حسین سلطانی، کارآفرین دانشبنیان عرصه
بیشتر مدیران و کارآفرینان یادشان میرود فکر کنند
رضا یادگاری-عیسی محمدی
بیشتر ما جزو کسانی هستیم که دوست داریم کسبوکاری را شروع کرده و در آن به موفقیت برسیم. دوست داریم که از میوههای این درخت موفقیت، هم خودمان و هم اطرافیان و هم جامعه بهرهمند شود. اما موفق شدن در کسبوکار نیز، مانند موفقیت یک تیم ورزشی در میادین بینالمللی، سخت و طاقتفرسا میتواند باشد. به همین دلیل باید دنبال این باشیم که ببینیم موفقها چطور موفق شدهاند تا بتوانیم اقدام به الگوبرداری مناسبی کنیم. در این شماره، سراغ حسین سلطانی رفتهایم؛ کارآفرینی که در عرصه صنعت سرگرمی و بازیسازی فعالیت میکند؛ یعنی حوزه اقتصاد کودک و سرگرمی را انتخاب کرده و در آن موفق شده است. بنیانگذار «خانه کودک فراز» بزرگترین مرکز تولید اسباببازی در خاورمیانه که در سال 1352در خیابان طوس تهران متولد شده، از همان نوجوانی علاقهمند به خرید و فروش و تجارت بوده است. این کارآفرین که تجهیز خانههای بازی مختلفی در ایران و حتی کشورهای همسایه را در کارنامهاش دارد، با خوانندگان ما درباره موفقیت در کسبوکار و همچنین در صنعت سرگرمیسازی و بازیسازی صحبت میکند. با هم توضیحات این کارآفرین را میخوانیم؛ توضیحاتی که البته بسیار فراوانتر از این نوشته بود و تنها به بخشهایی از آن اشاره میکنیم و بخشهای دیگر را برای ماههای آتی منتشر خواهیم کرد.
از موفقیت تا تحصیلات آکادمیک
اینجا حرفی میزنم ولی امیدوارم که سوء برداشت نشود. موفقیت در کسبوکار و راهاندازی یک کسبوکاری که موفق از آب دربیاید، اساسا با تحصیلات ارتباط مستقیمی ندارد. نکته جالب اینکه حتی شاید بتواند در تضاد با آن هم باشد. البته خدای ناکرده منظورم این نیست که مخالف تحصیلات آکادمیک هستم، هرگز. طبعا این تحصیلات در بیشتر موارد لازم هستند و ذهن روشمندی به شما میبخشد. اما اصل قضیه در سواد حرفهای و نکتههای دیگر است. ضمن اینکه نوشتن و مطالعه کردن بخش مهمی از موفقیت را میسازد و بدون نوشتن و مطالعه و برنامهریزی و خطمشی داشتن، راه به جایی نمیبرید.
کاری که همه در آن برندهاند
ما تا به حال به هزاران کسبوکاری که در حوزه صنعت تفریح و سرگرمی و اسباببازی قصد فعالیت داشتهاند، مشاوره داده و برایشان مجموعههایی را راه انداختهایم. واقعا حوزه سوددهی است؛ چرا که اساسا خانوادهها حتی اگر دستتنگ هم باشند، از هزینهکرد برای فرزندان خود مضایقه نمیکنند. در واقع در اینجا ما با یک صنعت فرهنگی و فرهنگساز هم روبهرو هستیم. واقعا کسبوکاری است که برکت هم دارد؛ چون همه با خوشحالی به مجموعه شما وارد شده و لحظههای خوشی را میگذرانند و با خوشحالی هم آنجا را ترک میکنند. اینها هم باعث روحیه گرفتن خود شما میشود و هم اساسا برکت به کسبوکار شما و درآمد شما میبخشد.
فکر کردن، سختترین کار دنیا
فکر کردن و پرورش قدرت ذهنی، یکی از سختترین کارهای دنیا و تجارت است. دانشمندان و فیلسوفان زیادی در مورد این سختی فکر کردن صحبت کردهاند. وارن بافت، بزرگترین و موفقترین سرمایهگذار تاریخ، اشاره میکند که کار او، فکر کردن است؛ کاری که در تجارت آمریکا چندان مرسوم نیست. او اشاره میکند که حتی روزگاری، روزانه هزار صفحه مطالعه میکرد تا ایدههای لازم برای فکر کردن را داشته باشد. بیشتر افراد متأسفانه بهشدت درگیر کارهای اجرایی میشوند و از خاطرشان میرود که فکر کنند. ما نسبت به آسیبشناسی مدیران و سرمایهگذاران و کسبوکارهای مختلف، پژوهشهایی صورت دادهایم. یکی از مهمترین نتایجی که به آن دست یافتهایم، این بوده که فعالان کسبوکار و کارآفرینان و سرمایهگذاران، بهقدری درگیر کارهای اجرایی میشوند که اصلاً از یادشان میرود که باید فکر هم بکنند؛ باید کار ذهنی هم انجام بدهند. این اشکال را، نزد بسیاری از مدیران و سرمایهگذاران مشاهده کردهایم که واقعاً جای شگفتی و تأمل جدی داشته و دارد. من سرمایهگذاران و مدیران کسبوکاری را دیدهام که مثلاً یک مرکز بازی یا فروشگاه یا هر کسبوکار دیگری راه میاندازند. اما بهجای تفویض اختیار حرفهای که از اصول اولیه و بدیهی مدیریت است، خودشان هم بهعنوان یک نیرو درگیر کار و تلاش میشوند. این امر، باعث میشود تا این افراد، در ابتدای امر دچار کلافگی شوند؛ چرا که بهشدت کارشان زیادشده و نمیتوانند با این زمان محدود، همه کارها را سر و سامان ببخشند. از سوی دیگر، فرصت هیچ فکر کردن و برنامهریزی را پیدا نمیکنند. نتیجه چنین کاری، آسیبرسانی به کسبوکار و عدمبرنامهریزی استراتژیک و بلندمدت برای کسبوکار و عدمدرک موارد مورد نیاز در آینده نزدیک و دور است.
