ادامه به بررسی اصول تعلیم و تربیت از نگاه او براساس مقاله‌ای از بهروز رفیعی با عنوان «دلالت‌های تربیتی در آثار جاحظ» و کتابی از همین نویسنده با عنوان «مربیان بزرگ مسلمان» خواهیم پرداخت.

1) ایجاد انگیزه در فراگیرنده
از نظر جاحظ تنها کسی می‌تواند یاد بگیرد و بفهمد که دلش آماده تفهم یادگیری باشد. چنان که تنها کسی می‌تواند بفهماند و آموزش دهد که نیتش برای تعلیم، راست و درست باشد. بدین نظر وجود انگیزه از شروط اصلی یادگیری مؤثر است و اصولاً بدون انگیزه، یادگیری صورت نمی‌پذیرد و به همین دلیل یکی از وظایف مهم معلم، ایجاد انگیزه در فراگیرنده است تا یادگیری صورت پذیرد. به‌عنوان مثال جاحظ میزان موفقیت در فراگیری زبان دوم را تابع شدت احساس نیاز به آن می‌داند.

2) مهارت در معلمی
مهارت و هنر معلم در فرایند یادگیری آن هم متناسب با سن متربی، امری مهم از منظر جاحظ است. او معتقد است که معلم برای آموزش به کودک باید زبان کودکی بگشاید؛ چرا که کودک از کودک می‌آموزد و با او همدم می‌شود. جاحظ همچنین تأکید می‌کند که بر معلم ماهر است که سطح دریافت مخاطب را محک زند و براساس آن سخن گوید و معانی را بسط دهد تا بهتر آموخته شوند. از دیگر نکات مهم در فرایند معلمی از منظر جاحظ لزوم اعتقاد و علاقه معلم به آنچه است که آموزش می‌دهد، چرا که موجب اطمینان کامل او به‌کار خود و مؤثر افتادن سخنش می‌شود.

3) عطوفت در معلمی
جاحظ معتقد است که معلم باید بتواند با فراگیرنده ارتباط عاطفی برقرار سازد تا نظر او را جلب کند و از این رهگذر آموزش را آسان و دل‌انگیز سازد. همچنین معلم باید برای فراگیرنده، مهربان‌تر و دوست‌داشتنی‌تر از مادر باشد و دل او را به دست آورد و وی را به چیزی واندارد که موجب بیزاری او شود؛ نیز نباید فراگیرنده را رها کند و به حال خود گذارد که به بیهودگی عادت می‌کند.

4) لزوم آغاز آموزش از کودکی
جاحظ آموزش در کودکی را چون نقش بر سنگ، ماندگار می‌داند و معتقد است که آموزش بایستی از کودکی آغاز شود که ذهن کودک نانوشته، تهی و نقش‌پذیرتر از بزرگسال است. البته او تذکر می‌دهد که این آموزش باید در حد فهم و استنباط کودک باشد تا به‌تدریج به آن عادت کند. همچنین او بیان می‌دارد که نباید با تکیه بر صرف حفظ‌کردن باب تفکر را در کودک بست؛ چرا که اگر کودک تنها به از بر‌کردن بسنده کند، در فهم و استنباط او کاستی می‌افتد و از سوی دیگر اگر تنها به فهم و استنباط محدود روی کند، حافظه‌اش معطل می‌ماند و ضعیف می‌شود.
البته جاحظ تأکید دارد که بهترین زمان برای تحصیل دانش، دوره جوانی است، چرا که جوان از شرایط و توانایی‌های جسمی و روحی لازم برای تحصیل علم برخوردار است و بهتر می‌تواند از حواس و قوای فکری خود استفاده کند و زودتر یاد می‌گیرد و بهتر به‌خاطر می‌سپارد.

5) رعایت نشاط در آموزش
از دیگر الزامات آموزش از منظر جاحظ لزوم حفظ نشاط است. او به استناد سخنان حضرت علی(ع) که می‌فرمایند: «دل هم مانند جسم ملول می‌شود» یا «دل‌ها میلی دارند و اقبالی و بیزاری دارند و ادباری» یا «چون دل به امری وادار شود، کور می‌شود» تأکید دارد که آموزش در هیچ حالت و به هیچ وجه نباید برای فراگیرنده، ملال‌آور و خسته‌کننده باشد؛ چراکه این با هدف آموزش که یادگیری است ‌ساز نمی‌آید.
جاحظ گوشزد می‌کند برای آنکه معلم بتواند با فراگیرنده ارتباط عاطفی - آموزشی مؤثر برقرار سازد، لازم است جوی مناسب برای درس و تدریس فراهم سازد و با مقدمه‌چینی درست، فراگیران را آماده کند و پیوسته درنظر داشته باشد که آموزش با نشاط و میل همراه باشد و فراگیران را نیازارد و آنان را از درس بیزار نسازد؛ چرا که آموزش‌پذیری فراگیرنده تابع میزان نشاط و سرزندگی او در محیط آموزشی است و هر چه این سرزندگی و نشاط و شادابی بیشتر باشد، اهداف آموزشی، بیشتر محقق می‌شود.

6) توجه به تفاوت‌های فردی
جاحظ نه‌تنها معتقد است که در فرایند آموزش بایستی به تفاوت‌های وجودی میان فراگیران توجه کرد و تا حد ممکن و معقول، جنبه فردی در آموزش را در منظر قرار داد بلکه در پله‌ای بالاتر معتقد است که تفاوت خلق در گرایش‌ها و توانایی‌های سرشتی اساساً بدین جهت است که همه علوم کشف شوند و دانشی در بقعه امکان نماند. او همچنین معلمان را به رعایت توانایی‌ها و مهارت‌های متفاوت افراد همچون میزان فهم، توانایی حافظه و نوع علاقه و استعداد فرامی‌خواند و به متربیان نیز تذکر می‌دهد که هر کسی در پی چیزی باشد که با فطرت او سازگاری ندارد، ناگزیر ناکام و سرانجام هلاک می‌شود.

7) آموزش بهنگام
از دیگر اصول آموزشی مهم در اندیشه جاحظ لزوم فراهم‌آوردن بموقع زمینه‌های آموزش و تربیت برای افراد است تا استعدادهای آنان برای رسیدن به کمال درخور، معطل نماند و رفته‌رفته ضایع نشود؛ درست مانند دانه در دل خاک که اگر بموقع به آن آب برسد، جوانه می‌زند وگرنه تباه می‌شود.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید