اظهارنظر در همه زمینهها، ممنوع!
ما در جامعهای مدنی زندگی میکنیم که هر کسی در آن، نقش و وظیفهای دارد. طبیعی است که اگر این وظیفه که از آن نقش میآید، انجام نشود، کمکم همهچیز به هم میریزد. البته سلبریتیها نیز بخشی از این جامعه مدنی هستند و چهبسا بخش بسیار مهم و الگوسازی از آن. بااینحال، آیا آنها مجازند هر طور که دلشان خواست، بدون توجه به هیچ بایدونبایدی، کنش یا واکنش اجتماعی داشته و نظرپراکنی کنند؟
محمود سریعالقلم- پژوهشگر حوزه توسعه، علوم سیاسی و تاریخ معاصر ایران- مجموعه مقالاتی دارد تحت عناوین «30 ویژگی». او طی این مقالات، 30 ویژگی گروهها و سازمانها و فضاهای مختلف را بیان میکند که غالبا مبتنی بر یافتههای علمی و دستاوردهای پژوهشی هستند. سریعالقلم در بیان 30 ویژگی یک شهروند مسئولیتشناس، بیان میکند که
هر کاری را با مشورتهای تخصصی انجام میدهد.
از کسانی که برای مدیریت کشور انتخاب کرده در برابر قدرت و اختیاراتی که دارند، مسئولیت مطالبه میکند.
حداقل یک ساعت در روز کتاب میخواند.
در انجام کارها، از توان عقلی خود، چندین برابر هوش خود بهره میگیرد.
به دلایل حقوقی، بهشدت مراقب سخنان خود است.
تا از قضاوتی مطمئن نباشد، مطرح نمیکند.
بسیار میگوید: من نمیدانم یا این موضوع را بهدرستی نمیفهمم؛
آنقدر حوصله به خرج میدهد تا موضوعی را دقیق بفهمد بعد واکنش نشان دهد.
خمیرمایه ذهنی او اینگونه شکل گرفته: ۲۰ درصد اظهارنظر کردن و ۸۰درصد سؤال کردن.
با توجه به حوزه کاری این پژوهشگر، میتوان به این نتیجه رسید که از وظایف یک شهروند جامعه مدنی، اظهارنظر کردن و البته، دقت در این اظهارنظرکردن است؛ حالا این شهروند هرقدر نامآشناتر باشد، طبیعی است که تبعات صحبتهای غیرمطالعه شده و غیرحقوقی و غیردقیق او، گستردهتر هم خواهد شد. پس در اصل این قضیه که سلبریتیها باید اظهارنظر کرده و مطالبه کنند، بحثی نیست، ولی ماجرای اصلی در چگونگی انجام این کار است.سریعالقلم، در بخشهایی دیگر از 30 ویژگی نگارششده خود، در توصیف یک انسان عقلانی و مدنی و باشخصیت و توانمند و... نیز به گزینههای زیر میرسد:
در موضوعاتی که اطلاعات کلی دارد، اظهارنظر نکند.
به استقبال کسی برود که با او تفاوت یا حتی تضاد فکری دارد.
با رعایت حروف اضافه و با نهایت دقت، «نقل قول» کند.
این ظرفیت را در خود ایجاد کند که واکنش به دیگران را حتی تا 5 سال به تأخیر اندازد.
با عبارت «من اشتباه کردم» به صلح دائمی برسد.
در صحبت کردن، یکسوم سؤال کند و دوسوم قضاوت. بعد از 5سال، پنجششم سؤال و یکششم قضاوت.
مبنای قضاوت در مورد انسانها: ۹۵ درصد باطن و عمل آنها، ۵درصد، ظاهرشان.
بر کسانی که با او تفاوت فکری و سلیقهای دارند، القاب نگذارد.
در زندگی اجتماعی و سیاسی ۹۵درصد فکر و مطالعه و استدلال، ۵درصد حس، شایعات و فضاها.
برای هر انسانی، مستقل از اینکه چه فکری دارد و به کدام گروه تعلق دارد، ارزش انسانی قائل باشد.
به هیچ فرد، گروه و ملتی دشنام ندهد. با مخالفان خود، حقوقی رفتار کند.
واژههای «ببخشید»، «عذر میخواهم» و «اشتباه کردم» بهوفور در میان شهروندان رواج داشته باشد.
مسئولیت کوتاهیها و اشتباهات خود را با صراحت میپذیرد.