تله مشغولیت بیش از حد
یک نکته مهم و حیاتی در این زمینه، نسبت معکوس «کار کردن» و «فکر کردن» است. یعنی شما هرقدر که بیشتر کار کنید، به همان نسبت کمتر موفق میشوید که فکر کنید. چرا که بدن شما و ذهن شما خسته شده و انرژیهای فیزیکی و روانی و روحی و خلاقه خودتان را به نوعی از دست میدهید. اما هرقدر که بیشتر فکر کنید، به همان نسبت کمتر موفق میشوید که کار کنید. یکی از مشاورههایی که ما میدهیم، دقیقاً همین امر است. به مدیران آموزش میدهیم که فریب این تله را نخورند؛ این تلهای است که نام آن را «توهم مشغولیت بیش از حد» میگذاریم. به مدیران حوزههای مختلف و حوزه کودک، آموزش میدهیم که شما اکیداً نباید کاری انجام بدهید؛ حتی در حد یک تلفن زدن. باید همه کارها را تفویض کرده یا سیستمسازی کنید تا بدون نیاز به حضور شما، این امور خودبهخود انجام شود. به آنها گوشزد میکنیم که شما باید درگیر کارهای اجرایی نشوید. حتی اگر شده 5ساعت بیکار هم بنشینید، باز هم بیکار بنشینید تا استراحت کرده و هوایی بخورید و ذهنتان آزاد باشد که هر وقت نیاز شد، بهشدت خوب کار کند.
هر کسی که میگوید وقت ندارم دروغ میگوید
من با ایرج حسابی، فرزند پروفسور حسابی دوستی دیرینهای دارم. یکبار قسمت شد و به دفتر پروفسور حسابی رفتم. شما اگر به این موزه تشریف برده باشید، میبینید که همهچیز، دستساز است؛ گیاهان کمیاب، درختان کمیاب، آبیاری قطرهای، میز و صندلی عسلی و.... شاید یک بیننده، در وهله اول بپرسد که چطور پروفسور حسابی با این همه مشغله، وقت کرده که این چیزها را بسازد! ایرج حسابی از قول پدرش، جواب این سؤال را چنین داد: هر کسی که میگوید وقت ندارم، دروغ میگوید؛ بلکه کارهایش را نمینویسد. هر کسی که میگوید من سرم شلوغ است و کلافهام و...، مشکل عدمثبت کارهایش را دارد. میگفت پدرش در سن هفتادوپنج سالگی، هفتهای یکبار با دوستانش از این طرف کوه بالا رفته و از طرف دیگر کوه پایین میآمدند. حاصل این سبک زندگی، این همه موفقیت و اکتشاف و دستاورد مثبت است؛ اینقدر هم وقت آزاد داشته که همه میز و صندلی و درختان و... را، خودش ایجاد کند. پس به قول پروفسور حسابی، هر کسی که میگوید وقت ندارد، دروغ میگوید؛ کارهایش را نمینویسد. ارزش نوشتن کارها و هدفها و ایدهها اینقدر بالاست.
یک نکته جالب
یکی از سؤالات مهمی که مطرح میشود، این است که چه کسانی وارد کار ما یا کار بیزینس کودک میشوند. حالا این بیزینس کودک، میتواند شامل مواردی چون اسباببازی و بازی و پارکهای تخصصی کودکان و شهربازی و همهچیزهای دیگر بشود. یکی از دلایل این ورود، عدمجواب گرفتن افرادی است که وارد حوزهها و بیزینسهای دیگر شدهاند. آنها به فرض در حوزههای پوشاک و خوراک و صنعت و تولید ورود پیدا کردهاند، اما بهواسطه مشکلات موجود و مسائلی که در رابطه با ارز و سوءمدیریت اقتصادی و وضعیت بازار مطرح است، جواب نگرفتهاند. در نتیجه به سمت و سوی یک بیزینس دیگر رفتهاند. یکی از این بیزینسها، همین بیزینس کودک بوده و هست. چون حوزهای است که هر کسی، با هر میزان آورده مالی، میتواند به آن ورود کرده و کار کند. مثلاً همین بحث پارکهای تخصصی تفریحی کودکان را درنظر داشته باشید؛ هر کسی با هر متراژی میتواند ورود به این کار کرده و آن را عملیاتی کند. این کارها نیز در کل دنیا جزو زودبازدهترین سرمایهگذاریهایی است که انجام میشود.