نقد و نقدورزی
دکتر علیرضا زرندی-روانشناس و درمانگر پویشی
رابطه آدمها با یکدیگر خالی از تفاوتها، اختلافها و ناهمخوانی با نظرات همدیگر نیست. پس اینکه رفتارها، حرفها و حرکات یادآوری و بیان شود، گریزناپذیر است. اینجاست که بحث نقد و انتقاد مطرح میشود.
نقد به دیگری در روابط، یعنی اینکه من این رفتار را دوست ندارم و مایه آزار من میشود. نخستین نکتهای که در اینجا برجسته است و نیازمند دقت و البته ظرافت نقد را روشن میکند این است که نقد قرار است با ضمیر «من» باشد و نه ضمیر «تو». فرقش چیست؟ اینکه «تو» گفتن از نقد خارج و تبدیل به حمله میشود و قطعا حمله، واکنش دفاعی ایجاد میکند و آنگاه منجر به بهبود و تقویت رابطه نمیشود؛ نهتنها منجر به تقویت رابطه نمیشود بلکه تخریب آن را هم در پی خواهد داشت. در اینجا هدف نقد هم روشن میشود. نقد در رابطه با هدف تقویت رابطه است و نه تخریب، پس بهتر است با زبانی مسئولانه و مسئولیتپذیرانه که دلالت بر تقویت رابطه دارد، مطرح شود و استفاده از ضمیر «من» محوریترین کلید آن است. گاهی بدون اینکه آگاه باشیم در قالب انتقاد، کل شخصیت فرد را زیر سؤال میبریم و این هم تخریبگر رابطه است. انتقاد به یک رفتار مشخص فرد اشاره دارد و نه اینکه کل شخصیت فرد را زیر سؤال ببرد. این دو جمله را مقایسه کنید:«تو آدم بیمسئولیت و قدرنشناسی هستی». «من از اینکه بابت این کار تشکر نکردی دلگیر شدم.»
اولین جمله یک حمله تمامعیار به کل شخصیت فرد است و دومین جمله بیانگر یک انتقاد مشخص. در واقع انتقاد کردن، اظهار یک نظر و عقیده مشخص و روشن درخصوص یک رفتار است و هدف آن اصلاح رفتار و تقویت رابطه است. اتفاقا انتقاد کردن به این شکل منجر به این میشود که ما طرف مقابل را از دنیای درونی خود آگاهسازیم و او آگاه شود که چه چیزی را دوست داریم و چه چیزی را دوست نداریم. و چه خوب است که طرف مقابل روشن میشود که چگونه با ما رفتار کند. البته اگر آگاه شد و رفتار را ادامه داد از دو حالت خارج نیست یا نمیفهمد یا نمیخواهد بفهمد. سؤال اینجاست ما چه کنیم؟ ما انتخاب میکنیم و تصمیم میگیریم که رابطه بااین شخص را ادامه دهیم یا نه و اگر ادامه دادیم تا چه سطحی با او همراه باشیم.