ذهنیت خود را از مسائل ضرورتا مساوی با حقیقت نداند.
ادب، تربیت و متانت او نسبت به مواضع سیاسیاش، حضور، نمود و برجستگی بیشتری داشته باشند.
در ماه حداقل یک کتاب تمام کند، یادداشتبرداری کند و در منظومه فکری و رفتاری خود، آنها را به کار گیرد.
بسیار بسیار بسیار بسیار انصاف داشته باشد.
انسانها را به خوب و بد تقسیم نمیکند بلکه ضعفها و تواناییهای آنها را در کنار هم میبیند.
ظرفیت و شجاعت گفتن این جمله را دارد: افکار فلانی با من بسیار متفاوت است ولی ذاتاً فرد مؤدبی است.
بسیار اعتمادبهنفس دارد چون دقیق و حقوقی صحبت میکند.
بسیار اعتمادبهنفس دارد چون نیازی به متهم کردن کسی ندارد.
بهنظر میرسد که با چنین جملههایی، حتی حدودوثغور اظهارنظر شهروندان و ازجمله سلبریتیها نیز مشخص میشود؛ حدودوثغوری که لازمه مدنیشدن یک جامعه و شهروندان آن تلقی میشود که طبیعی است این قاعده، شامل حال سلبریتیها نیز میتواند باشد و البته همه کسانی که این روزها دسترسی فراوان به شبکههای مجازی و اینترنت و قدرت نظرپراکنی دارند.
اما مشکل اصلی، در اشکالات «طرز فکر کردن» این اشخاص است که باعث دردسرهای فراوان میشود؛ خاصه بهدلیل شهرت و فراگیری نظرپراکنیهای آنها که توسط رسانهها و مردم، بازپخش شده و حتی منجر به بازخورد و واکنش هم میشود. به قول سریعالقلم، کسانی که در طرز فکر کردنشان اشکال دارند، نظرات خود را نسبت به دیگران صحیح و نهایی میدانند و اگر دچار اختلاف نظری هم بشوند، سعی میکنند با لقبگذاری، از خجالت طرف مقابل در بیایند. چنین افرادی، اختلاف فکری را یک حق انسانی و طبیعی قلمداد نکرده و غالبا دوست دارند فکر و اندیشه آدمیان را، به خوب و بد و درست و غلط تقسیم کنند و اگر با فکری و صاحب فکری موافق نباشند، خود را مجاز به تحریف و تحقیر طرف مقابل خواهند دانست.
بهنظر میرسد که تا بدینجای کار، به چهارچوب مشخصی از بحثمان رسیده باشیم: همه ما باید به سمت ایجاد یک جامعه مدنی حرکت کنیم، در این جامعه، همه شهروندان و به طریق اولی سلبریتیها حق اظهارنظر و مطالبهگری دارند، اما نقش «یک شهروند مدنی بودن» نیز اقتضا میکند که این افراد، بایدونبایدهایی را رعایت کنند.
بهواقع از میان توصیههای سیگانه سریعالقلم، میتوان چنین توصیههایی را برای اظهارنظر و نظرپراکنی بهتر این افراد مشهور مطرح کرد که،
سعی کنند جملههای خودشان را بیشتر با «حدس میزنم»، «احتمال میدهم»، «تا الآن که به این نتیجه رسیدهام»، «شاید هم اینگونه باشد» و... شروع کنند.
فکر نکنند اگر مدرک تحصیلی بالایی دارند، حتماً درست فکر میکنند، اینها میتوانند ربطی به هم نداشته باشند.
بسیار مطالعه کنند تا انسانهایی شفاهی نباشند؛ چرا که انسانهای شفاهی دقت نظر بسیار کمی داشته و کمتر به دیگران گوش میدهند و بیشتر میخواهند خودشان حرف بزنند و سریع عصبانی شده و با کمترینها دادهها و اطلاعات و fact، میخواهند بیشترین قضاوتها را داشته باشند؛
کتاب زیاد بخوانند تا بخش استدلالی مغزشان تعطیل نشود و استعداد پوپولیست شدن در آنها شکل نگیرد.
کتاب زیاد بخوانند تا با هیجان و احساس زندگی نکنند و بر آنچه میگویند، کنترل داشته باشند.
کتاب زیاد بخوانند و مطالعه داشته باشند تا از حقوق شهروندی خود و دیگران آگاه شده و مهمتر از همه اینکه در همه زمینهها اظهارنظر نکنند.